-
احساس رنج دائم
سلام دوستان
میدونم این تاپیک از اون تایپک هاست که خیلی جذاب نیست و معمولا تعداد کمی مراجعه کننده داره و کمتر میان سراغش و جواب میدن. ولی باور کنین من الان شدیدا تحت فشارم. در حال حاضر دارم پایان نامه ارشدمو جمع میکنم. خیلی میترسم که سر موعدش تموم نشه. از طرفی احساس میکنم رو موضوع خوبی کار نکردم و کلا درد و رنج و غم و استرس و ناامیدی از اینده ی زیادی رو دارم تجربه میکنم. ولی کمی دقیق تر که میشم و به گذشته فکر میکنم می بینم که من از اول عمرم همین طوری بودم. یعنی الکی همه چیزو شلوغش میکنم. شاید الان شرایط سخت باشه ولی واسه من صد برابر سخت تره. یعنی نمیدونم چرا تو ذهنم اینقدر مشکلات بزرگ میشن و غیرقابل تحمل. کلا یک ویژگی دیگه هم که دارم این هست که خودمو خیلی با بقیه مقایسه میکنم و احساس میکنم عقبم از همه لحاظ (درس، کار و ازدواج) و این بیشتر بهم فشار میاره.
حالا کلا سوالم این هست که راه فرار از این غم چیه و چیکار کنم که تو بحران ها این قدر خودمو نبازم و اعتماد به نفسم رو حفظ کنم؟ و کلا دوست دارم این مشکل ریشه یابی بشه. من دقیقا چه مشکلی دارم؟
مرسی از توجهتون
-
RE: احساس رنج دائم
پارمیدا جان سلام
چرا پالس منفی میفرستی؟!
با همون جمله ای که اول پستت نوشتی اصلا ادم رغبت نمیکنه جواب بده !
مشخصه کلا اهل منفی بینی و موج منفی فرستادنی ها...
شما منفی بینی...باید با منفی بینیت مبارزه کنی...
و یه چیز دیگه..من فکر کنم اکثر موارد زندگیت خوب پیش رفته به خاطر همین داری دنبال بهونه میگردی..
خودتو هیچ وقت با کسی مقایسه نکن..این یه آفته که خیلی ادم رو بهم میریزه...چرا به پایین تر از خودت نگا نمیکنی...اونایی حسرت فوق دیپلم گرفتن دارن...یا نه اصلا اونایی که سیکلن و حسرن دیپلم گرفتن دارن...
همسایه بغلی ما گهگداری دردو دل که میکنه(یه خانوم روستاییه) با همون لهچه شیرین روستایی میگه:
ها..مریم خانوم...به نظر شوا( شما) مو میتونوم( من میتونم) قبل از مردنوم ( مردنم) دوپلوم (دیپلم) بگیروم؟ !!!
پس مقایسه ممنوع...قدم به قدم...کسانی که در کاظون موفقن مادرزادی موفق نبودن...تلاش کردن ...وزحمت کشیدن...
شما هم امیدوار باش.برنامه ریزی شغلی و درسی داشته باش.
محکم و با ارداه برو جلو...خیلی هم روی درس فوکوس نکن...کمی هم به کارهای جانبی مثل ورزش بپرداز تا فکرت بازتر باشه و بهتر بتونی تصمیم بگیری
موفق باشی :72:
-
RE: احساس رنج دائم
الان هر قدمی که پایان نامت پیش بره موفق تر خودتو میبینی
پس همه تلاشتو کن تا موفق بشی تو کار پایان نامه
برنامه ریزی میتونه خیلی پیش ببره کارهاتو
موفق باشی
-
RE: احساس رنج دائم
ممنون ازتون که توجه کردین و جواب دادین.
خودم یکم مطالعه کردم دیدم خیلی نتیجه گرا هستم. باید بیشتر به راه و شیرینی راه فکر کنم. بله درست میگید من خیلی منفی گرا هستم و اینو تازه فهمیدم و واسه همینه که میخوام درمانش کنم. منتها یک سوال دارم. درمان منفی گرایی این هست که منفی گرا نباشم؟ یعنی مثلا یک کسی اگه مریض باشه و سرما خورده باشه همین که بهش بگیم خوب شو، خوب نمیشه. باید بهش بگیم مثلا قرص و دوا بخوره یا مثلا استراحت کنه تا خوب شه. یعنی باید راه حل بهش بدیم. نمیدونم درمان قدم به قدم مشکل من چیه. من شخصیتم این مشکلو داره. بارها تو بحران قرار گرفتم و وقتی اون بحران تموم شده به خودم گفتم دختر چقدر شلوغش کرده بودی. چه آه و ناله ای میکردی. بابا چه خبره. کلا ظاهر آروم و شادی دارم و همه دوستام بهم میگن خوش به حالت چقدر ریلکسی ولی درونم غوغاست. یک افسردگی شدید، یک خودکم بینی شدید، یک احساس ضعیف بودن شدید و کلا اینکه تو هر مسئله ای خیلی هول میشم (از درون البته) و احساس میکنم بزرگترین مشکل دنیا رو دارم و این مشکلات فقط مال منه. این جور وقتا دست به دامن خدا میشم. تازه شروع میکنم نماز میخونم و ..... خلاصه خیلی آه و ناله میکنم. احساس میکنم همه ی هستی باید بسیج شن تا این بحران من حل شه. ولی بعدش که تموم میشه می بینم اینقدرا که من گریه زاری میکردم و افسرده بودم قضیه پیچیده نبوده. خلاصه میخوام مشکلمو حل کنم. میخوام قوی باشم
-
RE: احساس رنج دائم
[size=medium]روی اعتماد بنفس و ایمانت بیشتر کار کن!
دوست عزیز از همین الان تغییر افکار بده مثلا به جای اینکه بگی منفی گرا هستم بگو باید انرژی مثبت بیشتری بفرستم و یا اینکه اعتماد بنفسم خوبه ولی باید بهترش کنم....
پس اول تغییر سیگنالهای منفی به مثبت .....( این هم اولین قدم )
یعنی هر روز صبح را با انرژیه فراوان شروع کن ...:
1.لبخند بزن
2. بگو بهترین روزم امروزه
3. برنامه روزانه ات را مرور کن
4. بگو سیگنال فقط مثبت
5 . باید از ته دل بخندم و تلاش کنم..[/size]