نامه ای برای جناب مدیر همدردی
سلام خسته نباشید.
اینجا مینویسم شاید حرفم حرف حتی یه نفر دیگه باشه.
اقای مدیر...من سوال دارم.انتقاد دارم...
حرفهای زیادی دارم.یادمه یکی گفت اینجا سیاست یه بام و دو هوا داره اما من قبول ندارم.اینجا سیاست یه بام و چندین و چند هوا داره...هواهایی کاملا اختصاصی.
اقای مدیر شما منو یاد ادمهایی میندازین که نه تنها پاهاشون محکم رو زمینه بلکه نگاهشونم به زمین دوخته است..خیلی خوبه ادم پاهاش رو زمین باشه اما سرتونو بلند کنید نگاهتونو از رو زمین بردارید..به دور و برتون نگاه کنید...ادمها دارن دور و برتون حرف میزنن.چرا گوش نمیکنید؟
تا کی میخواید این سیاست مستبدانه و دیکتاتورانه ی همینه که هست میخواید بخواید نمیخواید نخواید رو ادامه بدید؟
سیاست جالبی رو پیش گرفتین...سکوت پنهان شدن پاسخگو نبودن چند خط توجیه کردن روش خیلی مناسبیه...لطفا به ما هم اموزش بدین...که هر کی هر چی گفت توجه نکنیم..حرف خودمونو بزنیم.
اره من اعتراض دارم...اومدم حقمو بگیرم...که تاپیکی که میتونم به جرئت بگم تنها تاپیکی بود که داشتم ازش یه نتیجه ای میگرفتم رفت به انجمن نا کجا اباد...بالفرض محال من شارژ انجمن ازاد رو هم دادم کدوم از اونایی که من ازشون کمک میخوام و دلم میخواد نظراتشونو بشنوم اونجا هستن؟
تا کی میخواید به این قوانین نخ نما پایبند باشید؟
اصلا نمیدونم حرفام تاثیری هم داره که بعید میدونم داشته باشه که اگه داشت حرف اونایی که قبل از من گفتن اثر میکرد.
سیاست کاملا تبعیض امیز و کاملا دیکتاتورانه رو تغییر بدین...نه فقط برای من...برای همه...
با عرض معذرت همدردی مال شما نیست...مال من هم نیست...مال همه است...همه مون یه سهم کوچیک یه تیکه کوچیک ازش داریم...حتی اونی که فقط یه پست زده و ازقضا راهنمایی غلطی کرده...حتی اونی که باند شده...چون من اعتقاد قریب به یقین دارم هیچ رخدادی اتفاقی نیست و بودن هر کدوم ما اینجا دلیل داره...پس برای کسایی که اینجا زحمت کشیدن اندکی ارزش قائل باشید برای همه...نه در حرف..در عمل
من حرفمو میزنم حتی اگه باند بشم یا...
الان شما کاملا مختارید درباره شارژ تشویقی تحت عنوان عضو موثر یا مفید تجدید نظر کنید یا منو باند کنید و به این جمله ام استناد کنید که خودت از عواقب کارت سخن گفتی و ما هم زحمتشو کشیدیم و باندت کردیم...
ستاره سهیل...اقای همدردی که نمیدونم بر چه اساس و منطقی گاه به گاه تو تالار همدردی ظهور میکنن رویتونو عوض کنید
برام مهم نیست این تاپیک قفل بشه...حذف بشه...شوت بشه...خونده نشه...من باید میگفتم که گفتم.
نمیدونم اون فرایند انتقاد پذیری که تو صندلی داغ ازش صحبت کردین تو چه مرحله ایه ولی باز خدا رو شکر کلاهمونو صد بار بندازیم بالا که حداقل قبول دارین رو انتقاد پذیریتون باید کار کنید.حالا انتقاد پذیری رو بکار بندازین و فکر کنید به همه حرفایی که تا الان خیلیا گفتن و دریغ از یه جواب قانع کننده ازشما.
اگه جواب قانع کننده ای دارین مشتاق شنیدن اما اگه میخواید باز توجیه و همون حرفای تکراری...باید بگم با عرض پوزش اگه دو خط حرف شجاعانه و رک حکم اب رو داشته باشه توجیه فقط و فقط حکمش بنزینه و نفت.
در اخر ممنون بابت ایجاد تالار همدردی.
موفق باشید
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
امیدوارم این بمونه تا مدیر بخونه اما مطمئن نیستم
کاری که من میکنم اینه که کپی میکنم همه ارسالهامو و از قسمت ارتباط با ما یا ایمیل مدیر براش میفرستم
تو هم این کارو کن
هر چند فقط فریاد زدنه و جواب نگرفتن
میدونی مثل کوه پژواک داره در مقابل سوالو انتقاد ....
همدردی فلان همدردی بهمان
همدردی آرزوی موفقیتم داره آخرش و همدردی شما رو دوست خودش میدونه
تازه یکبار به من مشاوره شخصی داد.... و نقطه نظر مدیریتیشو نگفت ...گفت:فکر میکنی تالار برات آسیب زاست!!! نیا!!!
اما بهار جان با همه این حرفها :72:
خودت قوی باش
یکی خوب حرفی به من زد
گفت از این محیط استفاده کن برای پیشرفت گفت اینجا تمرین کن که تو محیط واقعی درست رفتار کنی
برای اینکه یاد بگیری هیشه و همه جا عدالت نیست برا اینکه یاد بگیری تو هر موقعیتی آرامشتو حذف کنی
تو زندگی واقعیم خیلی جاها همنه که هست میخواید بخویاد نمیخواید نخواید ...
گاهی مجبوریم یخوایم و برای به دست آوردن چیزهایی خیلی چیزها رو از دست بدیم و آدمهایی رو کنارمون تحمل کنیم و گاهیم میتونیم اعطایش رو به لقیاش ببخشم
من الان یاد گرفتم که در مقابل بعضی حرفها سکوت کنم
لبخند بزنم
و خیلی حرص خوردم پاشم برم
همین!!! گاهی فقط همین از دست ما برمیاد!!!
اما خودمو ناراحت نکنم به خودم مسلط باشم ( این برای من درس بزرگی بود که تاوان سنگینیم همدردی ازم گرفت)
من تونستم به تالار برگردم اما باورت نمیشه اخطارهایی که گرفتم چقدر نا مربوط بود و هیچیم نتونستم بگم با اینکه ...
البته همه اعضا بجز چند نفر که برام ایمیل زدن و اونم مخفی طرفداری کردن بقیه همدردیو محق میدونستن
الانم راجع به تو همینه مگر اینکه باز هم تبعیض باشه
من حتی انقدر اذیت شدم که میخواستم قانونی (جرائم اینترنتی ) برخورد کنم .کلیم دلیل پیدا کردم و آشنا هم زیاد داشتم که بتونم این کارو کنم اما گفتم ادمهای زیادی به هزار دلیل میان اینجا و اینجا تنها پناهشونه .....
:104:رفتارت جراتمندانه بود
امیدوارم برخورد با تو بهتر باشه
و حرفهات تاثیر بزاره و روند تالار تغییر کنه
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط fa mo
من حتی انقدر اذیت شدم که میخواستم قانونی (جرائم اینترنتی ) برخورد کنم .کلیم دلیل پیدا کردم و آشنا هم زیاد داشتم که بتونم این کارو کنم اما گفتم ادمهای زیادی به هزار دلیل میان اینجا و اینجا تنها پناهشونه .....
این تهدید بود؟!:)
بابا نترسونین مارو
=============================
بهار عزیز
بابت اتفاقی که برات افتاده متاسفم
این تجربه خیلی از ماهاست
تلخه، ولی بخشی از فرایند حضور در همدردیه:)
اگر همچنان به حضورت در همدردی ادامه بدی ، این فرایند رو تکمیل کردی
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
من خودم میخواستم در مورد این تاپیک یه پیشنهاد بدم. تو فکر بودم که کجا نظرمو بگم که اینجا رو دیدم.
اقای مدیر
این تاپیک خیلی تاپیک مفیدی بود براحتی همه میتونستن از راز های جنس مخالف سر در بیارن.
ممکن بود خیلی از مشکلات ناشی از عدم شناخت حل بشه. من که خودم میخواستم ازش استفاده کنم ولی....
میخواستم ازتون بخوام نمیشه استثنا قائل شید و این تاپیک نره انجمن ازاد؟
باور کنین موضوع پولش نیست ولی حتی تو انجمن های عادی هم اقایون زیاد پاسخگو نیستن
چه برسه انجمن ازاد که به جز چند نفر اقا کسی حضور نداره.
اگر بشه که به نفع خیلی از کاربراست اگر نه هم .......به هر حال مختارین برای تصمیم گیری
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
بهار عزیزم ،
فکر می کنم به خاطر تاپیک "سوال بپرس.جنس مخالف جواب بده" که از دسترس خارج شده است ناراحت شدی
کاملا هم حق داری ( به خاطر ناراحت بودن)
معمولا کاربران پست ها و تاپیک هاشون رو بخشی از هویت شون می دانند ( بنا به هر دلیلی مثل یاد گیری ، بیان کردن مطالب جهت روشن شدن مسائل و ... ) و به نحوی وقتی این پست ها کمی این ور اونور میشن ، در لاک دفاعی فرو می رویم ، مثل قهر ، تهدید ، ....
من این تاپیکی که باز کردی و خیلی صادقانه حرف دلت را گفتی را به فال نیک می گیرم ، چرا که به قول خارپشت " این تجربه خیلی از ماهاست ، تلخه ، ولی بخشی از فرایند حضور در همدردی هست" حضوری که داره ما را به سمت رشد سوق میده
تا اینجا رو همش حق با شما بود ، اما قسمتی که در زیر بیان می کنم حق با مدیر همدردی هست
>>> هر تاپیک یا پست و یا حتی هر خطی که در این سایت نوشته میشه ، هم منفعت داره و هم ضرر
بعضی از پست ها و تاپیک ها سودمند هستند و بی ضرر ، بعضی ها هم پر ضرر هستند و بی نفع
اما بعضی های دیگه ما بین این دو هستند ، یعنی هم سود دارد و هم ضرر ( که تشخیص مفید یا مضر بودنش با متخصصی هست که شرایط تمیز و تشخیص را داشته باشد)
و تاپیک شما جز این دسته بود
اگرچه باعث می شد که با دیدگاه جنس مخالف آشنا شویم و معنا و تفسیر بعضی از رفتارها را بفهمیم
اما نمی شد به اون ها تکیه کرد
می دانی چرا؟
چون حرف شخصی بود بدون داشتن ویژگی های درست جهت راهنمایی دادن ، و نظراتش بر اساس شرایط زندگی و شخصیت خودش بنا شده بود
>>> ضرر دیگه ای که تاپیکت ایجاد می کرد ، به وجود آوردن یک محیط چت گونه در تالار بود .... ( وضعیتی که باعث می شد دو جنس مخالف با هم ارتباط بیشتری داشته باشند ، در خصوص دادن نظرهای خودشون )
میشه رفت و در فروم های دیگه نظر سنجی کرد و در خصوص سئوالاتی که در ذهنمون ایجاد میشه از جنس مخالف پرسید
ولی آیا پاسخ هایی که در اون فروم ها می شنویم ، همان قدر برایمون اعتبار داره که در این تالار معتبر هست؟
بنابراین چون اینجا را محیط پاک و سالمی می دانیم ، پست هایش را مفید می بینیم ، مضاف بر اینکه زدن پست های اینچنینی فضای تالار را از تخصصی بودن و رساندن درست مشاوره به سمت نقد و بررسی پست های دو جنس مخالف می برد
....
عزیزم یه نگاه بیندازیم به تاپیک " چگونه منفعل نباشیم " اگر دقت کنیم ، تاپیکی است که با مدیرت آقای sci در حال پیشروی است ... شاید در نظر اول بگوییم مربوط میشه به انجمن آزاد ولی ، یک تاپیک آموزنده برای سایرین هست و یک کارشناس بر آن نظارت دارد
...........
>>> نکته دیگر
این همه کتاب در بازار هست در خصوص شناختن روحیات زن و مرد ، کتاب هایی که شما همین جوری نمی بخریشون ، ابتدا نگاه به نویسنده و احیانا مترجم آن می کنی ، بعد هم چند صفحه اش رو ورق می زنی و می خونی ، تا ببینی نویسنده چند مردِ حلاج هست ، که بسنجی آیا کتاب به دردت می خوره یا نه
لذا چگونه می توان کتابها و مقالات مستند را سر سری ورق زد و به جایش پست هایی نه چندان تخصصی دل خوش کرد
..........
بنابر این دلایل عقل حکم می کند که مدیر همدردی ، از هرگونه آسیب رسیدن به مراجع جلوگیری کند ( حق مسلم مدیر همدردی که با هرطور که صلاح می داند عمل کند)
قبلا که کلا تاپیک ها از دسترس خارج می شد ، چون امکانات تالار در همین حد بود ، اما حالا به انجمن آزاد انتقال پیدا می کند
درسته که الان تالار چه در بخش عادی و چه در بخش آزاد ، حق شارژ دارد ولی اکثر شارژ های تالار اهدایی مدیر به اعضاست ،
خوب به نظر من هدف مدیر از قرار دادن شارژ بالا برای انجمن آزاد این بوده است ، که موضوعات مهم و اساسی بیشتر مورد توجه قرار گیرد ، دقت کن که تاپیک های مشکلات مراجعان و مشکلات خانوادگی و مشکلات زن و شوهر ، همگی رایگان هست
من ، تو ، مدیر همدردی ، همه و همه در مدینه فاضله نیستیم ، در دنیایی هستیم با همه خوبی ها و بدی هاش
این تالار هم از این قاعده مستثنا نیست
هم خوبی دارد و هم بدی ،
برای من خوبی های تالار بیشتر از بدی هایش هست ، امیدوارم برای تو نیز سودمندی اش بیشتر باشه
پس بیا دست در دستان یکدیگر برای رشد بیشتر همدیگر بکوشیم
===================
حاشیه مهم تر از متن!
بهار جان دو سال و نیم هست که در این تالارم و تمامی این احساسات را مو به مو تجربه کرده ام ، ماحصل آنچه آموخته ام رو برایت گفتم
دوست دارم درک کنی که :
منی که دیروز از ویرایش یک تاپیک و پستم اعتراض می کردم ، هم اکنون نه با جبر و پاچه خواری ، بلکه با دیدگاهی بازتر و افق دیدی وسیع تر سیاست اداره تالار را تایید می کنم
و مطمئنم این جایگاه ، جایگاهی است که باید بهش رسید
.
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
بالهای صداقت عزیز از جوابی که نوشتی ممنونم اما لازمه راجب چند چیز بحث بشه.
بله منظور من همون تاپیک هست.الان دو تا موضوع وجود داره یکی اینکه اعتقاد من اینه که حق نداشتن تاپیک منو منتقل کنن که دلایلشو خواهم گفت و دوم موضوع کلی رویه تالار و خصوصا جناب مدیره.
من برای ایشون احترام قائلم و همین که این تالار رو ایجاد کردن خیلی ازشون ممنونم اما این دلیل نمیشه که نگفت و حرف نزد...دلیل نمیشه که بگی اما اونی که باید توجه نکنه...من تو همین چند ماهی که اینجا بودم به کرات رفتارهای تبعیض و حتی غلط رو حتی از ایشون دیدم اما دریغ از یه عذر خواهی...دریغ از یه بار پذیرش اشتباه.
فقط گه گاه مثه کسی که داره بازی میکنه یه دالی میزنن و میرن.وقتی برای انتقاد جواب دارن حاضر میشن اما وقتی جواب ندارن نیستن و حتی این شجاعت رو بکار نمیبرن که بگن اقای ایکس خانوم ایکس من اشتباها شما رو باند کردم یا پستتو ویرایش کردم یا حذف کردم...فقط توجیه توجیه توجیه.
واقعا اینکه این همه ادم حرف بزنن اما اونی که باید به روی مبارک خودش اصلا نیاره چه معنایی میتونه داشته باشه؟
اینجا مفیده شکی نیست...کار اقای مدیر سخته صد البته اما اینا دلایل خوبی برای خیلی از رفتارای ایشون نیست...این که به راحتی به عضوی که اعتراض کرده بگن هر اومدنی یه رفتنی داره...خوب یه ذره عزت یه ذره احترام...اون عضو ناسلامتی واسه اینجا زحمت کشیده...اونم اینجا حقی داره
-----------------------------------
اما درباره تاپیکم
نقل قول:
اگرچه باعث می شد که با دیدگاه جنس مخالف آشنا شویم و معنا و تفسیر بعضی از رفتارها را بفهمیم
اما نمی شد به اون ها تکیه کرد
می دانی چرا؟
چون حرف شخصی بود بدون داشتن ویژگی های درست جهت راهنمایی دادن ، و نظراتش بر اساس شرایط زندگی و شخصیت خودش بنا شده بود
این حرف از شما بعیده...مگه تموم پستهایی که تو این تالار زده میشه کارشناسی شده است؟...اگه نگم همه ما اما قریب به اتفاق ما از روی تجارب شخصیمون راهنمایی میکنیم اما مراجع با توجه به روند کلی تاپیک نتیجه گیری میکنه...
دوم این که من هم میدونم اون افراد دارن نظرشخصیشونو میگن..من دلم میخواست بعلاوه نظر شخصی زنانه ای که دارم با نظر شخصی مردانه هم اشنا بشم و صد البته حداقل حسنش اشنایی با طرزنگاه اقایونه.
ببین بالهای صداقت تو این تالار اکثر پستها رو خانوما بر اساس نظرات کاملا شخصیشون میذارن و طبیعتا اقایون به راحتی میتونن با نگاه و دید زنانه اشنا بشن اما ما زنها چی؟
بذار یه مثال دیگه بزنم.همین تاپیک خاطرات عاشقانه من و همسرم که اکثرا خانوما توش پست میذارن چقد میتونه به اقایون کمک کنه تا بفهمن زنها با چه چیزهایی خوشحال میشن و کلا بادید زنانه به خاطرات عاشقانه اشنا میشن اما زنها چی؟
بابت مثال تاپیک چگونه منفعل نباشیم گل گفتی.اگه قراره هر تاپیکی که کلیه بره انجمن ازاد پس اینم باید بره...من مخالفتی با اینکه یه کارشناس به تاپیکم نظارت کنه نداشتم که.
نقل قول:
قبلا که کلا تاپیک ها از دسترس خارج می شد ، چون امکانات تالار در همین حد بود ، اما حالا به انجمن آزاد انتقال پیدا می کند
الانم فرقی نکرده انگار که تاپیکم کلا حذف شده چون حتی اگه منم برم انجمن ازاد چه سودی به حال من و تاپیکم داره؟
نقل قول:
من ، تو ، مدیر همدردی ، همه و همه در مدینه فاضله نیستیم ، در دنیایی هستیم با همه خوبی ها و بدی هاش
این تالار هم از این قاعده مستثنا نیست
بله درسته..اما مدینه فاضله هم قرار نیست از اسمون گروپی بیفته تو دامنمون...ما اصلا عادت کردیم همش بگیم ما که تو مدینه فاضله نیستیم...بله نیستیم اما اگه قراره به سمت مدینه فاضله پیش بره ما باید اینکارو بکنیم
نقل قول:
ضرر دیگه ای که تاپیکت ایجاد می کرد ، به وجود آوردن یک محیط چت گونه در تالار بود .... ( وضعیتی که باعث می شد دو جنس مخالف با هم ارتباط بیشتری داشته باشند ، در خصوص دادن نظرهای خودشون )
اگه از اول پستهای چت گونه حذف میشد خود بخود اعضا دیگه چت گونه پست نمیذاشتن...و قاعدتا نیاز نیست من براتون از چندین تاپیک مشاوره ای با پستهای چت گونه مثال بزنم.
دو جنس مخالف دارن تبادل نظر میکنن...درست مثل اکثر اقایون که تاپیک میزنن و سوال میپرسن و 90 درصد خانوما جواب میدن.اینم عین همونه
------------------------------------
تالار همدردی برای من هم نکات مثبت زیادی داشته اما این دلیل نمیشه چیزی نگم یا نبینم.
من صبر زیادی دارم اما این معنیش ندیدن نیست...من خیل یوقتا خیلی چیزا رو میدیدم اما چیزی نمیگفتم اما حالا باید گفت
-----------------------------------
تاپیکمو بهم پس بدید
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
سلام بهار جان
من اکثر اوقات از مشاوره هایی که به اعضا میدی واقعا لذت میبرم و کلی ذوق میکنم که دختر خانمی با این سن و سال و مجرد اینقدر زیبا راجع به مسائل ازدواج و خانواده اطلاعات داره و مسائل رو به زیبایی تشریح میکنه و راهکار ارائه میده.
برای برخورد با تک تک اعضای خانواده ات و حتی دیگران میامدی اینجا و مشورت میخواستی. گاهی به خودم میگفتم چقدر این بهار حوصله داره که ریز به ریز رفتارهاش با دیگران رو تحلیل میکنه و مشورت میکنه که جایی اشتباه برخورد نکنه.
اما واقعا تعجب کردم از این تاپیکت چون معادلات منو در مورد اون بهار صبور و حسابگر قدری به هم ریخت.
بهار جان! چی شد، که قبل ار آنکه بری بنشینی و همه جوانب موضوع رو بسنجی و راجع بهش فکر کنی، احیانا با چند تا از دوستان هم تالاری (توی پیام خصوصی و ایمیل) مشورت بگیری، یکهو خودت رو به احساسات فوران کرده ات سپردی و سر از اینجا درآوردی؟
بنظرم خودت هم بسته شدن تاپیکت رو از همون ابتدا پیش بینی کرده بودی و با اطلاعی که از روال کار این سایت داشتی میدونستی که بسته میشه و خودت هم به زبون میاوردی.
به هر حال بهار جان همانطور که خارپشت و بالهای صداقت گرامی گفتند، این تالار محل بسیار خوبی است برای آموختن و تمرین مهارت برای برخورد با اتفاقات و رفتارهایی که معادل و مشابه اش رو فت و فراوون بیرون میبینم. اگر نتوانیم در یک محیط از نوع مجازی در قبال چنین رفتارهایی احساساتمان را کنترل کنیم و با برخورد منطقی و سعه صدر و صبر و در نتیجه اینها، راه حل منطقی و خلاق برای رسیدن به خواسته های معقولمان پیدا کنیم، یا احیانا توان نه شنیدن نداشته باشیم، واااااااااااااااااااااای بحال دنیای حقیقی مان!
به شخصه یک جاهایی در همین همدردی مچ خودم را گرفتم و فهمیدم که بین دانستن و عمل کردن فرسنگها فاصله است. فهمیدم خیلی حرفهای قشنگی بلدیم، بصورت نظری خیلی چیزها را میدانیم و به دیگران توصیه میکنیم، اما پای آزمایش خودمون که میرسه، همه اون آموخته ها مییره به کناری و احساسات زمام امور رو بدست میگیره.
منهم میگم عضو موثری بودی و هستی، اطلاعات خوبی داری، الان وقتشه که بکارشون بگیری:)
موفق باشی:72:
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی دل
به شخصه یک جاهایی در همین همدردی مچ خودم را گرفتم و فهمیدم که بین دانستن و عمل کردن فرسنگها فاصله است. فهمیدم خیلی حرفهای قشنگی بلدیم، بصورت نظری خیلی چیزها را میدانیم و به دیگران توصیه میکنیم، اما پای آزمایش خودمون که میرسه، همه اون آموخته ها مییره به کناری و احساسات زمام امور رو بدست میگیره.
منهم میگم عضو موثری بودی و هستی، اطلاعات خوبی داری، الان وقتشه که بکارشون بگیری:)
موفق باشی:72:
:104::104::104::104:
بهار 66
دختری هست که اکثر پستهاش در راهنمایی دیگران بسیار مفید و پربار بوده و خودش میدونه بارها پستهاش مورد تشویق و رتبه دهی از طرف خود من بوده .
بهار66 عضوی مفید تونسته برای همدردی باشد .
اما
فرشته مهربان ، بهار 66 ، بی دل ، آنی ، بالهای صداقت ، نازنین1 ، و .....
همه ما که در همدردی چه به عنوان عضو و چه مدیر و چه کارشناس فعالیت می کنیم ، باید بدانیم که همیشه خطری به نام به خود مطمئن بودن در مقابل دانسته ها و مفید بودنمان ما را تهدید می کند . در واقع آفت آگاهی همین است .
همه ما باید خوب بدانیم که از همان جایی که خوش می درخشیم اگر مواظب نباشیم آسیب می پذیریم . آسیب پذیری ما با احساس محق بودن است در جایی که دقت نداریم چنین نیست .
همه ما باید بدانیم که درست وقتی که خیلی مفید به حال دیگرانیم نیازه به خود گوشزد کنیم که انتقال این همه اطلاعات و راهنمایی های مفید به دیگران به معنی این نیست که ما خود اشتباه نمی کنیم ، به معنی این نیست که ما خود بیمه هستیم و همه آنچه می دانیم را خود به کار می بندیم .
همه ما بخصوص ما خانمها باید بدانیم که درست همان موقع که مفتخر از آگاهی هایمان دیگری را دلسوزانه راهنما هستیم ، برگ امتحان ما امضاء می شود به آنچه که درست همان توصیه های ما به دیگران علاج آن است .
بهار جان شاید بارها و بارها دیگران را توصیه به احساسی عمل نکردن و برخورد نکردن و ... نموده ای . و نیز بارها خواسته ای که مراجع خود را در موقعیت دیگری قرار داده و درک حال و عمل کند .
شاید بارها به حریمهای شخصی و حق هر شخصی به حفظ حریمش از آفت ها نموده ای .
و اکنون نوبت خودت رسیده .
بهار عزیزم بعد از اعلام خداحافظی ات و رفتنت از همدردی .... برگشتی با موضوعی در رابطه با یکی از اعضاء خانواده و مدتی بعد موضوعی در رابطه با برادرت و ..... اینها همه یعنی اینکه بهار درست همانجا که خود گاه با راهنمائی هایش راهنمای خوبی برای دیگران است نیاز به کمک هم دارد چون دانسته های خودش کمکی بهش نکرده چون به قول بی دل از حرف تا عمل فاصله هاست . چرا که گفته اند دو صد گفته چون نیمکردار نیست . و از طرفی یعنی همدردی فقط محل آموختن به دیگران نیست ، محل آموختن و شدن خود ما هم هست و از این نباید غافل باشیم .
بیش از این طول نمی دهم چون می دانم که قدرت درک عمق حرفهایم را داری فقط نیازه که کمی فتیله احساسات را آروم پایین بکشی . در پست بعدی نقل قولی از مدیر میآورم که خود حدیث مفصلش را بدانی .
و در انتهای این پست فقط این را می گویم که بهار جان ، اینجا یک سایت کاملاً شخصی هست ، کاملاً شخصی . و هزینه های تالار هم هرگز تمام و کمال با حق عضویتها تأمین نمی شود چون بیشتر حق عضویتها بخاطر فعالیت مفید اعضاء اهدایی هست و مهمتر از همه انجمنهایی که بیشترین استفاده را دارد و مورد نیاز است رایگان است . مدیریت سایت قوانینی وضع کرده که همه ما بدو ثبت نام امضاء کرده و خود را ملتزم آن دانسته ایم . انتقال ، حذف یا ویرایشها درست بر اساس همین قوانین امضاء شده است . حال اگر هرکدام از ما چنین تند امضاء خود را زیر پا بگذاریم و خود را به شکلی مالکانه محق بدانیم و ..... چه معنی می دهد ؟ آیا اعتبار همان امضاء و تعهد پذیرش عضویت مطابق قوانین را زیر سئوال نبرده ایم . یعنی خود و اعتبار خود و قدرت انتخابمان را زیر سئوال برده ایم یا مدیریت سایت را ؟ ....
.
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
سلام بر شما عزیزانم
این سئوال بعضی از اعضاء عزیز هست که چرا این مدیر همدردی اینقدر سخت گیرانه ، تنگ نظرانه قوانین تالار همدردی را وضع می کند، پست ها را ویرایش یا حذف می کند .(بخوانید سانسور )، و بدون اغماض نسبت به مسدود کردن حساب کاربران خاطی اقدام می کند؟
این تالار و قوانین سخت گیرانه آن (که به خاطر مقتضای خدمات تخصصی به مراجعین، در چنین تالاری هست)، واقعا تنگنایی برای افرادی هست که می خواهند روشنفکرانه و انتزاعی مباحث را به چالش بکشانند.
لذا می توانم درک کنم که جو بسته چنین تالاری چقدر کسالت آور و خفقان آور برای افرادی هست که تالار همدردی را نمونه جامعه به حساب می آورند و انتظار دمکراسی و مباحثه و ... دارند.
در حالیکه ما صریحا در قوانین تالار همدردی آورده ایم که اینجا ماکت یک جامعه دمکراتیک نیست. که افراد بحث کنند و نظرات آزاد اندیشانه و متفاوت ارائه دهند. بلکه اینجا مانند یک کلینک خصوصی در مورد مشکلات هست که صرفا افراد می توانند در راستای تخصصی به دیگران کمک کنند نه نظر شخصی.(و در این مورد مدیر همدردی مسئول هست.) و البته دیدهای واگرایانه تخصصی هم در انجمن های عمومی باید تحت نظر مدیر همدردی و همگرا ارائه شود و مراجعه کنندگان را آشفته و سردرگم نکند.
دوستان من
وقتی که کسی صرفا بر اساس تجربه شخصی، یا مطالعه محدود یا نظر انتزاعی خود بحثی را راه می اندازد، یا پاسخی ارائه می دهد که از نظر تخصصی و روانشناختی غلط هست (بدیهی هست که مدیرهمدردی در این مورد مسئول هست)، آنگاه ممکن است زندگی یک مراجعه کننده به خطر بیفتد.
چالش های نظری گاهی موجب آشفتگی مراجعان بین نظرات می شود. لذا ضرورت هماهنگی جوابها با مدیر همدردی اجتناب ناپذیر هست.
این که حرفهای قشنگ بزنیم و بگوئیم خود افراد شعور دارند و می توانند تشخیص دهند ، این یک سفسطه هست. در موارد تخصصی تشخیص و درمان با متخصص هست.
چون اگر موضوعی تخصصی هست. باید نظر متخصص صائب باشد. و رای گیری و دمکراسی صرفا یک شعار خنده دار در این مورد هست.
البته گاهی متخصصین در یک امر تفاوت دیدگاه دارند. که در اینجا هم نباید این چالشها را بر سر مراجع خراب کنند، بلکه در بین خودشان باید به نتیجه برسند و برون ده آن مشخص و دقیق باشد.
بنابراین انعطاف پذیری نسبت به محدودیت هایی که با آنها روبرو هستیم به ما فرصت بهره برداری متناسب با آن موقعیت را می دهد. و اگر چنین انعطافی را داشته باشیم آنگاه سیاه و سفید نمی کنیم. که یا باشیم یا نباشیم. بلکه می توانیم در چارچوب توانایی هایمان و محدودیت هایمان عمل کنیم.
به هر حال حرکت و رفتن نیز جزء پویایی های ماست اگر آگاهانه و از روی منطق به آن دست یافته باشیم.
زیرا گذشتن از هر کهنه ای اگر برای رسیدن به نویی باشد ارزشمند است، بلکه لازم.
=================
***** متاسفانه وقت محدودما و کثرت پستها و مراجعین نیز اجازه نمی دهد که ما تک تک پستها را آنالیز کنیم و اصلاح کنیم. یا با صاحب تاپیک ها و پستها مباحثه کنیم.
RE: نامه ای برای جناب مدیر همدردی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
متاسفانه هميشه بين آنچه كه تمايل داريم و آنچه مي توانيم فاصله زيادي هست.
براي هر تغييري در تالار متد مشخص و معيني هست. كه اگر چه گاهي بعضي را مي رنجوند ولي در نهايت به همه كمك مي كند و وحدت بخش هست.
هركجا تنش و عدم صميميت هست حتما حداقل يكي از بندهاي تالار همدردي نقض گرديده است.
ما در اين تالار به شدت با كمبود بودجه، وقت و كارشناس مواجهيم.
علت آن هم اينست كه بسيار به محتوايي بودن تالار ارزش داديم.
هميشه هر سايت و هر تالاري نحوه شكل بندي و مفاهيم و موضوعاتش با صاحب امتياز سايت هست كه هدف گذاري مي كند.
ما براي اينكه هيچ عضوي هم حقش ضايع نشود. اين موضوع را از اول در قوانين تالار گنجانديم كه اين تالار شخصي هست. و نحوه چينش و سو گيري و مسائلش با اهدافي هست كه مدير تالار تبيين كرده است.
اما اين اهداف بر اساس وظايف و مسئوليت هاي متقابل مدير و اعضاء تعريف شده است. يعني اگر اعضاء قوانين را دقيق عمل كنند. مشاور هم مي تواند دقيق بازسازي ارتباطات را درون تالار به شكلي هدايت كند كه افراد در زندگي واقعي بتوانند از آن بهره ببرند.
همه اعضاء بايد ميزاني از ناكامي ها را تجربه كنند حتي در اين تالار.
مهم نحوه تعامل با اين ناكامي هاست.
بعضي قهر مي كنند و مي روند
بعضي درگير مي شوند و دعوا مي كنند.
بعضي نمره منفي مي دهند و پيام خصوصي
بعضي ديگران را تحريك به درگيري و مقاومت و جريان سازي مي كنند
بعضي سعي در تعامل و شفاف سازي و حل مسائل مي كنند.
بعضي بي تفاوتي پيش مي گيرند.
بعضي مي سوزند و مي سازند.
و بعضي....
همه اينها شيوه هاي مختلف شخصيتي هست. اما در اينجا با اين همه مقاله و مطلب بايد روشهاي صحيح تمرين شود تا در زندگي واقعي به هنگام ناكامي بهترين روش به كار گرفته شود نه يك روش احساسي و دم دستي.
هر كدام از ما بايد ياد بگيريم كه بيشترين چيزي كه در
زندگي به ما كمك مي كند ارتقاء خودمان، تغيير خودمان و بازسازي نگرش ،احساس و رفتار خودمان هست. چون اگر انرژي خود را فقط روي تغييرات بيروني سرمايه گذاري كنيم دير يا زود متوجه بي نهايت بودن آنها و محدود بودن خودمان مي شويم و سر به سنگ باز خواهيم آمد.