شوهرم به نازگی خیلی بداخلاق و نامهربان شده

سلام. همسر من به تازگی خیلی نامهربان شده. قبلا هم کم حوصله بود .ولی هیچ وقت تا این اندازه بی حوصلگی نمی کرد. با این که (به قول اکثریت ، حتی خانواده خودشون)، واقعا فکرش را هم نمی کردند که همچین زنی از همچین خانواده ای گیرشون بیاد، و با اینکه پدر و مادرم واااااقعا بهش لطف و محبت می کنن ، اما جدبدا به راحتی بهشون توهین می کنه، قهر می کنه و....
دلیلش را هم میگه من تکراری شدم،و....
در حالیکه من احساس می کنم زیادی که بهش عزت و احترام گذاشتن اینجوری شده.
خواهش می کنم منو راهنمایی کنین. چیکار کنم تا دست از این رفتارش برداره؟من هرچی بیشتر بهش محبت می کنم، اون بدتر می کنه.

سلام
شما چند سالتونه؟
چند ساله که ازدواج کردین؟
چند وقته سرد شده؟
بیشتر توضیح بدین.
محبتتون رو بیشتر کنین
.به نظرتون دلیلش چی میتونه باشه؟

سلام مجدد
ما 5 ساله که ازدواج کردیم.و یه بچه داریم.با وجودیکه همسرم همیشه کم حوصله بود ، اما مشکل چندانی نداشتیم.اما به تازگی سر هیچ و پوچ ، بهانهمی گیره، قهر می کنه، لج می کنه، و من باید کلی نازش رو بکشم تا یه کمی کوتاه بیاد.سر هر چیز بچگانه ای بهانه می گیره. میگه تو همه را به من ترجیح میدی. در حالیکه اینطور نیست. و این فقط بدبینی اونه. خیلی دوست دارم بدونم مردا انتظارای قلبی و احساسیشون چیه. چه جوری می تونم این حالتش رو از بین ببرم؟

سلام - سعی کن قبولش داشته باشی یعنی اگه حرفی می زنه تاییدش کنی - نظراتش رو بپرس و سعی کن اگه معقوله عملیش کنی - جلوی خونوادتم سعی کن تحقیر نشه

انیتا جان....چرا اینجوری برداشت میکنی؟
همچین زنی و محبت پدر و مادرمو ....

شاید همسرت مشکل دیگه ای داشته باشه اما فعلا نمیخواد با شما در میون بذاره.مثلا مشکلات مالی و اقتصادی...

ضمن اینکه همیشه تعادل رو در همه زمینه ها رعایت کنید.
مثلا نه زیادی محبت و نه بی احترامی.

وقتی قهر میکنه ..لج میکنه اصلا نازشو نکش.چون اگر این عادت وحشتناک روش بمونه دیگه 90 سالشم شد باید نازشو بکشی

maryam 123 و یسناجان، با تشکر
ممکنه بیشتر برام توضیح بدین. مثلا ممکنه با جملات مثال، دستورالعملتونو برام توضیح بدین؟
در ضمن اون خودش بدبین شده و از هر چیز برداشت اشتباه و بی احترامی تصور می کنه.
مثلا آخه اگه من نازشو وقت قهر کردن نکشم، این قهر روزهاااااا ادامه پیدا می کنه. پس چیکار کنم؟مشکل مالی و خستگی بدلیل کار زیاد هم داره. اما آخه اینا دلیل متقاعد کننده ای برای بی احترامی به پدر مادر و اطرافیان من نیست.

آنیتای عزیز...

قهر باشه خیلی بهتره تا شما مدام در حال ناز کشیدن باشی...
دفعات بعدی مطمئنه که اگر یه اخم هم به شما بکنه شما قطعا برای ناز کشی ! میری سراغش.

شما وقتی ایشون قهر میکنه خیلی خیلی عادی برخورد کن...کارای روزمره ات رو انجام بده...به بچه ات برس...شام و ناهار اماده باشه...

خودتم گفتی مشکل مالی و خستگی هم به دلیل کار زیاد داره.

برای یه مرد خیلی سخته کلی کار کنه و زحمت بکشه اما به قول شما هنوزم گریبان گیر مشکلات مالی باشه.

بهترین کار حمایت های شماست.اینکه با زبان مهربان بهش بگید که همیشه حتی در سخت ترین شرایط کنارش هستی...جو خونه رو اروم نگه داری...وقتی از سرکار میاد خانومی به خرج بدی و بهانه گیری های ناشی از کار زیاد رو نادیده بگیری...
همه چیش رو به راه باشه..چایی..غذا..میوه....

آنیتا جان..آدم یک شبه بدبین نمیشه.بلکه ممکنه یکسری مسائل باعث عوض شدن دیدش بشه.چیزی پیش اومده در این رابطه؟

چرا به پدر و مادر شما توهین میکنه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط anitaa

سلام. همسر من به تازگی خیلی نامهربان شده. قبلا هم کم حوصله بود .ولی هیچ وقت تا این اندازه بی حوصلگی نمی کرد. با این که (به قول اکثریت ، حتی خانواده خودشون)، واقعا فکرش را هم نمی کردند که همچین زنی از همچین خانواده ای گیرشون بیاد، و با اینکه پدر و مادرم واااااقعا بهش لطف و محبت می کنن ، اما جدبدا به راحتی بهشون توهین می کنه، قهر می کنه و....
دلیلش را هم میگه من تکراری شدم،و....
در حالیکه من احساس می کنم زیادی که بهش عزت و احترام گذاشتن اینجوری شده.
خواهش می کنم منو راهنمایی کنین. چیکار کنم تا دست از این رفتارش برداره؟من هرچی بیشتر بهش محبت می کنم، اون بدتر می کنه.

---

به نظر من اگه شما این جملاتی را که زیرش خط کشیده شده اند (و عبارات مشابه که شاید به نوعی تحقیر کننده و دربردارنده ی منت هستند) را دایما و در گفتگوهای خودتان با همسرتان بکار می برید، دیدن چنین رفتاری از همسرتان خیلی هم دور از انتظار نیست. آیا اینطور است؟

سلام
maryam123 جان، من هم نمی دانم آخه چرا اینجوری شده یه هو.آخه اصلا اینجوری نبود . حالا حتی از چیزهای جزئی خییییییلی جزئی هم ناراحت می شه. مثلا چرا سر سفره اون بشقاب غذا رو برا من نذاشتن.(منظورم اینه که کاملا معلومه دنبال بهونه می گرده.)اتفاق خاصی هم پیش نیومده . فقط همین چیزای جزئی رو بهونه می کنه میگه اونجا به من توهین میشه. منو تحقیر می کنن.و...در حالیکه واقعا لینطور نیست. میشه ازت خواهش کنم برام چند تا جمله مثالبزنی که مثلا چه وقت چه چیزی بهش بگم و ...؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

mostafun جان
من ابدا این موضوع ها رو به روش نمیارم.(البته ناگفته نماند که چند روز پیش که خیلی عصبانی از این برخورداش بودمتا حدودی گفتم)...ولی این موضوعها رو اینجا بیان کردم تا موقعیت های خانوادگی رو متوجه شن خوانندگان.
و خوشحال میشم از راهنمایی های بیشتر همه ی شما

انیتا جان چند وقت یکبار خونه پدرتون میرید؟و چند وقت یکبار خونه پدر ایشون؟

مطمئن باش چیزی داره همسرتو ازار میده.اما به شما نمیگه.ممکنه خانوادت در عدم حضور شما چیزی گفته باشن؟کاری کرده باشن؟

شما خیلی با اطمینان صحبت میکنی...قطعا چیزی داره همسرتو رنج میده.

موقعی که قهر میکنه اصلا ناز نکش بلکه دلجویی کن.مهربونی کن..بهش بگو دلم نمیخواد ترورو ناراحت ببینم.اگر چیزی داره اذیتت میکنه به من بگو...شاید کاری از دستم بربیاد...

در مواقعی که میدونی مشکلات مالی هم داره بهش فشار میاره بگو تو تلاش خودتو داری میکنی ولی مهم ترین چیز اینه که سایه تو بالای سر من و بچه مون باشه.سلامتی روح و جسم تو از هرچیزی برای من مهمتره.
دلداریش بده..بگو خدا روزی رسونه.

بگو من شاهد تلاش و زحمت تو هستم و به این همت مردانه ات افتخار میکنم...

ولی انیتا جان مهم ترین کمک به تو اینه که بفهمی درد شوهرت چیه؟از چی ناراحته؟چون اگر بفهمی ریشه ای حلش میکنی