سر دوراهی ماندم. برم خارج و یا نرم؟
سلام من بیست سالمه
منو مامانم یکسال یا بیشتر هست قصد مهاجرت به خارج داریم ولی متاسفانه هفته پیش بهمون گفت ممکن کاراتون یک یا دو سال طول بکشه وقتی اینو گفت خیلی ناراحت شدم از بس گریه کرده بودم سه شنبه هفته پیش چشمام باز نمیشد . به خاطر رفتن به کانادا نرفتم دانشگاه یعنی رفتم یک ترم خوندم بعدش انصراف دادم به خاطر رفتنم به خارج
پدرم همراه منو مامانم نمیاد خارج فقط منو مامانم میریم از ایران . پدرم گفته اگه بمونی ایران نری با مامان و خواهرت هر چر بخوایی سه سوت واست مهیا میکنم . و همه مال و اموال میزنم به نامت حالا موندم چیکار کنم . اگه برم دانشگاه باید واسه همیشه قید مامانمو و خارجو بزنم و اگه هم نرم دانشگاه توی این دوسال که کارای خارجم میشه چیکار کنم . ؟
واینو میدونم که نرم به خارج با مامانم مطمنا بابام با یه زن دیگه ازدواج میکنه و باید زن بابا هم تحمل کنم و من تحمل اینو ندارم شاید یا خودمو بکشم یا زن بابارو
و اساسی ترین مشکلم اینه که برادرم 4 سال پیش فوت کرد توی این 4 سال خیلی مشکلات دیدم . خیلی کارها کردم که فراموشش کنم اما نمیتونم فراموشش کنم. هر شب خوابشو میبینم وقتی از خواب بیدار میشم یادم میاد نیستش قلبم اتیش میگیره . از بس که سر قبرش گریه میکنم دیگه منو نمیبرن سر خاکش .
تا حالا چند بار که از خواب بیدار شدم فکر میکردم توی اتاقشه خیلی زود میرم توی اتاقش که ببینمش وقتی در اتاق باز میکنم میبینم کسی نیست. اونموقع یادم میاد که نیستش و رفته واسه همیشه از پیشم . نه فیلم نه عکسی ازش میذارم توی اتاقم ولی بازم نتونستم فراموشش کنم . یه بارم به خاطرش خودکشی کردم و رگ دسمو با شیشه زدم ولی متاسفانه زنده موندم . به خاطرش شعرای عاشفانه زیادی مینویسم ولی نمیتونم به دوست پسرم و یا والدینم نشون بدم میترسم فکر کنن عاشق کسیم و فکر بد نکن درباره ولی مزموم خاص شعرام برادرمه
توی یه سایت دیگه عضوم ولی چون دوستم اونجا عضو هستن دوست ندارم بدونن از مشکلم اومدم اینجا که شما عزیزان کمکم کنید
REسر دوراهی ماندم.برم خارج و یا نرم؟
سلام عزیزان من باید برم خارج به خاطر مامانم یعنی مجبورم خیلی دوسش دارم تمام عمرم اونجور که اون دوستداره بودم و هستم و خیلیم بهم وابسته هستیم وقتی بمونم ایران ولی کلی غم غصه داشته باشم امکانات بخوره توی سرم میخوام چیکار
من فقط میخواستم بدونم تا این دو سال کارام بشه من چیکار کنم که به دردم بخوره
و اینکه اقا حامد من مقاله تونو خوندم و از این مقالات زیاد خوندم ولی فایده نداشته فکر کنم بهترین کار برای فراموشی برادرم همین رفتن به خارج باشد
و اینکه اونجا فکر نکنم دلتنگی کنم اقوام زیاد داریم خارج از کشور
اروپا هم نمیتونم برم فعلا
REچگونه مرگ برادرمو فراموش کنم
قربونت من تصمیمو گرفتم میرم خارج ولی نمیدونستم تا این مدت که میشه کارام چیکار کنم که فهمیدم باید فقط باید زبان بخونم
فقط مونده فراموشی برادرم
بعضی موقعها که میرم روی تختش دراز میکشم احساس میکنم دست شو گذاشته روسرم واقعا حسش میکنم
اون سال اول که فوت کرده بود میرفتم پیش دکتر قرصای که بهم میداد خیلی قوی بود همش خواب بودم دیدم دارم ضعیف میشم ادامه ندادم همش خواب بودم
REچگونه مرگ برادرمو فراموش کنم
ببخشید بلاخره من چیکار کنم که خواب داداشمو نبینم
خسته شدم اینقدر خوابشو دیدم صبح که بیدار میشم دوست ندارم دنیارو ببینم
توی خونمون خیلی تنهام . سعی میکنم بهش فکر نکنم ولی نمیشه شنبه رفتم پارک تا اخرین لحظه خاطرات داداشم میومد توی ذهنم