رفتارهای زننده خواهر شوهرم

سلام من یه مشکلی باخوانواده همسرم دارم:316::316:البته بگم من مادر شوهر و پدر شوهر ندارم این مشکلم با خواهر همسرم هست که اصلا تو هیچی منو به حساب نمیارن مثلا برای خونه جدید خواهر شوهرم کادو گرفتیم کادو رو باز کرد بعد هی میگفت علی(اسم شوهرم) دستت درد نکنه چرا زحمت کشیدی انگار نه انگار که من هم اونجام و ما با هم کادو بردیم یا مثلا فقط میگه علی برات چایی بریزم و... اصلا منو ادم حساب نمیکنه حتی وقتی ما اونجاییم کسی زنگ بزنه بگه کی خونتون هست میگه علیه(به جای اینکه بگه علی اینا یا علی با خانمش) تازه پیش شوهرم اینقد قربون صدقه بچم میره در حالیکه وقتی شوهرم نیست اصلا محل میذاره همیشه هم خودشو تعریف میکنه و یه جوری وانمود میکنه که بیشر از همه حالیشه حتی مهمون دعوت کردنی هم به خونمون زنگ نمیزنه فقط به شوهرم زنگ میزنه میگه بعد هم میگه گفتم اگه به خونتون زنگ بزنم شاید خونه نباشید هیچ وقت زنگ نزده حال منو بپرسه (اینو بگم که من یه بچه یک ساله دارم و شاغل هستم در کنار اون هم ادامه تحصیل میدم )ولی تقریبا هر روز به شوهرم زنگ میزنه شوهرم خیلی به حرفهاش گوش میده تو رو خدا منو یه کم راهنمایی کنید تا هم شوهرم از اون کمتر تاثیر بپذیره و هم اونا یه کم به خودشون بیان و بدو نن :324:که این طرز برخوردهاشون اصلا صحیح نیست.

نمی دونم تو رابطه ت با شوهرت چه طوریه؟
با هم صمیمی هستید؟
اون اصلا متوجه رفتارهای خواهرت میشه؟
آیا خواهرش فکر می کنه تو باعث جدایی خانواده میشی؟
جاری داری؟
تو در جوابه کارش چکار می کنی ؟عکس العملت چیه؟

من فكر ميكنم توجه شوهرت بخاطر اينه كه پدر و مادرش فوت كردن و حس ميكنه خواهرت نياز به توجه داره
نمونه هاي شبيه به همين موضوع رو توي اين خانواده ها ميشه ديد
معمولا براي عروس سخت ميشه
شايد همسرت هم متوجه اين موضوع بشه ولي ندونه كه بايد چجوري اين تعادل رو حفظ كنه
شايد من اگه جاي شما بودم قضيه رو با همسرم درميون مي ذاشتم و ميگفتم دارم اذيت مي شم و ازش كمك مي خواستم

با شوهرم خوبیم چهار تا جاری دارم خواهر شوهرم هم بزرگه دخترش 16 سال داره من 5 ساله ازدواج کردم من در مقابل این کارهاش هیچ عکس العملی نشون نمیدم بعدا به شوهرم هم گفتنی میگه تو حساسی اون منظوری نداره و... اگه هم زیاد بگم میگه تو خاله زنکی به همین دلیل زیاد به همسرم نمیگم فقط میخوام جوری رفتار کنم که خواهر شوهرم حساب دستش بیاد که کارش درست نیست ولی خب رابطه ام هم با شوهرم خوب بمونه فقط نمیدونم چه جوری این کارو بکنم این رفتارهاش روحا منو خیلی آزار میده:302:

سلام دوست عزیزم

به همدردی خوش اومدی

من نظری برعکس نظر ملاحت دارم

به نظرم اصلا مشکلات با خانواده همسر رو به همسرت نکشون.چرا که فقط دودش توی چشم خودت میره

سعی کن مشکلات رو خودت میدیریت کنی.

انتقال این مسئله به شوهرت یا باعث خراب شدن رابطه شما با همسرت یا باعث خراب شدن رابطه همسرت با خواهرش میشه که هیچکدوم خوب نیست

این رفتاری که خواهر شوهرت میکنه ممکنه اصلا نیت و قصد بدی نداشته باشه.
اگر ازت نمیپرسه چایی میخوری یا نه خودت همونجا بگو برای منم لطفا بریز

شما پر رو تر از اون باش البته با حفظ احترام

از اینکه از خودش مدام تعریف میکنه به علت داشتن کمبود در زندگیشه.که راستش به نظر من اصلا به شما مربوط نمیشه.
بذار تعریف کنه.مگه شما از اون پایین تری یا احساس ضعفی بهش داری که از تعریف کردن از خودش ناراحت میشی؟

بهتره وقتی از خودش تعریف میکنه شما با لبخند نگاهش کنی و حتی برخی مواقع تاییدشم کنی.

دوست عزیزم خواهرانه بهت بگم

یکم حساس شدی

این رفتار ها رو خانواده همسر منم میکنن.حالا فکر کن یک مادر شوهر+ دو خواهر شوهر که تازه دست به یکی هم میکنن !!

اهمیت نده.
و نکته خیلی مهم خودت اختلافاتت رو مدیریت کن و به هیچ عنوان به همسرت انتقال نده

تاثیر پذیری همسرت به خاطر اینه که خواهرش رو مثل پدر و مادرش میدونه.شما نمیتونی این تاثیر پذیری رو کم کنی.
در عوض سعی کن خودت رو بیشتر در دل همسرت جا کنی.

سعی کن در محبت و رسیدگی به همسرت چیزی کم نذاری.هرچقدر همسرت بیشتر بیاد سمت شما کمتر میره سمت خواهرش
موفق باشی
:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خاله جون

با شوهرم خوبیم چهار تا جاری دارم خواهر شوهرم هم بزرگه دخترش 16 سال داره من 5 ساله ازدواج کردم من در مقابل این کارهاش هیچ عکس العملی نشون نمیدم بعدا به شوهرم هم گفتنی میگه تو حساسی اون منظوری نداره و... اگه هم زیاد بگم میگه تو خاله زنکی به همین دلیل زیاد به همسرم نمیگم فقط میخوام جوری رفتار کنم که خواهر شوهرم حساب دستش بیاد که کارش درست نیست ولی خب رابطه ام هم با شوهرم خوب بمونه فقط نمیدونم چه جوری این کارو بکنم این رفتارهاش روحا منو خیلی آزار میده:302:

---

درسته
من شرايط خوب براي گفتن مد نظرم بود ولي اينكه فكر كنه حساسي رو در نظر نگرفتم
انشالله حل ميشه مشكلت
يه مورد مشابه توي يكي از دوستام هست
من هميشه بهش مي گم فكر كن اگه اون هدفش خراب كردن رابطه تو و شوهرت باشه بايد چيكار كني كه به هدفش نرسه
اين كه نذاري كاراي اون به رابطه شما و همسرت صدمه بزنه
بهش اهميت نده و به فكر خودت و زندگيت باش
با اين كاراش و اهميت ندادن تو شوهرت هم ارزش تو و كاراي بد اون رو بيشتر مي فهمه

عزیزم
مریم 123 همه گفتنی ها رو گفت. چندبار متنشو بخون خانومی

سلام خانمی من هم مشکل شماروداشتم ولی طرف ماجرامادرشوهرم بودوقتی مثلاتولدش بودبه شوهرم میگفتم براش کیک بخریم ببریم وقتی میبردیم به همه میگفت فرهادبرام کیک خریده یامیرفتیم خونشون به من فقط سلام میدادبعدباشوهرم فقط حرف میزدیامیگفت فرهاداگه میدونستم میای برات غذای موردعلاقتومیپختم یامیگفت فرهادچی دلت میخوادبیارم بخوری انگارمن اصلاوجودنداشتم:302:بعدازچند� �اربه شوهرم جریانوگفتم وخودشوهرم هم متوجه موضوع شدازاون به بعدهروقت مادرشوهرم مثلامیگفت فرهادچی دلت میخوادبیارم شوهرم میگفت ازسحربپرس ببین اون چی میخوادیامیگفت فرهاداگه میدونستم میای برات غذای موردعلاقتومیپختم شوهرم بلافاصله میگفت من که دیگه مجردنیستم وتنهانمیام خونتون وازم میپرسیدسحرچی دلت میخوامامان بپزه:310::43:الان مدتیه مادرشوهرم پی به کاراشتباهش برده ودیگه اون کارارونمیکنه چون فهمیده بااون کاراش فرهادش ازش دورمیشه واگه پسرشودوست داره بایدکسیوکه پسرش دوست داره رواونم دوست داشته باشه ودوتامونویکی بدونه.:227::160:عزیزم اگه شوهرمنطقی ای داری شایدتجربه ی من برات کارسازباشه:72:

به نظرمن درجریان بودن همسرمون ازرفتارای بدخانوادش خیلی میتونه کمک کننده باشه چون وقتی مااعتراض یاانتقادکنیم خانواده ی شوهرجبهه میگیرن که عجب عروس بدی یابالاخره هرچی باشه عروسه دیگه:301::160:ولی وقتی ازپسرش همون حرفاروبشنوه احتمال قبول کردنش زیاده ودرضمن حساب دستش میادکه عروسش تنهانیست وشوهرش پشتشه:305:

از موضع ضعف برخورد نکن واعتماد به نفس خود را بالا نگه دار وبه جای اینکه اهمیتی بدی اصلا به خودت نگیر...حالش را بپرس ...واصلا به روت نیار که فهمیدی کم محلی میکنه اگه شوهرت مدافعته بهش بگو ولی از موضع غرور نه ضعف