چکار کنم که همسرم زندگی مشترکمون را در اولویت قرار بده؟
دوستان عزیز سلام
من حدود دو سال و نیم با همسرم مقیم خارج از کشور بود ازدواج کردم دائم با همسرم مشکل دارم شوهرم نمیتونه موضوعات را خوب تعبیر و تفسیر کنه مشکل اول من بگزاری مراسم جشن ازدواج بود ( می تونید توی تایپیک به جدایی و طلاق می اندیشم شرح حال من را بخوانید)
اون همه ضربه های عاطفی در مورد جشن ازدواج به من وارد کرد حالا هم با رفتاراش من رو آزار میده
نمیدانم چرا پول خرج کردن برای من خیلی براش سخت است ولی می تونه برای خانواده اش هزینه کنه (البته به من نمیگه که برای خانواده اش هزینه میکنه)
به من هفته ای 30 پوند میده فقط بتونم بلیط اتوبوس بگیرم و برم کالج و برگردم ( من 5 روز کالج میرم و روزی 4 پوند کرایه اتوبوس میدهم ناهار هم کالج هستم خودتون قضاوت کنید آیا این پول کافی است)
باورتون نمیشه من فقط میرم کالج و بر میگردم هیچ چیزی برای خودم نمیخرم گاهی اوقات باهم میریم خرید مواد خوراکی برای خانه انجام میدیم همش تنم به تکان است که الان از قیمت جنس ایراد بگیره به خاطر همین قضیه قدرت خرید را از دست دادم تنهایی نمیتونم خرید انجام بدم
همین ماه گذشته برای اینکه اقامت دائم بگیرم باید امتحان شهروندی میدادم بهش گفتم کتاب بخرم گفت از اینترنت دانلود کن من مجبور شدم این کار را انجام بدم که باعث شد در امتحان رد بشم علتش هم این بود که مطالب کتاب با سایت اینترنت فرق داشت برای مرحله دوم به کمک یکی از دوستان کتاب را از کتابخانه گرفتم و خواندم و اینبار قبول شدم . بعد از اون باید اقدام میکردم برای گرفتن اقامت که ایشون گفت من این کار را برات انجام نمیدهم مجبور شدم با وکیل تماس بگیرم و از ایران پول برای من ارسال کنند که خودش هم از این قضیه خبر نداره
حدود 3 ماه پیش رفته بودم ایران خواهر و برادرش چنان رفتار بدی بامن داشتند که خودم هم مانده بودم چرا اینطوری برخورد می کنند بعدا فهمیدم که علتش این بوده که چرا مستقیم از فرودگاه نرفتم خانه پدر شوهرم ( شما قضاوت کنید باید ساعت 4 صبح میرفتم خانه پدر شوهرم)
حدود 22 سال است که یکی از برادرانش را که در یک کشور اروپایی زندگی میکنه ندیده ولی حدود یکسال است که بوسیله تلفن و کامپیوتر باهم در ارتباط هستن
توی این مدت یکسال هر روز صبح که بلند میشه اول ایمیل را باز می کنه با برادرش صحبت کردن از سرکار هم که میاد باز همین داستان است
تمام زندگی ما شده برادر ایشون
همین دیشب احوال برادرش را پرسیدم جواب من را نداد دوباره پرسیدم جواب نداد بهش گفتم خیلی مرموز هستی که برگشت گفت تو از خانواده من خوشت نمیاد تو انتظار داری که من به شما بگم با چه کسی تماس گرفتم و بیام برای شما توضیح بدم در صورتیکه وقتی خانواده من زنگ میزنند میگم زنگ زدند چیزی را ازش مخفی نمیکنم ولی اون همه چی را مخفی میکنه بخصوص در مورد مسائل مالی
اگه حرفی بزنم ایشون توهین تلقی میکنند بهش پیشنهاد کردم که پیش یک مشاور بریم به من میگه خوب بعدش چی ؟میگم هرچی گفت من میپذیرم به من میگه فقط میپذیری میگم چکار کنم دیکه هر چیزی که تو میگی انجام بدیم به من میگه تو مشکل داری
رفته به یکی از دوستان من گفته که من قبل از ازدواج افسردگی شدید داشتم و بعد ازدواج هم 5 مرتبه اقدام به خودکشی کردم و دروغ های دیگه البته این رو بگم تلفنی داشت با دوست من صحبت میکرد من هم پشت خط بودم و تمام صحبتهاش را شنیدم ولی اصلا بروش نیاوردم که چه چیزهایی درباره من گفته
در ضمن همسر من دارای بیماری آکرومگالی است
چند وقت پیش از پول های ناچیزی که به من میداد و من ذخیره کرده بودم یک کادو برای عیدی خریدم ولی اون هیچی به من عیدی نداد بعد از چند روز که بهش گفتم گفت من نمیتونم مناسبتها را به خاطر بسپارم و برای من اهمیتی نداره
دیگه موندم چکار کنم دارم از دستش دیوانه میشم به شدت ازش بدم میاد دلم میخواهد ازش جدا بشم ولی دلم نمیاد
تو رو خدا کمکم کنید خیلی دلم گرفته خیلی از زندگی نا امید شدم من قبل از ازدواج موقعیت اجتماعی و مالی خوبی داشتم و فرد فعال و اجتماعی بودم ولی الان هیچ کاری نمیتونم انجام بدم
دلم می خواهد شب بخوابم و صبح بلند نشم:302:
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
عزیزم
آروم باش. تو داری سعیتو میکنی، شاید نتیجه گرفتی :46:
عزیزم اکرومگالی چی هستش؟
و اینکه لطفا دقیقا و تیتروار بگو غیر از مسایل مالی دیگه چه مشکلی با هم دارید؟
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
عزيزم به نظر من بگذار با خانوادش راحت باشه در موردشون چيزي نپرس كاري به كارشون نداشته باش هركاري دلشون ميخاد بكنن شايد حساسيت نشون دادي اونم حساس شده يك مدت به همين حالت بگذار بگذره تا مطمئن بشه تو با خانوادش خوبي بعد كم كم نيازهاتو با خشرويي وآرامش بهش بگو سعي كن باهاش نرم صحبت كني شايد كم كم بهتر بشه
راستي شوهرت چه نكات مثبتي داره؟
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
آكرومگالي چه جور بيماري است؟
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
آكرومگالي بيماري افزايش و ترشح بيش از حد هورمون رشد در غده هيپوفيز است. علت آن هم بزرگ شدن و وجود توده در غده هيوفيزه
علائمش هم رشد بيش از اندازه استخوانها است. و در حد وخيمش منجر به غولآسايي ميشه.
دستها و پاهايي بزرگ و فك و صورت بزرگ
در مورد همسر اين خانم ممكنه خفيفتر باشه.
البته با درمان دارويي اين بيماري پيش رونده نخواهد بود.
نسيم جان فكر نميكني اين بيماري باعث اين رفتارها در همسرت شده.
و دوم اينكه فكر نميكني ممكنه همسرت فكر كنه كه شما فقط به خاطر گرفتن اقامت يك كشور خارجي كه متاسفانه الان بسيار شايع هست به ازدواج با اين آقا راضي شدي و به خاطر همين دلش خيلي به شما گرم نيست و در واقع محبت شما را صد در صد قبول نداره.
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
بیماری غول آسایی- بزرگی اندامهای تحتانی مثل دست وپا وهمچنین صورت آکرومگالی نام دارد.
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
دوستان خیلی متشکرم از پاسخ هاتون
به نظر من همسر من هنوز احساس نمیکنه که ازدواج کرده و خودش را متعهد به یک زندگی مشترک نمیبینه مسائل و موضوعات خانواده اش در اولویت هستند دوستان خواهش میکنم تایپیک قبلی من ( به جدائی وطلاق می اندیشم ) را مطالعه کنید
من نمیگم با خانوادهاش ارتباط برقرار نکنه ولی هرچیزی اندازه داره اینکه شما اول صبح بلند شی چت کنی آخر شب چت یا گاهی اوقات میریم بیرون برادرش اس ام اس میزنه ما باید برگریم خانه که آقا میخواهد چت کنه البته نا گفته نماند نمیگه که می خواهم برم چت کنم میگه زودتر برگردیم خانه
ایشون باید یک تعادل بین من و خانواده اش برقرار کنه اولویت زندگی ما شده موضوع خانواده ایشون
من میگم اول زندگی شخصی خودت را سرو سامان بده بعد به مشکلات دیگران رسیدگی کن نه اینکه اینجا فشار به من وارد کنی به خاطر خانواده ات
چت وقت پیش توی کالج با یک خانم ایرانی که وکالت خوانده بود آشنا شدم و اومدم گفتم با این خانم آشنا شدم بعد که یکبار باهم دعوامون شد گفت برو از اونهایی که به تو مشاوره داددن سوال کن که چکار باید کنی
می خواستم برای گرفتن گواهینامه اقدام کنم گفت فعلا نمیتونیم پول نداریم در صورتیکه میدانم اگه بخواهد میشه
کتاب آئین نامه رانندگی را از کتابخانه گرفته بودم که بخوانم اومد کتاب را دید میگه تو یک نقشه هایی داری؟
در مورد هر موضوعی که با ایشون صحبت می کنم به عنوان توهین تلقی میکنه
وقتی از حق و حقوق شرعی و قانونی خودم دفاع میکنم ایشون من را بی حیا و بی ادب و بی شخصیت خطاب می کنه ( شما قضاوت کنید آیا دفاع از حقوقم به عنوان یک زن همانطور است که این آقا تصور می کنند)
[/size]
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
خانم نسيم عزيز
به نظر بنده اگر شكل و ظاهر چهره همسرتون گوياي اين بيماري است و تغيير كرده، احتمالا ايشون اعتماد به نفسشون را از دست دادن و براي اينكه شما را از دست ندن ممكنه كه سعي كنن شما را از يكسري پيشرفتها و استقلالها دور كنن.
مثل همين جملهاي كه گفتن؛ تو يك نقشههايي داري..
توي پست قبلي هم عرض كردم
ايشون اطمينان قلبي به شما ندارن و فكر ميكنن شما ايشون را به خاطر منافع و موقعيتهايي شخصي خودتون انتخاب كردين. به خاطر همين احتمال ميدن كه براشون موندگار نباشين.
اما خانوادهاش را از خودش مي دونه و مي دونه بالاخره ميشه روشون حساب كرد.
چون جدايي و طلاق تو كشورهايي كه شما زندگي ميكنين مثل ايران نيس.
تقاضا بده و جدا شو بدون اينكه حق و حقوق هيچكدوم ضايع بشه.
پس اول سعي كنيد كه اعتماد اونو بدست بيارين. اگه دوست دارين ادامه بدين.
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
یکی از مهمترین الزامات زندگی مشترک "اعتماد" است.
متاسفانه در زندگی شما این اعتماد دوطرفه از بین رفته. شما بعد از بدقولی های مکرر همسرتون اعتمادتون را از دست دادید.
همسرتون هم یا بخاطر موارد مشابهی که دیده، یا بخاطر تفاوت زیاد شما دونفر و تعجبش از اینکه شما چرا همسرش شدید، اعتمادی بهتون نداره. حتی مستقیم هم بهتون گفته تو نقشه داری.
وقتی دیدی برای اقامتت کمکت نمی کنه یواشکی از ایران درخواست پول کردی تا خودت از راه دیگه اقدام کنی.
این ها همه تو زندگی حتی اگه دیده نشه، حس می شه. شاید ندونه چی کار کردی، ولی حس می کنه که به قول خودش نقشه ای داری.
با بی اعتمادی زندگی سخت است. باید این اعتماد را برگردونی.
RE: با رفتارهای شوهرم چه کنم؟
سلام نسیم جان
لطفا لینک تاپیک قبلیت رو بذار که راحت بشه همینجا بخونیم.
نسیم جان در نوشته هات مواردی از کم تجربگیت کاملا خودنمایی میکرد
خب از قیمت اجناس ایراد بگیره.مگه شما روی اجناس این قیمتها رو چسبوندی؟!
من متوجه نشدم ایشون نمیخوان برای شما که همسرشی اقامت بگیره؟خب شما چرا سعی میکنی که بگیری؟چرا راه رو هموار میکنی با گرفتن و کیل و ...؟
شمایی که با خانوادش مشکل و اختلاف داری (حالا مهم نیست کی مقصره) چرا از احوالشون میپرسی؟
همسرت با این سوال فکر میکنه شما میخوای سر از کارش دربیاری.
همسرت جواب نداده اما شما بازم پافشاری کردی....
در نهایتم گفتی گه تو مرموزی !
یک نکته خیلی خیلی مهم که در نوشته هات بود رو توجه کن عزیزم
شما خیلی متوقعی و دوست داری هرکاری انجام میدی همسرت هم مثل اونو برات انجام بده
مثلا کادو خریدی براش توقع داری اونم برات کادو بخره
یا همه چیز خانوادت رو میگی توقع داری اونم همه چیز رو به شما بگه
اگر کاری برات ایجاد توقع میکنه به هیییییییییییییییییییییچ عنوان انجامش نده.
اگر به کسی محبت میکنی منتظر جواب محبت اون طرف نباش
چرا که این توقع فقط شما رو داغون و ناراحت میکنه
پس یا بدون چشم داشت محبت کن یا اصلا نکن.
اینکه اشاره کردی همسرت دچار آکرومگالیه منظورت چی بوده؟چون از با توجه به موقیعت شما و صحبتاتون کمکی ذر زمینه مشاوره نمیکنه
خودت ناراحتی بابت این موضوع؟
به خاطر بیماریش یهش دیدگاه بالا به پایین داری؟
نسیم جان در اخر بهت بگم همه ما در زندگی مشکلاتی داریم.
غصه خوردن راه علاجش نیست
متاسفانه زندگی در غربت هم مزید بر علت شده
من هم از 9 سالگیم تا 19 سالگیم در غربت زندگی کردم و شرایط شما رو درک میکنم.
خواهر عزیزم ارتباطتت رو با خدا بیشتر کن و ازش در همه کارها کمک بگیر.
اگر میتونی سوره مزمل و نماز غفیله رو بخون.
زیارت عاشورا هم که معجزه میکنه
من هروقت چله زیارت عاشورا میگیرم باورت نمیشه به 36/37 که میرسم خدا یه چیز خوبی بهم میده
تازه من اصلا بنده خوبی هم نیستم
توکل به خدا کن .بگو که غریبی و از اما غریب اقا امام رضا کمک بگیر.
اونجا هم که اینترنت پر سرعته.
میتونی انلاین حرم اقا رو ببینی و زیارت کنی
:72: