-
+احساساتي هستم
سلام من دو تا سوال دارم
اول اينكه من در ارتباط با ديگران در خيابان و سركار خيلي احساسي نيستم ولي اگر كسي را دوست داشته باشم خيلي سريع باهاش خودموني مي شم (جنس مخالف) البته اين فقط در مورد يك نفر كه دوستش داشته باشم اتفاق مي افته و خيلي سريع احساسم را بهش مي گم و كاملا صميمي مي شم كه همه مي گن اين خيلي بده البته تا الان فقط يه مورد داشتم كه الان هنوز درگيرم كه نكنه اشتباه كرده باشم چون همه مي گن بايد حريم ها نگه داشته بشه و در مورد احساست نبايد مي گفتي حالا من چكار بايد بكنم؟
دوم اينكه خيلي توي تصميم گيري دو دل هستم هر وقت كه يه تصميمي مي گيرم بعد از گذشت يه مدت كوتاه خيلي سريع نظرم عوض مي شه ترديد مي كنم دو دل مي شم كه نكنه اشتباه كردم و بايد كار ديگه اي را انجام مي دادم در مورد ارتباطم هم با ديگران همينطور هستم حتي در مورد خريد كردن و تصميم گيري در كارهاي عادي هم همينطورم در مورد اين يكي چكار بايد بكنم كه هميشه يه تصميم قطعي و بدون خلل بتونم بگيرم كه نظرم هم عوض نشه ؟
-
RE: احساساتي هستم
سلام
در پیرو تمامی حرف های شما ، باید گفت : همیشه نیاز نیست سریع به سوال و حرف و .... عکس العمل و واکنش و جوابی پیدا کنید .
صبر و شکیبایی مهم است .
اما واجب تر از این دو ابتدا ، فکر است .
افکار خود را جمع و بررسی کنید تا به هدف خوبی برسید .
تصمیم عقلانی ، در پی خویش خللی ایجاد نخواهد کرد .
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ ++++++
اما می توان به این نکته هم اشاره کرد که نکند مشکل چیزی دیگر باشد ؟؟؟؟
-
RE: احساساتي هستم
خيلي ممنون كه نظر مي ديد و كمك مي كنيد ولي مي شه بگيد كه مثلا مشكل چي ممكنه باشه البته اين را بايد مي گفتم كه من هميشه در موقع تصميم گيري مادرم خيلي بهم كمك مي كرده و اينكه اين كار درسته و اينكار غلطه ولي باز هم اين نمي تونه دليل باشه كه آدم حتي تصميم خودش را هم بعد از مدتي ازش منصرف بشه يعني اينكه من ثبات ندارم توي تصميمهام يا اينكه شرايط را وقتي بيشتر درباره اش فكر مي كنم باعث مي شه كه يه بدبيني نسبت بهش پيدا كنم كه بار اول نداشتم و يه جور شك و اين ترديد باعث مي شه كه كارهاي عجولانه انجام بدم ...
در مورد اول هم كه گفتم احساساتي مي شم كه فقط در مورد يه آقايي اينطور شدم كه بعد از يه مدتي كه باهم آشنا شديم احساس كردم بهش علاقه دارم ولي اين موضوع چون در يك زمان كوتاه اتفاق افتاد و اينكه اطرافيان دائم مي گن كه من اشتباه كردم كه درباره احساسم و اينكه بهش علاقه دارم باهاش حرف زدم منو دچار شك و ترديد كرد و باعث شد يه مدتي باهاش قطع رابطه كه نه ولي يه برخورد تند كردم و بعد خودم پشيمون شدم و باعث شد كه رابطه ما ديگه مثل روز اول نباشه البته اين موضوع راهم بگم كه براي گفتن حرفهام و نظراتم هميشه رودر وايسي دارم و خيلي چيزها را نمي تونم بگم چون مي ترسم كه سو تعبير بشه يا كسي را ناراحت كنه يا ترس از دست دادن كسي يا چيزي باعث مي شه سكوت كنم با اين تعاريف فكر مي كني كه من چكار مي تونم بكنم چون با فكر كردن زياد باز هم به نتيجه لازم نمي رسم و هيچ كدوم از سوالاتم به جواب دلخواه نمي رسه