انتظارم از شوهرم این نبود
یه عمر پاک زندگی کردم.یه عمر چشم بستم به همه چی .
نا مرد مگه من چه گناهی کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا روزگار داره تلخی هاشو نشون می ده.
دوست ندارم بیام باز به خاطر یه مشکل تاپیک باز کنم.
حامد خان راز دار بمون.بزار بسوزمو بسازم.من ازین به بعد مرده متحرکم.
من چی کار کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از زندگی با حیائی که داشتم پشیمونم.خدااااااااااااااا ااااااااااااااااااا این بود جوابم؟
خدا
من خودمو می زنم به نفهمی زندگی می کنم.به خاطر پدر و مادرم.حیف که دوست دارم.وگرنه همین الان داد می زدم نا مرد بیدار شو.من تو رو بهترین می دونستم.
لعنت به این اینترنت و تکنولوژِی
دلمو شکوندی برو حالشو ببر.
آقا حامد بازم ازتون می خوام که راز دار بمون
نمی دونم چرا این تاپیک. ایجاد کردم.من فقط اینجا رو برای درد و دل داشتم.
التماس دعا.خدا این اشکام چرا خشک نمی شه
(چت سکسی همسری بی معرفت. )
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
لا لا کی واسم لالائی بخونه؟.برم پیش کی بخوابم؟
آره درست حدس زدید ولی سوتفاهم نیست.اون ...........
چی کار کنم.من نمی تونم حتی نمی تونم به حرفام عمل کنم.نمی تونم بی خیال شم.منی که حتی تو محیط همدردی اگه یکی از آقایون با لفظ جان صدام کنه فوری جبهه می گیرم.چه طور تحمل کنم.یکی بگه چرا تجسس اشتباهه ؟؟؟؟؟؟؟
یعنی چی؟
چی بگم بهش؟
برام سخته نقش بازی کنم.الکی بخندم.من واسه این امتحان کوچیکممممممممممممممممممم
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
رایحه عزیزم لازم نیست بخندی. به تجاهل زدن به معنای خندیدن و الکی شاد نشون دادن نیست. فقط حواست باشه الان هیچ تصمیمی نگیری و کاری انجام ندی تا یک کم ارومتر بشی. مطمئنن در ارامش بهتر می تونی مشکل رو حل کنی.
امیدت به خدا باشه و کمی صبر ...
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
من می دونم فردا طاقت نمی یارم.از چشام غصمو خواهد فهمید فقط بگید چه طور بگم؟
اون منطقیه.اون عشق منه.اون لیاقتش بیشتر از ایناست.اون دلش پاکه.نباید تو این باتلاق گیر کنه
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
رایحه جون ارتباطت با همسری خوبه ؟
هم عاطفی منظورمه هم توی روابط نزدیکتون
الان آرامشت رو حفظ کن فقط
کاری نکن که بعد پشیمون شی,با فکر برو جلو
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
عزیزم من فکر می کنم بهترین کار الان اینه که عبادت کنی و بعد بری یک دوش بگیری و بخوابی. سعی کن به یک موضوع دیگه که سرت رو خیلی شلوغ می کنه فکر کنی تا فردا همسرت متوجه نشه. اون لیاقتش بیشتر از ایناست . پس به امید کمک بهش صبر کن. فقط صبر .. فردا زمان مناسبی برای بیان کردن نیست.
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
من و همسرم ارتباطمون خوبه.همیشه راضی نگهش داشتم.هردومون گرمیم.
هر کار خواسته واسش کردم.
عاطفی هم بله بله بله.
من می دونستم به دیدن تصاویر غیر اخلاقی علاقه داره.اکثرا هم باهاش دوستانه صحبت کردم گفتم مضره.اما اونقدر جدی نبود که زنگ خطر رو احساس کنم.
سال تحویل امسال تلخ بود.باور کنید نمی خواستم بیام بگم چی گذشت ولی....
درست چند دقیقه قبل سال تحویل دختر دائیم گفت شوهرت چند وقت پیش اس داد کتاب می خواست نداشتم خیلی شرمنده شدم. من روی دختر دائیم حساسم و شوهرمم اینو می دونه حالا بدون اطلاع من....
حتی دختر دائیم سلام رسونده بود به من اطلاع نداد.بعد سال تحویل فرصت شد تنها شدیم و پرسیدم قضیه اس چیه اونم تائید کرد گفت فهمیدم ناراحت می شی نگفتم خیلی ناراحت شدم و اونم مذرت خواست ولی خیلی با دختر دائیم بگو بخند داشت طی سفرمون هرچی قهر کردم فایده نداشت.سفری داشتم تلخ تر از ............
امشب که خوابش برد اومدم همدردی همزمان کنجکاو شدم ببینم چه خبره تو یاهوش.وقتی چت هائی که کرده بودو دیدم لرزیدم.گریه کردم.بی صدای بی صدا.ای کاش چت معمولی بود.من همه رو خوندم.می خوندمو گریه می کردم.اون لحظه حامد 65 آنلاین بود ازش کمک خواستم که حرفای شما رو زد.
به خدا اگه بدونید چه روح بزرگی داره.یا علی
دلجو جان مدتهاست رابطم با خدا کمرنگ شده.چه طور می تونم حالا که مشکل دارم برم پیشش؟
خواستم همه چتها رو حذف کنم پشیمون شدم.خواستم ایمیل بفرستم بهش و ناله کنم پشیمون شدم.خواستم برم کنارش بیدارش کنم........
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
آره گلم
انقدر خودتو عذاب نده
اینجا خیلی ها بودن که همسرشون این مشکلو داشته
شاید فقط یه کنجکاوی بچه گانست خانومی
صبرکن فعلا تا ببینیم چی میشه
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
عزیزم الان در رابطه با این موضوع هیچ کاری نکن. به این اعتقاد داری که ممکنه فردا قضیه رو جور دیگری ببینی؟
بر فرض که شما ارتباطت با خدا کمرنگ شده اما خدا که ارتباطش با شما کمرنگ نشده. الان داره صدات میکنه و چقدر زمان خوبی هم صدات کرده. سحر....
RE: انتظارم از شوهرم این نبود
سلام رایحه عزیزم
آروم باش گلم
یکی از دلایلی که میگن تو کار هم تجسس نکنین همینه...آرامشت بهم میریزه
رایحه عزیز
فعلا فقط با آرامش و سکوت مسئله را بدتر نکن
برای اینکه صبور باشی تا میتونی با راز و نیاز با خدا و ذکر گفتن خودت رو آروم کن و کمی استراحت کن فکر کنم حسابی
از دیشب تا حالا نخوابیدی! این باعث میشه عصبی تر بشی و درست تصمیم نگیری! پس اول
استراحت کن ، بعد که بیدار شدی وضو بگیر و 2 رکعت نماز بخون و از خدا طلب آرامش کن تا
منطقت کنترل احساست رو به دست بگیره!
راستی همسرت چند سالش هست؟
مسئله دختر داییت چیه؟
چرا بهش حساسی؟
آیا شوهر تو رفتار غیر متعارف داشته؟
اینکه بخوای بهش بگی من رفتم آرشیو ایمیلت رو چک کردم شاید اوضاع رو بدتر کنه و اون
ناراحت بشه از اینکه وارد حریم خصوصیش شدی و از طرفی حرمت بینتون ممکنه از بین بره و
قبح این مسئله براش از بین بره پس اینکار رو نکن!
رایحه جان
تو خیلی هیجان محور هستی و خیلی حساسی میدونم اما این میتونه تنها یک کنجکاوی
ساده باشه توسط همسرت ! من کما بیش در جریان زندگیت هستم و میدونم چقدر همسرت
دوستت داره!
پس با خوندن یک متن چت تمام اعتماد و احساست رو به یک باره نسبت به همسرت زیر سوال نبر!
خودت همیشه می گی انسان جایز الخطاست!
پس به چشم یک خطا بهش نگاه کن و بعد دنبال ریشه این کار همسرت باش غیر مستقیم و ببین که آیا صرفا یک
عادت و کنجکاویه؟ شاید از روی عادت این کار رو کرده پس کمکش کن تا با آرامش این عادت غلط رو ترک کنه!
در مورد دختر داییت هم چون خیلی حساسی واسه همین شاید بهت نگفته!
با یک بگو بخند ساده تو بهش حساس میشی خوب پس شاید از همین حساسیتت هست که بهت نگفته!
من خودم قبلا خیلی حساس بودم و آدمهای حساس و احساس محور رو میشناسم!
میدونم الان خیلی داری به خودت سخت می گیری اما به این قضیه به چشم یک اشتباه نگاه کن نه یک جنایت!
این همون مردی هست که همیشه و همه جا کنارت بوده و واقعا مرد خوبی بوده!
این همون مردیه که به رایحه خیلی کمک ها کرده ، بهش عشق داده ، بهش آرامش و اعتماد به نفس داده!
یادته خودت یک مدت مقایسه میکردی همسرت رو و دچار یک فکر اشتباه شده بودی؟
همون لحظه بهت گفتم این فکر یک اشتباه سادس نه یک جنایت!
پس حالا خودت رو جای اون بگذار و بعد قضاوت کن!
تو صفحه اصلی یاهو رو هم باز که می کنی بعضا تو خبرهاش عکس های پورن هست پس کنجکاوی برای برخی
افراد پیش میاره...
منتظرم تا بیشتر بگی تا برات بیشتر بگم
:72: