سلام به همه فرشته های مهربون
من دیگه چت نمی کنم.
از بعد ازشنیدن حرفای سازنده تون.
یه وقتایی دلم هوس می کنه اما سریع ترمز می کشم حواس دلمو می برم یه جای دیگه ،برای هیجان محوریم دو سه شبه که با همسر گلم میریم بیرون و کلی والیبال بازی می کنیم..دیشب انقدر زیاد بازی کردم که دستام کبود شده..
من با همسرم
خیلی لحظه های خوشی رو گذروندیم اینکه هم رشته و هم کارهستیم واقعا عالیه وقتایی بوده که برای تحویل پروژه مون دو سه شبانه روز بی وقفه کار می کردیم واز باهم بودنمون شاکر
اینکه گفته بودم من خوشبختم بی اغراق بوده واقعا ..
این احساس هایی که از هیجان و احوال دلم براتون گفته بودم توی درونی ترین لایه های ذهنم بوده ودارم هی خودمو بررسی می کنم تا ته احساساتمو کشف کنم...
اما چیزی که مشغولم کرده..
در مورد روابط زناشوییمون گفته بودم که هردو گرمیم و من برای همسرم هنوز مثل روز اول تازگی دارم ....
اما احساس می کنم یعنی مطمئنم ..که احساس من اینطوری نیست..من عاشق خودش هستما دوست داشتن و وابستگیم سر جای خودشه اما در مورد روابط اینکه من تحریک نمی شم چی کار کنم؟تمایل دارما.. اما احساس می کنم مثل حس او نسبت من ، من حسی ندارم به او ..نمی دونم شاید اکثر خانوما اینطوری باشن ..عبارت تحریک نشدن فکر کنم گویا باشه
باید چه کنم؟