افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
سلام . برادر من 2 روز مونده بود به عروسيش که بخاري منزل نامزدش نشت ميکنه و نامزد برادرم فوت ميکنه . الان نزديک به 6 ماهه که از اين قضيه ميگذره اما هنوز برادرم نتونسته با اين مسئله کنار بياد و افسرده شده .
همش ميشينه يه گوشه به يه نقطه خيره ميشه و به فکر فرو ميره اصلا از خواب و خوراک افتاده وقتي که باهاش حرف ميزني از خاطرات همسرش حرف ميزنه هرچقدر سعي ميکنيم دلداريش بديم فايده نداره . برادر من خيلي شاداب و سزنده بود اما الان ......
من خيلي نگرانشم نميدونم چطوي ميتونم بهش کمک کنم؟ يه نکته اي رو بگم که فکر ميکنم شايد اين از دلايل تشديد افسدگيش باشه.
گاهي ديدم که برادرم مابين حرفاش آخرين ديالوگاش رو با ترانه (دوست دختر سابقش) بازگو ميکنه و ميگه که آه ترانه دامنش رو گرفته . هرچي ميگم برادر من شما فقط دوست بودين تعهدي به هم نداشتين ظلمي نکردي که بخواي تاوان بدي اما باز حرف خودش رو ميزنه . کمي شک کردم و ازش پرسيدم که نکنه ارتباط خاصي باهاش داشتي که واسه اون احساس گناه ميکني اما ميگه که نه من هيچ وقت دستم بهش نخورده اما مسئله اينه که ترانه عاشقم بود و با رها کردنش بزرگترين ظلم رو بهش کردم .
من ترانه رو تنها گذاشتم و خدا هم خواست که من طعم تنهايي واز دست رفتن عزيز رو بچشم تا حال ترانه رو درک کنم و تلافي بشه.....
من چطور ميتونم کمکش کنم؟ خيلي باهاش حرف زدم اما هيچ تاثيري نداشته
RE: افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
دوست عزیز واقعا از این اتفاق ناراحت شدم.
کمی صبر کنید ایام سال نو هست وکارشناسان ودوستان خوب در سایت نیستند.
به محض اومدن به راهنمایی شما میپردازند.
امیدوارم مشکل برادرنون حل بشه .خدابهتون صبر بده انشالله غم آخرتون باشه.
RE: افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
من هم متاثر و ناراحت شدم از این قضیه .
ولی برادر شما در دوران حساسی به سر می برد که شرایط سختی را می طلبد ...
و چون این مساله را نتوانسته حلاجی کنه به دنبال ایرادها و دلایلی می باشد تا برایش تسکین شود ...
ولی بهتر این است که برادرتان مرگ همسرش را بپذیرد چون هر کسی یه سرنوشتی داره و تقدیر زندگیه برادرتون هم با همسرش به همینجا تمام می شد......
بهتر است از یک مشاور برای برادرتون کمک بگیرید و او را راضی کنید تا جلسات مشاوره را برود چون اینطوری هم می تونه خودش رو از این عذاب وجدانی که گرفته راحت کنه و هم اینکه می تونه مرگ همسرش رو بپذیره..
برای برادرتان و شما از خداوند صبر می خواهم.:72:
RE: افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
ببخشید ولی به نظرم 6 ماه زمان زیادی نیست که انتظار داشته باشید شرایط برادرتان به حالت نرمال برگردد. زمان بیشتری لازم است. سعی کنید زیاد او را تنها نگذارید. به حرفهایش گوش دهید. با او همدلی کنید. اگر شاغل است تشویقش کنید که با همکاران و دوستانش به کارهای گروهی بپردازد. سعی کنید او را در این حالت درک کنید. حرفهایش را لازم نیست تایید کنید اما سعی نداشته باشید که به او بفهمانید که اشتباه می کند.
RE: افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
ببخشید ولی به نظرم 6 ماه زمان زیادی نیست که انتظار داشته باشید شرایط برادرتان به حالت نرمال برگردد. زمان بیشتری لازم است. سعی کنید زیاد او را تنها نگذارید. به حرفهایش گوش دهید. با او همدلی کنید. اگر شاغل است تشویقش کنید که با همکاران و دوستانش به کارهای گروهی بپردازد. سعی کنید او را در این حالت درک کنید. حرفهایش را لازم نیست تایید کنید اما سعی نداشته باشید که به او بفهمانید که اشتباه می کند.
از پاسختون تشکر میکنم . من تاحالا فکر میکردم باید بهش بگم که اشتباه میکنه تا بلکه عذاب وجدانش از بین بره و کمی حالش بهر شه! میدونید چی خیلی آزارش میده؟ اینکه درست یک هفته مونده به عروسیش ترانه که از بعد از نامزدی برادرم هیچ خبری ازش نبود(یک سال)بهش اس ام اس میده و حالش رو میپرسه و میگه که خواب عروسیت رو دیدم برای همین نگران شدم .....
رو این حساب تصور میکردم برادرم نیاز داره که بهش بگم که اون مقصر نیست!
چشم سعی میکنم از این به بعد نظر ندم و فقط دلداری بدم.
من هم میدونم 6 ماه زمان کمیه اما خب من دلم میسوزه و خیلی نگرانم . وقتی پدر من فوت کرد مادرم چندین سال براش سوگواری میکرد و اشک میریخت اما افسرگی خیلی بدتر و نگران کنندست و من نمیتونم شاهد زجر کشیدن برادرم باشم....
از همه دوستانی که ابراز همدردی کردن و به مشکلم پاسخی دادن کمال تشکر رو دارم
ممنون
RE: افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
سلام . چرا کسی دیگه راهنمایی نمیکنه؟ یعنی راه دیگه ای وجود نداره؟ برادرم حاضر نمیشه بره پیش مشاور خودش رو بیمار نمیدونه و معتقده اگر بره پیش مشاور ، مشاور میگه به این مسائل فکر نکن و حرفایی که خودش میدونه رو خواهد گفت . من خیلی نگران برادرم هستم و میخوام زودتر به زندگی عادی برگرده
RE: افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
دوست عزیز میتونی یه کاره دیگه ام بکنی.
بگی برادرت بیاد به این سایت .بهش بگو بیاد برای درد دل کردنو
یه جوری تعریف کن کنجکاو بشه .
اول از اینجا دوستان شروع میکنند بهش کمک کردن و
بعد که درد دل کرد سبک شد میشه بهش پیشنهاد کرد بره پیش مشاوره.
شما بگید برادرتون جبهه میگیره ولی اگر دوستان بگن بهتره.
حتی خوده شما از طریق همین سایت بطوره ناشناس با برادرتون صحبت کنید بهتره تا بطوره مستقیم باهاش صحبت کنی.
و هنوز در جامعه ما روانشناس جا نیوفتاده ومعمولا به جای روانشناس میگیم مشاوره تا به طرف مقابل بر نخوره نگه مگه من روانیم برم دکتر.
RE: افسردگی ناشی از از دست دادن همسر
سلام دوست عزیزم
بهش حق بده..باهاش همدلی و همدردی کن...به حرفاش گوش کن...بذار کاملا احساس کنه که در این ماجرا تنها نیست.. یکی مثل شما کنارشه.
سرزنشش نکن...
اگر میتونی خودت پیش یه مشاور برو و راهکارای رو که میده برای برادرت پیاده کن.
اگرم نمیتونی شماره 3 رقمی صدای مشاور خوبه.فکر کنم 148 باشه.از 118 میتونی بگیری.بگو شماره سه رقمی صدای ماشور که مال بهزیستیه