ارتباط مجدد برادرم با دوست دختر قبلیش-به همفکریتون نیاز دارم

سلام دوستان.
مشکلی که هست مربوط به برادرم میشه که ایشون با یه خانمی دوست شده بودند و بعد از 2 سال از مادرم تقاضای ازدواج با ایشون رو کردند که مادرم شدیدا مخالفت کردن و دلیل اصلی این بود که این خانم کاملا از لحاظ فرهنگی(زبان مادری-پوشش-سطح خانواده وتحصیلات-...)با ما تفاوت فاحشی داشتند.بعد از مدتی برادرم که از ماردم نتیجه نگرفت، ارتباطشو با این خانم قطع کرد و این خانم خیلی سریع(طی یک هفته!)ازدواج کردند(عقد).اما بعد از مدت کوتاهی از ازدواج این خانم برگشتن و برادر من رو بی خیال نمیشن.با توجه به وابستگی قبلی که وجود داشت ،باز ارتباطشون بر قرار شده اما نه مثل قبل.متاسفانه برادرم میزنه زیر همه چیز و میگه من ارتباط ندارم در حالی که من اس ام اس هاشون +از طریق دوستان برادرم ،می دونم که این ارتباط هست واز جزئیاتش با خبرم.
با مادر م صحبت کردم و خیلی سر بسته گفتم که رابطه دارن(مادرم در غم از دست دادن برادرش هست و نمیتونم خیلی اذیتش کنم).مادر هم با برادر من صجبت و عاقبت شوم این ارتباط رو یاد آوری کردن.اما چه کنیم که رابطه هنوز برقرار هست.واقعا نمیدونم چیکار کنیم؟برادرم بعد از برگشتن این خانم مشکلات زیادی پیدا کردن.همیشه ناراحت هستن.گوشه نشینی+کم صجبتی +بد خوابی هم دارن.
پدرم هم با توجه به این که برادرم سر کارشون اصلا سر حال نیست کاملا ناراحت هست و بعد از متوجه شدن موضوع قصد داشتن برن پیش دختر مورد نظر(محل کارشون ) و با اشون صحبت کنند(که ما فعلا نذاشتیم).
متاسفانه دختر خانم در خاننواده پر جمعیت و کم مسئولیتی بزرگ شده و برادرانشو همه جز ارذل شهر هستند و اگه موضوع به خونشون کشیده بشه و متوجه این رابطه بشن برای ما که خانواده سر شناسی در شهر هستیم و برای دختر خانم که تازه ازدواج کردن ،آبروریزی بزرگی خواهدشد و پدر به هیچ عنوان در این صورت برادرم را نخواهد بخشید.
من خودم از برادرم کوچکتر هستم و تا به حال باهاش دراین رابطه صحبت نکردم و واقعا هم نمیتونم مستقیم صحبت کنم(حریم خاصی بین ما هست)

برادرم و اون خانم به تریتیب:26 و 22 سالشون هست.خانم مورد نظر 2 ماه هست عقد کردن و با شوهرشون رابطه خوبی دارن و نمیدونم چرا باز برگشتن.

دوستان ممنون میشم یهم کمک کنید.کارشناسان محترم هم لطفا حمایتم کنید.
:72:

سلام دوست عزیز

به نظرم در این موقیعت شما حریم خاص بین خودت و برادرت رو بشکن

خواهر برادر خیلی از همدیگه حرف شنوی بیشتری دارن به علت اینکه مال نسل جدیدن و همدیگر رو بهتر میفهمن

عواقب شوم این رابطه رو برای برادرت روشن کن.

بهش بگو اگر شوهر اون خانوم بفهمه (که دیر یا زور میفهمه) اتفاقات وحشتناکی میفته.

این رو هم بگو کسی که به شوهرش وفادار نیست چطور میتونه به یه مرد غریبه وفادار بمونه؟

کسی که زندگی خوبی با همسرش داره چطور میتونه کنار اون باشه ولی با کس دیگری در ارتباط باشه!؟
(حتی اگر با همسرش هم اختلاف داشته باشه این کار درست نیست)

بهش بگید این خانوم که تا وقتی زن فلانیه نمیتونه بشه زن شما (در خوشبینانه ترین وضعیت)

اگر هم اون طرف طلاقش بده و بشه زن شما بیوفایی این خانوم و عدو سلامتش در روابطش مشخص شده

نکته دیگه اینکه بهش بگید خودش رو بذاره جای اون اقا

چه حالی بهش دست میده

راستش برادر من از من زیاد حرف شنوی نداره.یعنی چون من خیلی کم میبینمش ،ارتباط عاطفی نداریم.پس اگه حرفی هم بگم فکر کنم به گوش نگیره
به نظرتون من به پدرم بگم که بدون اینکه به برادرم چیزی بگه ،بره با این خانم صجبت کنه؟
ممنون بابت راهنمایی

برادرتون با کدام عضو خانواده صمیمیت بیشتری دارد؟

من فکر می کنم اگر بتوان به صحبت کردن با اون خانم به عنوان گزینه ای فکر کرد باید به عنوان اخرین گزینه باشد. شما باید سعی کنید کسی را پیدا کنید که برادرتان با او راحت است تا برادرتان راحت و بدون ترس درد دل کند و کم کم هدفش را از این ارتباط گیری مجدد برای خودش مرور کند و خود برادرتان برای عاقبت این رابطه تصمیم بگیرد با توجه به هزینه هایش.

ببین خانومی...یه استادی داشتیم میگفت یک سری ادمها میخوان دیگران رو تغییر بدن تا خودشون درارامش باشن.
شما هم نباید اون خانوم رو تغییر بدید تا برادرتون مشکلش حل بشه

اگر برادرتون قلبا نخواد اون خانوم کره مریخ هم بره برادرتون میره پیداش میکنه

حتی شاید اینکار شما بیشتر برادرتون رو تحریک کنه به لج و لجبازی و سماجت در ارتباط با این خانوم.

چه تضمینی هست که برادرتون از این ملاقات با خبر نشن؟!

این حرفهایی رو که گفتم بی وفایی و گذاشتن خودش رو جای اون اقا....اینا رو بگین پدرتون به برادرتون بگه...

ضمن اینکه گفتید برادرشون از اراذلن ..با این خانوم مستقیما وارد نشید خیلی بهتره.
بهترین گزینه الان پدرتونه...

سعی کنید از عواقب این کار بترسونینش...بهش بگید ارتباط با یک زن شوهر دار چه عواقب و بدبختی هایی رو به بار میاره...