-
+خسته و افسرده
با سلام: من حدود 4 سال میشه ازدواج کردم؛ 1 بچه 2.5 ساله هم دارم . از شوهرم هم 10 سال کوچکتر هستم( الان 38 سالمه) . از قبل از ازدواج خواهرش بنای ناسازگاری را داشت و به هر بهانه دست نیافتنی ؛ داد و قال و دعوا راه می انداخت. متاسفانه مادر شوهرم بیمار آلزایمری میباشد و هر دو خواهرشوهرم که ازدواج نیز نکرده اند با وی زندگی میکنند( هردو ی آنها با فاصله 6 و 8 سال از من بزرگتر هستند و دیپلمه خانه دار و من فوق مهندس می باشم)). از ابتدای زندگی شاید هر سال 2 بار بنای کدورت و دعوا را در زندگی من میگذاشت و در انتهای دعوا نوک پیکان را به سمت من میچرخاند تا ذهن همسرم را نسبت به من خراب کند.در طی این مدت شاید از 8 بار دعوا ؛ 6 بار من سرم را مثل ......پائین آوردم و رفتم منزلشان تا کدورت تمام شود. در ضمن من ذاتا آدم بسیار ساکت و آرامی بودم اما بعد از ازدواج اینقدر خودخوری کردم که به قرص آرامبخش رسیدم. سال گذشته نیز طبق روال همیشگی درگیری بسیار شدید ( در حد فیزیکی) پیش آورد که برای اولین بار من نیز در مقابلش ایستادم و پاسخ دادم و بطور کامل با آنها قطع رابطه کرده ام ؛ اما شوهرم مدام به آنها سر میزند ؛ و اخر هفته را به آنها اختصاص داده است. من از این موضوع ناراحت نیستم ؛ فقط بسیار از همسرم به دلیل عدم حمایت از من و نشان ندادن حد و مرز به خواهرانش و خیلی موارد دیگر دلخور هستم و حتی حس میکنم از علاقه ام به همسرم نیز کم شده است . خواهش می کنم من را راهنمایی کنید. دیروز به حدی از زندگی خسته شده بودم که به آنهایی که شجاعت خودکشی را داشتند حسادت میکردم:54: من بیصبرانه در انتظار مشاوره و راهنمایی هستم.[/size]
-
RE: خسته و افسرده
سلام دوست عزيز
ورودت را به تالار تبريك مي گويم
من به نظرم مي ياد به جاي اينكه كدورت و پيش بكشي و از راه مقابله پيش بري از راه دوستي برو جلو . ببين اين زندگي توست و تو به همين راحتي نمي توني با فكر خودكشي ازش نجات پيدا كني چرا كه تو الان كي كودك داري كه به وجود مادر مادري مهربان و صبور نياز داره تو بايد زندگي را طوري براي فرزندت فراهم كني كه بتونه خيلي خوب رشد كنه چه از نظر فكر چه جسمي .
با شوهرت دوستي بيشتري داشته باش باهاش صحبت كن باهاش دردو دل كن هر حرفي توي دلت هست بهش بگو ولي مودبانه و با لحن مهربان سعي نكن با حالت حرص يا غر حرف بزني خيلي ارام و دوست داشتني باهاش مثل يك خواهر دردو دل كن بهش بگو كه تو هم مثل هر كس ديگه ايي با شوهرت به مهماني بروي بگو حاضري به خاطر شوهرت همه چيزو كنار بزاري
باهاشون اشتي كن . خودت مي دوني اين كدورت نمي تونه ادامه پيدا كنه و يك روزي بايد تموم بشه پس چه بهتر كه زودتر تموم بشه . تو تحصيلكرده اي و از تو بيشتر انتظار مي ره تا اونها پس ببخشتشون و برو به خونشون و از اين به بعد هم هر چي گفتند جوابشون و نده جواب دادن در حد تو نيست . صبر داشته باش و به خدا توكل كن كدورت و بزار كنار و بخشش پيشه كن و در ناسازگاريها و مشكلات دهان را قرص نگه دار و صبر داشته باش چرا كه اينچنين پيروزتر و شيرين تري هم نزد خدا هم نزد كودك خود هم نزد شوهرت حالا بقيه هم هرچي دلشون مي خواد فكر كنند
-
RE: خسته و افسرده
سلام نواز جان مطمئنم که حرف خود کشی از روی عصبانیت بوده است برای بهتر شدن وضعیت بهتر است خود را جای خواهر شوهر خود بگذارید آنها بااین وجودکه از شما بزرگتر هستند هنوز ازدواج نکرده اند ومطمئنا این باعث رنج آنها میشود ویا به عبارتی احساس می کنند که در مقابل تو سر شکسته هستند هرچند شاید به ظاهر اینگونه نباشندواین باعث حسادت زنانه آنها میشود ودست به رفتارهای غیر قابل قبول می زنند از طرف دیگر بیماری مادر نیز مزید بر علت است وانها در این شرایط نیاز بیشتری به حمایت برادر دارند حال شما چه می توانید بکنید امیدوارم از من عصبانی نشوی ازاینکه به نفع آنها صحبت کرده ام :72::72:تنها هدف من این است که روی دیگر سکه را به تو نشان دهم در مورد همسرت هم نمی توان این رفتار او را دلیل ب بی اهمیتی به شما دانست مطمئن باش او هم در شرایط سختی است از یک طرف شما واز طرف دیگر حمایت مادر وخواهرانش اگر شما در شرایط او بودید چه می کردید؟پس مراقب باشیدکه باعث نشوید او مجبور به انتخاب شود حالا بعدازاین همه سخنرانی به نظر من با چند راه ساده می توانید بهترین زندگی داشته باشی
1.اول از همه خانواده شوهرت را به خانه دعوت کنی به تو قول می دهم که این کوتاه آمدن در مقابل آنها نیست اگر آنها اینگونه فکر کردند بگذار به خاطر عدم آگاهی آنها ولی به سیاست زنانه تو ربط دارد
2. مشکلی که بین تو وآنها پیش می ایدرابه شوهر خود نگو سعی کن خودت با بردباری وگذشت آن رارفع کنی چون در غیر این صورت خودت باعث می شوی که شوهرت دست به انتخاب بزند واین انتظار غیر واقعی است که او همیشه از تو حمایت کند .
3.یک مدت هرچه آنها بنای ناسازگاری راگذاشتند تو درمقابل آنهافقط صبر پیشه کن مطمئن باش مهم ترین فایده آن آرامش خودت است.4. تما احساسات منفی خود را داخل یک دفتر بنویس وبعد آن را پاره کن باعث آرامشت میشود.
-
RE: خسته و افسرده
سلام عزیزم
خب من فکر میکنم چون آنها خیلی تنها هیتند شوهر شما از آنها حمایت میکنه
تا حالا با اونها صحبت کردی دلیل کاراشونو بفهمی؟
-
RE: خسته و افسرده
سلام
بنا براظهار خود شما خواهرشوهرهاي شما هر دو مجرد 44و 46 ساله هستند . مشخص است كه زندگي براي دختر مجرد بدون كار وتحصيلات و مادري بيمار بسيار سخت است و اگر رفتار نامناسبي دارند بدليل مشكلات شخصيشان است . وقتي ريشه رفتار بد ديگران را بداني بهتر مي تواني تحمل كني . در حال حاضر هم كه با آنها ارتباطي نداري نبايد اينقدر نگران باشي . شوهرت در دل خود به تو حق مي دهد و گرنه مي توانست مجبورت كند رفت و آمدت را ادامه دهي ، همين كه اجازه داده تا تو به ميل خودت قطع رابطه كني نشان مي دهد كه خيلي خوب دركت مي كند ولي اگر مستقيماً بخواهد از تو طرفداري كند مطمئن باش وضع بدتر مي شود او هم شرايط سختي را تحمل مي كند از طرفي ناراحتي تو عذابش مي دهد از طرفي مسئوليت سنگين مادر وخواهران را بعهده دارد .
تو هيچوقت شرايطي مثل آنها نداشتي و مشكلشان را حس نمي كني .
اگر در خانواده اي دختر يا پسر مجردي هست كه امكان ازدواج برايشان ميسر نيست خواهر وبرادران و همسران آنها بايد خيلي مراقب رفتار و حركات خودشان باشند و رعايت حال آنها را نمايند .
سعي كن ديدت را به آنها تغيير دهي و بجاي اينكه به رفتار بد و احياناً حسادتشان توجه كني به اين فكر كني كه آنها چقدر تنها و رنجيده و دلشكسته هستند و بعنوان يك انسان بايد به آنها كمك كني نه دفاع كن نه عقب نشيني .
اتفاقاً بايد به آنها مهرباني كني ممكن است ابتدا نپذيرند و خلوص نيتت را باور نكنند ولي بعد از مدتي به آنها ثابت مي شود كه تو واقعاً دوستشان داري و آنها كم كم نرم مي شوند . مطمئن باش كه خودت هم به آرامش و رضايت قلبي مي رسي .
زندگي آنقدر كوتاه است كه ارزش اين همه جنگ و دلخوري را ندارد . به خاطر آرامش خودت هم كه شده آنها را از ته دل ببخش و با خودت هر روز تكرار كن : من آنها را دوست دارم آنها نيز مرا دوست دارند .
موفق باشيد .
-
RE: خسته و افسرده
سلام دوباره به همه شما ،ممنونم که به درددلم گوش دادیدو راهنماییم کردید.
shine عزیز و دیگر عزیزان: اگر به شما بگم و خدایم را هم گواه بگیرم که در طول این مدت درست مثل خواهرم بهشان عشق ورزیدم،با تمام وجود و خلوص نیت باهاشان بودم، بخداوندی خدا اغراق نکردم. اما مسئله اینه که ،اونها به شوهرم میگن که هر کار و محبتی که من میکنم، دارم ریا و تظاهر میکنم. شما خودتون را بگذارید جای من، آیا دیگه انگیزه ای هم می مونه؟ اصلا حس میکنم دیدار 2 باره با اونها برام مثل یک کابوس هست؟ درک میکنید؟فکر میکنم دیگه نمی تونم از ته دل بهشون محبت کنم و در اصل من این را ریا و تظاهر می بینم.
منتظر حرفهای شیرینتان هستم
-
RE: خسته و افسرده
سلام
همان طور که دوستان خوب همدردی ، اشاره کردند بهترین روش آرامش است ، سعی کنید با طرفین خود بسیار با آرامی رفتار کنید ، آنقدر راحت که اگر هوا روشن است و آنها گفتند : الان هوا تاریک است ؛ شما بگویید بله تاریک است .
احساس نکنید با این رفتار شخصیت شما کوچک می شود .
گاهی اوقات لازم است با *برخی* انسان ها همانند خودشان رفتار شود و گاهی هم مثل یک ..... !
پس نیازی به جنگ ، پریشانی و غیره نیست . با آرامش هم می توانید به کانون خانه و خانواده تان گرما بدهید و هم به مرور زمان این مسایل را مرتفع سازید.
در اینجا باید خاطر نشان کرد که نمیتوان به خاطر دلچسب نبودن خواهر شوهر های شما ، شوهر شما از آنها دست بکشد باید این را هم گفت اگر شوهر شما به منزل آنها می رود شاید به خاطر دیدن آنها نمی رود ؟ ! چون به گفته شما مــادر ایشان نیز در همان خانه است .
*همسر شما هم می دانید که مشکل چیست ! اما نمی خواهد به زبان بیاورد چون می توان گفت : همسر شما هم قبلا عضوی از آن خانواده بوده است . *
اگر آخر هفته به منزل مادرشان می روند ، شما هم بگویید : من هم می آیم !
نگران نباشید ، با آرامش و شکیبایی شما اتفاقی نخواهد افتاد .
شما در صحنه باشید بهتر است ، چون انسان های نا خرد چیرهایی در مورد شما خواهند گفت که ((مخصوص خانمها )) می باشد .
امیدوارم با مرور زمان و صبر و شکیبایی شما تمامی مشکلات حل شود .
سعی کنید مطالب آموزشی تالار را در موضوع های خانواده بررسی کنید.
موفق و منصور باشید .
-
RE: خسته و افسرده
سلام نواز جان
اين طبيعي هست كه آنها محبت تو را باور نمي كنند چون متاسفانه به دليل مشكلاتشون مثل تو درون صاف و زلالي ندارند ولي تو نبايد خسته بشي و اميدت را از دست نده .
نيازي نيست كه بيش از حد با آنها رفت و آمد كني كه آسيب ببيني ولي بد نيست كه در برخي ازمناسبتها ديدار كو تاهي داشته باشي . به هر حال گل با خار همراه هست و بايد بپذيري كه در كنار جنبه هاي مثبت زندگي با همسرت نكات منفي هم وجود دارد . به خوبيهاي همسرت و زحماتش براي زندگي بيشتر فكر كن و آنها را ليست كن تا كوچكي و بي اهميتي مشكل توجه همسرت به خانواده اش را بهتر بتواني درك كني .