چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
سلام
بعضي از دوستان كماكان از مشكل بنده اطلاع دارند.
اما مختصري از مشكل و استفاده از راهنماييهاي دوستان را كه در تاپيك اينجانب ارائه نمودند، عرض ميكنم.
من در زندگي خودم كه داشت توي يك مسير تقريباً آرومي پيش ميرفت حركت ميكردم. نه اينكه اصلاً مشكل نداشته باشم بلكه حداقل قابل قبول و هضم شده بود.
اما به چند دليل كه عودهترين آن حماقت بيش از حد اينجانب يود بزرگترين اشتباهي كه يك زن مي تونه انجام بده را مرتكب شدم. (حدوداً 10 ماه پيش)
زندگي و شرايط خيلي سخت و طاقت فرسايي را گذروندم. از تنبيهات فيزيكي گرفته تا محروميت از كليه حقوق اوليه.
الان شرايطم در حال نوسانه. روزهاي خوبم الحمدا... بيشتر از روزهاي بدم شده. همسرم در حال بخشيدن و كنار اومدن با موضوع را داره.
با اينحال مشكلات بسياري دارم كه بايد در طول زمان حل بشن و يك شبه امكانش نيست. اما اينجا فعلاً به يك مشكلم اشاره ميكنم كه انشاء ا... با كمك دوستان و كارشناسان محترم بتونم رفع كنم.
همسرم كارت حقوقي، كليه طلا و جواهرات من را از من گرفته و من به مدت 2 سال از استفاده از طلاها و برداشت از حقوقم محروم هستم. مايحتاج من هم توسط خودش و با پول تو جيبي رفع ميشه. البته هيچ گونه كم و كسري نميگذاره. وضعيت زندگيمون به حمدا... خوبه. شوهرم نياز چنداني به پول و حقوق من نداره.
حالا كمكي كه مي خوام اينه:
من چطوري اين حقم را با آرامش ازش پس بگيرم. يعني طوري كه خودش حاضر بشه با طيب خاطر بهم پس بده. من 2 سال را صبر كنم. كه البته تقريباً يك سالش گذشته.
ميترسم براش حق ايجاد بشه. ديگه نتونم استقلال ماليام را بدست بيارم. وضعيت خيلي بديه كه آدم صبح تا غروب بره سركار و جون كندن و آخرش هم نتونه به دسترنجش دسترسي داشته باشه و براي پول پيش شوهرش گردن كج كنه.
به نظرتون من چكار كنم. خيلي پست نميزنم تا از راهنماييهاي بيشتري بهرهمند بشم.
پيشاپيش ممنون
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
شوهرت براي چي اين كار را كرده؟ مي شه بيشتر توضيح بدي؟
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
امکانش هست که بهمون بگی چرا همسرت این قدر داره سخت گیرانه برخورد میکنه؟؟؟
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
همه درست میگن میشه بگی چرا این اتفاق افتاده ؟
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
ليلا جان
راستش طاقت توضيح دادن ندارم. توي پست قبلي هم گفتم بزرگترين اشتباه و خط قرمز يك زن در زندگي چي ميتونه باشه.[b]
لينك مشكلم هم اينه
http://www.hamdardi.net/thread-20129.html
اينجا هم توضيح بدم كه شوهرم از قبل هم تا حد زيادي انحصار طلب و رفتارهاي ديكتاتورمابانهاي داشت. من توي مدت 11 سال كار كردن الان هيچ گونه اموال منقول و غيرمنقولي به نام خودم ندارم و همه اموالمون به نام شوهرم هستنش. شوهرم با زبون بازي و سياست براي خريد خونه و ... ازم پول ميگرفت. ميگفت به نامت ميزنم ولي بعدش متوجه ميشدم كه نزده. من هم يه چند مدت قهر ميكردم و دعوا ميكردم. بعد هم آروم ميشدم.
الان تقريباً براش حق شده. ميگه تاوان اشتباهته و بايد 2 سال اين تاوان را بدي. من زبون اعتراض ندارم.
اما واقعاً سخته.
قبلاً به اين موضوعات خيلي فكر نميكردم . با اينكه خانواده ام بهم ميگفتن حواست را جمع كن و از خودت چيزي داشته باش، هميشه ميگفتم كه من و شوهرم نداريم. چه فرقي مي كنه. آخرش ميرسه به فرزندمون.
اما الان ديگه ميترسم. از ناشناخته ها و اينكه چي پيش ميآد.
نكنه يه روز دستم از همه چيز خالي بمونه. نكنه شوهرم عوض بشه.
اما خودش بارها و بارها قسم خورده (به جون بچهامون هم قسم خورده) كه در حقم نامردي نميكنه و اونچه كه از نظر مالي به من ميرسه را بهم ميده. (اگر خواستيم جدا شيم). تو زندگي هم كه داريم هر دو استفاده ميكنيم.
اما به نظرتون اون از اين پول ها به عنوان قدرت تو زندگي سوء استفاده نخواهد كرد.
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
سلام
شما اشتباه بزرگی تو زندگیتون کردید
ولی با شجاعت تمام پای همه چیز وایستادید و تاوان هم پس دادیدو من از این نظر روح بزرگ شما رو تحسین می کنم نمی دونم خودت رو بخشیدی یا نه ولی خودت رو ببخش و و با اعتماد به نفس تو زندگیت قدم های محکم بردار
ولی نمی دونم چرا وقتی دو نفر به هم می رسند و ازدواج می کنند و فکر می کنند یکی شده اند این یکی شدن رو اشتباه برداشت می کنند و حقوق همدیگرو و حتی حقوق خودشونو زیر پا می گذارند به خدا این یکی شدن به معنیه این نیست که هیچ حقی برای خودت قائل نشی هر دوی شما انسانید و باید حقوقی داشته باشید..
باهمسرت فقط فقط فقط باید صحبت کنی بهش بگو از کار کردنت لذتی نمی بری
بگو که احساس می کنم کار کردن بی نتیجه است
و تمام ناراحتی هاتو بگو
ولی یه شرط داره اونم اینکه به نظرات همسرت هم احترام بذاری و همون لحظه نخوای همه چیزو قبول کنه کم کم پیش به جلو برو
مرحله به مرحله
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
سلام دوست عزیز
مشکل خود رو به دست زمان بسپرید...شاید بگید یک سال بس نبوده..؟
برای التیام زخمی که بر جسم و روح و غیرت مردت خورده شاید زمان بیشتری هم لازم باشه
شما مسیر درست زندگی رو طی کن.برای بدس آوردن حق و حقوقت عجله نکن.
چون ممکنه کار بدتر بشه
اگر راه درست رو طی کنی بعد از گذشت مدتی همسرت هم حتما نرم میشه.
اگر برات کم و کسری نمیذاره و مایحتجت رو هم تامین میکنه پس فعلا دست تو لونه زنبور نکن
بذار همسرت کاملا و 100 در 100 به آرامش برسه
فکر میکنم الان همسرت مثلا 60 درصد به آرامش رسیده.یک خطای دیگر یا یک قدم اشتباه به سرعت این درصد رو به صفر میرسونه
کمی صبورتر باش
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
ممنون اقليما و مريم جان
راستش خودم در كل آدم مثبت بين و خوش بيني هستم، اما متاسفانه يك كم تو رويدادها عجولانه رفتار ميكنم.
البته خانوادهام هم (خواهرها و مادرم كه مطلع هستند) بيشتر بهم فشار وارد ميكنن. هر چند همسرم فكر ميكنه به جز يك خواهرم كه خودش بهش گفته و الان كارد و پنير شدن كس ديگهاي خبر نداره.
ميگن تو هميشه كوتاه ميآيي و به خاطر همينه كه اينقدر ميتونه بهت زور بگه. كلاً شوهرم نتونسته جايگاه مناسبي پيش خانواده آم بدست بياره. با اينكه از هر نظر يك سر و گردن از بقيه دامادها سرتره. فقط بديش زبون نيشدار و اخلاق تندشه. ظاهرسازي هم اصلاً بلد نيست. اما قلباً آدم خيلي حساس و رئوفيه.
به خاطر اين اشتباه اونو بيشتر ميكوبن تا منو. منو اسير دست يك جلاد ميدونن. به خدا هر چه هم ميگم كه مقصر خودم بودم باور نميكنن و مي گن باز هم داري ازش طرفداري ميكني.
قبل از اين قضيه مادرم هميشه به خواهرهام ميگفت كه مراعات حال شوهرتون را بكنيد و اذيتشون نكنيد. اما نميدونم هميشه به من ميگفت جلوي شوهرت در بيا و باهاش اينقدر نرم رفتار نكن. تو دستت تو جيب خودته چرا الان هيچي نداري. چرا اينقدر به شوهرت ميدون ميدي.
در مقابل شوخي هاي شوهرم كه گاه براي ديگران سوء تفاهم ميشد و فكر ميكردن كه داره منو ميكوبه و يا مسخره ميكنه، من همش مي خنديدم، به خاطر همين همه دامادها ميگفتن كه از اين خواهرتون ياد بگيريد. اگه ما اين حرفها را به شما بزنيم بيچارهمون ميكنيد. ببينيد چقدر اخلاق خوبي داره. اما الان فكر مي كنم شايد رفتارام اشتباه بود بايد بعضي جاها ناراحت ميشدم و يا تذكر مي دادم.
اما شوهرم ميگه تو پيش اونا فيلم بازي مي كردي و خودت را خوب نشون ميدادي. نميدونم ديگه خودم را نميشناسم.
ديروز حقوق اسفند و معوقهها را به حسابم ريختند. كه تقريباًمبلغ قابل توجهي بود، زنگ زدم و گفتم برو بگير (با حالت اينكه خوش به حالت شده)، سريع با حالت بين خجالت و خنده گفت يواش يواش الان يكي صداتو ميشنوه.
بعد هم كه رفتم خونه يك تقاضا ازم داشت يك نگاه معني داري بهش كردم، سر شوخي باز كرد و از زبون من حرف زد و گفت؛ عجب بدبختي ها، چه مرد بدجنسيه، هم پول بده و هم اوامر ديگهاش را اجرا كن و ... از اين دست حرفها
گفتم مي خواي با اين پول چكار كني، گفت دو دست كت و شلوار نميدونم يه مارك خاصي گفت و يك كفش بخرم. و بعدش هم خنديد. كه يعني شوخي كردم.
من هم يك كم خودم را مظلوم نشون دادم گفتم يه چيزي برام بخر با اين حقوق، گفت خيلي خوب بريم چي ميخواي كيف، كفش، گفتم نه چيزي كه برام بمونه، لااقل يك سومش را بده به خودم، گفت باشه چند تا سكه ميگيرم و ميدم به خودت، هر چند هر چي دارم براي تو و بچهمون.
اما حس ميكنم نميخواد روال گذشته را بره و يك برنامههايي داره ولي من صبرم كمه.
بهم ميگه خيلي به پول حساسي. ميگم دسترنجم. حساس نيستم من به خانوادهام حساسم.
اما كماكان به مجازات دو سالهاش پايبنده. اين سكهها را هم تخفيف مجازات ميدونه.
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
عزیزم شوهرتون داره خودشم نرم میشه پس صبر کن و با رفتار عجولانه خرابش نکن
اگه شما حساسیتت رو کم کنی و اونم هی این دوسال و کش نمیده سعی کن بی تفاوت باشی ولی هرچی نیاز داری با یک نو سیاست زنونه عنوان کن و حتی بعد از این که چیزی خرید ازش تشکر کن
یه جوری رفتار کن که متوجه بشه شما پول من پول تو نمی کنی و برتون فرقی نمی کنه پول کی باشه بزار بدونه که زندگی مشترک برات چه معنایی داره باید دوباره اعتماد ایشون رو بدست بیاری و این کار هم فقط از دست خودت بر میآد باید به همسرت محبت کنی و در عین حال غرور خودت رو حفظ کنی
من مطمئنم این وضعیت زیاد طول نمی کشه به شرطی که شما هم هی گذشته رو نبش قبر نکنی و سعی کنی زیاد حساست نشون ندی
موفق باش
RE: چگونه ميتونم حقوق اوليه خودم را با درايت از شوهرم پس بگيرم.
bloom عزيز
و دوستان گرامي
به نظر شما من چه جوري ميتونم هم غرورم را حفظ كنم و اينكه نزارم اين مسأله عادت و روتين زندگي ما بشه. اگر امكان داره نمونه عيني رفتاري را براي من مثال بزنيد. تا ببينم همانطور رفتار ميكنم يا نه.
چون ممكنه تا الان بر عكس عمل كرده باشم.
راستش يه مقدار از دست بي عرضگيهاي خودم خستهام كه چرا تا حالا هيچي از خودم ندارم.
به خدا حساس نيستم. فقط ميترسم. از آينده اي كه معلوم نيست چه اتفاقي ممكنه بيافته. همه احتمالات ميآد تو ذهنم. اما 1 درصد احتمالات بد را كه ميدم داغون ميشم. سراپا ترس ميشم.
دوستان من از كرده خودم هزاران بار پشيمانم و توبه كردم. ولي راستش هنوز نتونسته خودم را 100 درصد ببخشم. همه اين بدبختيها و گرفتاريها را نتيجه حماقت خودم ميدونم. شوهرم را هم مخصوصاً مواقعي كه آرومه و مهربونه خيلي دوستش دارم. الان هم اگه اين مسأله به عنوان مشكل برام شده ميخوام كه ذهنم از اين ترسها خالي بشه و بيشتر به زندگيم برسم. بعضي وقتها افسردگي شديدي ميگيرم. خودخوري ميكنم. خودمو محكوم ميكنم و بعد از پا ميافتم.
به خدا مسأله كوچيكي نيست
دوستان كمكم كنيد كه آروم بشم.