هیچ امیدی به ازدواج ندارم
سلام من 27 سالمه و تازه لیسانس گرفتم ، امیدی به بازار کار ندارم از اون طرف امیدی به ازدواج هم ندارم راستش قیافم مامان پسنده!
کافیه یه مامانی یه کم منو بشناسه تا دلش بخواد عروسش بشم، همه میگن واااای چه دختر خوبی انگار نه انگار سالهاست خانم خونه فوت کرده،چقدر مسول و کلی از این حرفا ولی این چیزا واسه من آب و دون نمیشه...
آخه معمولا مادرا یه کارایی واسه دخترا میکنن من که مامان ندارم چی؟ کل خانوادمون هم بیشتر از 20 نفر نیست اونم همه دختر! همه هم تا22 سالگی ازدواج کردن.
5 سال دانشکده فنی بودم هیشکی بهم پیشنهاد دوستی هم نداد ترم آخر دیگه کم مونده بود برم وایسم جلو انتشارات به پسرا پیشنهاد آشنایی بدم!
خیلی در عذابم از نظر احساسی تشنه ام چرا نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم؟ چرا کسی دوستم نداره؟
ما الان 3 نفریم من میدونم بقیه کجائن و چیکار میکنن؟ اما مطمئنم بقیه از حالم بی خبرن. تو خونه بیشتر از چن تا جمله حرف نمیزنیم قبلا سر کنترل تلویزیون بحث داشتیم که الان اونم نداریم حتی انگیزه جنگیدن ندارم.واقعا دلم میخواد افسرده بشم. دلم نمیخواد برا ارشد بخونم فایدش چیه؟
جالبه که یکی از دوستام 2 هفته باشگاه رفت بعدش عقد کرد من 6 ماه رفتم آب از آب تکون نخورد.
اینم بگم قیافم خیلی کوچولوئه خیلی ها فکر میکنن نهایت 18 سالمه. قبلا که هیچی آرایش نمیکردم باز الان یه کم پیشرفت کردم.
میدونم تقصیر خودمم هست ولی ...
از صبح هم اینجا بودم کلی تایپیک خوندم اون 40 راه شوهر پیدا کردن هم خوندم من خیلی از بند هاشو ندارم.بگین من چیکار کنم که دلم خون خونه!
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
سلام عزیزم
خوش اومدی به تالار همدردی
با توجه به فرق کردن سن ازدواج الان شما یه جورایی تازه پا به سن ازدواج گذاشتی تازه اول راهی
این رو هم بدون خانومی یی ممکنه 18 سالگی ازدواج کنه و یکی هم 40 سالگی
از اینکه 5 سال کسی بهت پیشنهاد دوستی نداد ناراحتی؟!!
راستش من اگر کسی بهم پیشنهاد دوستی میداد خیلی ناراحت میشم چون با خودم فکر میکردم لابد خطایی یا حرکت نامناسبی از من سر زده که طرف فکر کرده من اهل دوستی و ..اینجور حرفام
شما باید منتظر قسمتت بمونی البته نه اینکه دست رو دست بذاری ولی به خواست خداوند هم راضی باشی و صلاح کار خودت رو بسپری به خدا
من کسی ر میشناختم که دختر بسیار زیبایی بود.چشمهای رنگی و موهای بلند و طلایی و ...
از این قیافه ها که همه مردها میپسندن.این خانوم 35 ساله شده بود و جالب اصلا خواستگار نداشت. ! معلم هم بود.
دیگه همه مطممئن بودن که دیگه این خانوم ازدواج نمیکنه
تا اینکه یه اقایی از امریکا اومده بود ایران رو بگرده و اتفاقی این خانوم رو که شاگرداش رو برده بود اردو دیده بود.
به خاطراین خانوم هم مسلمون شد و الان نزدیک 25 ساله دارن به خوبی و خوشی زندگ میکنن
میبینی خانومی؟قسمتش یه ادمی از یه قاره دیگه بود.اونور دنیا !!
انگیزه جنگیدن؟؟!
جنگ برای چی خانومی؟اونم با اعضای خانواده ؟!
باید برای ارشد بخونی به چند دلیل
1.کمک از لحاظ بازار کار
2.ازاد شدن فکر
3.وورود به محیط جدید و فراهم شدن موقیعت ازدواج
این منطقی نیست که چون دوستت رفته باشاه و مورد مناسی براش پیدا شده شما هم باید همینکار رو میکردی
دوست عزیزم ارایش علاج مشکل شما نیست
چه بسا همین خیلیها ارایش رو نمیپسدن
البته نمیگم اصلا اما طوری ارایش کن که چهره ات رو طبیعی و ملیح جلوه کنه.
مثلا از رژ لب اصلا استفاده نکن .از ریمل خیلی کم استفاده کن.همیشه ابروهات مرتب و تمیز باشن
یا برای ارشد بخون خانومی یا وارد بازار کار شو
اینطوری که شما نشستی بس تو خونه هیچ کمکی به خودت نخواهی کرد
نمیدونم از نظر حجاب چه جوری هستی
اما بدون که داشتن حجابی مناسب خیلی د این زمینه بهت کمک میکنه
میتونی برای خوندن نمازهات بری مساجد. همیشه تو مساجد خانومهایی هستن که دنبال دختر میگردن.
رابطه ات رو با خدا نزدیک کن و سوره فرقان رو تلاوت کن
صلاح کار خودت رو به خدا بسپر.از خودش کمک بخواه و بگو که راضی هستی به رضاش
مطمئن باش گره از کارت از میشه
حتما در مجالس زنونه شکت کن...مثل مولودی..روضه
موفق باشی
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
با تشکر از جوابتون اما 3تا موضوع هست که تو حرفاتون بهش اشاره کردین و هر دوتاش از اراده من خارجه
[
میتونی برای خوندن نمازهات بری مساجد. همیشه تو مساجد خانومهایی هستن که دنبال دختر میگردن.
]راستش جو هاییکه خانمها دور هم جمع میشن وغیبت میکنن رو دوست ندارم و توی مساجد این حرفا زیاده میدونم اگه مسجد برم حتما دیده بشم اما این کار برام سخته
حتما در مجالس زنونه شکت کن...مثل مولودی..روضه
تو این مجالس کسی منو دعوت نمیکنه چطوری تو این جور مجالس شرکت کنم وقتی دعوت نیستم؟
بعدشم من منظورم از بی توجهی پسرا این بود که فکر میکنم حتی برای پسرا انقدر کشش ندارم که بخوان باهام دوست شن!
امیدوارم منظورمو متوجه بشی. من هیچوقت نخواستم که دوست بشم غرورم اجازه نمیده اما حداقل میتونم اگه کسی بهم پیشنهاد بده میتونم بفهمم که جذابیت دارم
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
کاملا درک میکنم گاهی آدم از همه چیز ناامید میشه
میدونی در این جوور مواقع فقط یه چیز منو آروم میکنه
که ناامیدی گناه کبیره اس ....
پس همیشه امیدی هست
هیچ وقت ناامید نباش
خدا همیشه هست و صداتو میشنوه
اعتماد داشته باش به خدا و به خودت:46:
امیدوارم حال بد همه خوب بشه و امیدوارم زندگی شاد باشه و خدا با نظر لطفش نگامون کنه
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
سلام ، و به تالار همدردی خوش اومدی
خوش به حالت که قیافه ای داری که پیر نمیشه :72:
سپیده دم عزیز ، یادبگیر که ازدواج ، همه زندگی نیست .... باور کن
زندگی قشنگی های زیادی داره ، که ازدواج بعد کوچکی از آن هست
دلم می خواد این درس و اول از همه فرزندم یاد بگیره ،
درک می کنم که نیاز هست با رفیق شفیقی زندگی مشترکی تشکیل بدهی و در سایه زندگی متاهلی آسودگی و آرامش داشته باشی
اما زمانی که این نیاز پاسخ داده نشه ، قرار نیست که بنشینیم و امیدمون رو به همه چیز از دست بدهیم ...
هدف ، در زندگی شما کمرنگ شده ، هر انسانی برای ارزشی پا به این کره خاکی گذاشته ،
و شما الان کلبه آمال و آرزوهایت را در زر ورق ازدواج می بینی ،
شما تا زمانی که در وجود خودت هدف و آمان نداشته باشی ، تا زمانی که خودت را خوشحال و سرزنده و پر امید نبینی نمی توانی آن را در وجود دیگری پیدا کرده و بدست بیاوری
معطلش نکن
اهداف زندگی در هفت بخش خلاصه میشه
1- حرفه و آینده شغلی
2- پول و دارایی ها
3- سلامتی و تناسب اندام
4- پرورش علمی و رشد فردی
5- زندگی خانوادگی و روابط شخصی
6- فعالیت های خیرخواهانه و اجتماعی
7- شکوفایی معنوی و آرامش درونی
دست به کار شو برای هر بخش یک خط بنویس
مثلا
1- من تا سه ماه دیگه به 5 سازمان مختلف ، اداره کاریابی ، موسسه و سر میزنم و در مصاحبه شون شرکت می کنم...
2- من تا شش ماه دیگه این مقدار پول پس انداز می کنم ، بدست می آورم ، سرمایه گذاری می کنم ...
3- من تا سه ماه دیگه ورزش پینگ پونگ را یاد می گیرم و برایش وقت می گذارم ....
و ....
مهم این نیست که اهدافت کوچک باشند ، بلکه مهم این هست که حرکتی داشته باشی و در رکود نمانی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
(11/6/1386)
لزوم داشتن همسفر برای خوشبخت شدن
مراجع محترم، پاسخ سئوال شما مستلزم مضامین مهم و زیادی است که ناچارا از آنها می گذرم و نظر شما را صرفا به چند نکته جلب می کنم.
**&**
ما در مسیر زندگی خود با افراد مختلفی همراه می شویم، ابتدا مادر، بعد پدر ، خواهر، برادر ،همسایگان، دوستان، فامیل،معلمین، همکلاسها، همسر، فرزندان، نوه ها و ...، اینها همسفرهای ما هستند،فقط همین. و وجود ما به هیچکدام اینها گره نخورده است و تنها راه خوشبختی ما این نیست که همیشه همه اینها را در کنار خود داشته باشیم. بله اگر هر کدام از همسفران مشفق درکنارمان باشند کمکی در زندگی جهت پیمودن راه و رسیدن به هدف ، به ما می کنند. اما ما نباید خوشبختی خود را با هیچیک از همراهانمان گره بزنیم. و فکر کنیم بدون هر یک از آنها بدبختیم.
**&**
اگر خود را ناقص فرض کنیم که حتما باید با یکی دیگر کامل شویم. در واقع خوشبختی خود را مشروط کرده ایم و این همان چیزی است که شما را آزار می دهد. (البته راههای مختلفی نیز هست که چگونه همسر و همسفر خوبی برای خود بیابیم، که بحث مفصلی هست) اما مهم این است که صرفنظر از یافتن همسر، باید بدانیم که ما معیوب و ناقص نیستیم. ما در وجود خود کاملیم.
متاسفانه در فرهنگ ما چنین جا افتاده است که به هرقیمتی یک دختر برای اینکه از نقص و ترشیدگی خارج شود، می بایست به هر ترتیبی شده است ، خیلی سریع ازدواج کند و با هر کس که شد مسئله ای ندارد. گرچه ازدواج امر مهمی است اما باید صبر و تامل پیشه کرد و در کنار آن از روش های صحیح و با تلاش در مسیر هدف گام برداشت.
**&**
اتفاقا وقتی با آسودگی و خونسردی و در حالی که با صبوری زندگی روان و آرام خود را ادامه می دهیم، بهتر توجه دیگران را به عنوان یک فرد مناسب جهت ازدواج جلب می کنیم . در حالیکه اضطراب و تعجیل ها و تشویش ها ما را در هنگام تصمیم گیری با مشکل روبرو می کنند .
در مورد اینکه گزینه های خوبی داشته باشیم و این گزینه ها را پیدا کنیم و جذب کنیم به پارامترهای متفاوتی از جمله :
توانایی ها ،
استعدادها ،
زیبایی ها ( به جز زیبای ظاهری، زیبایی کلام، زیبایی اخلاقی، زیبایی در هنر ، زیبایی در معاشرت، زیبایی در محجوب بودن ، زیبایی در وقار ، و هزاران زیبایی که اکتسابی است) ،
و مهارتهای ارتباطی
نیاز داریم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سپیده دم
بعدشم من منظورم از بی توجهی پسرا این بود که فکر میکنم حتی برای پسرا انقدر کشش ندارم که بخوان باهام دوست شن!
امیدوارم منظورمو متوجه بشی. من هیچوقت نخواستم که دوست بشم غرورم اجازه نمیده اما حداقل میتونم اگه کسی بهم پیشنهاد بده میتونم بفهمم که جذابیت دارم
خانومی این خطای شناختی بارز و آشکار شماست ، سریع در صدد رفعش بر بیا که مشکل ساز نشه
یعنی ارزش شما به این حد هست که از نظر پسرها جذابیت داشته باشی ؟!
شما جذاب هستی ، شک نکن
این جذابیت در وجود خو تو نهفته هست ، پیدایش کن
تو تا زمانی که خودت ، خودت را دوست نداشته باشی و با این ترس عدم مقبولیت زندگی کنی ، رنج هایی زیادی رو متحمل خواهی شد
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
دوست عزیزم تا حالا به این فکر کردی که ممکنه از دید خیلی ها زیادی واسشون خوب بودی؟یعنی تو اونقدر نجیب و خانم و خوب بودی که کسی به خودش اجازه نداده بیاد جلو واسه دوستی و ....سن شما هم اصلاً زیاد نیست.این که همه تو خانواده شما تو 22 ازدواج کردی دلیلی نمیشه که شما سنت بالا رفته باشه.
حتماً برو دنبال ارشد یا کار. نه بخاطر پیدا کردن همسر، بخاطر بالاتر بردن اعتماد به نفست. می دونستی که نظر تو نسبت به خودت کاملاً روی نظر بقیه نسبت به تو تاثیر می ذاره؟خودت رو بخاطر همه خوبی هایی که داری قبول داشته باش و به قسمت و حکمت خدا باور داشته باش.
این که می گی تو خونه رابطتون سرده، خوب نیست اما تا حدی طبیعیه بخاطر نبود مادر.و این که تو چقدر تلاش کردی گرم کنی محیط خونتون رو؟
خدا رو بخاطر داشتن سلامتی و استعدادت شکر کن و اینقدر ناامید نباش عزیزم
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
نقل قول:
من چیکار کنم که دلم خون خونه!
دست رو دلم نذار که دل ما هم خونه.:)
نقل قول:
واقعا دلم میخواد افسرده بشم.
گمونم شدیا:)
نقل قول:
آخه معمولا مادرا یه کارایی واسه دخترا میکنن من که مامان ندارم چی؟
من مامان دارم هیچ گلی به سرم نزده هیچ تازه کارو بدتر هم میکنه:)
نقل قول:
اینم بگم قیافم خیلی کوچولوئه خیلی ها فکر میکنن نهایت 18 سالمه.
خوش بحالت..پس ما که بیشتر ازسنمون میزنیم چی؟:)
نقل قول:
امیدی به بازار کار ندارم از اون طرف امیدی به ازدواج هم ندارم
منم امیدی ندارم که سر کار بری و ازدواج کنی.
خوب مشاوره تموم شد.میتونی بری دنبال کارت.
چیه؟خیال کردی میام بهت میگم حتما کار پیدا میکنی و شوهر میکنی.چرا خیال کردی ممکنه همچین حرفی بزنم وقتی خودت امیدی به این اتفاقا نداری.
وقتی با تموم وجودت داری شوهر نکردن و کار نکردن رو از دنیا طلب میکنی چرا من باید بگم شوهر میکنی.
هر وقت ازکائنات خواستی یه همسر خوب بهت بده و خودتم شروع کردی به کسب مهارتهای زندگی مشترک (تا با اون شاهزاده سوار بر ماشین سفید خوشبخت بشی) و حس منفیت رو راجب دوست و فامیل و... که شوهر کردن به حس مثبت تبدیل کردی و بار این موضوع رو روی دوش خدا گذاشتی اونوقت میشه گفت ممکنه خبرایی بشه.:82:
تا وقتی زوم کردی که چرا دوستت دو هفته ای شوهر کرد اب از اب تکون نمیخوره برات.
به جاش بگو خدایا من برای همه طلب خیر میکنم من رو هم ازخیر و رحمتت بهره مند کن.
اگه منتظری بارون بباره از همین الان گودال رو بکن تا وقتی بارون بارید پر از اب بشه.اگه منتظر ازدواجی اسبابش رو فراهم کن،درست مثل ادمی که یقین داره این اتفاق براش خواهد افتاد.
ایمان فعال
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
درسته زندگی یه امر جدایی ناپذیر در زندگی انسانه ولی نمیتونه همه هدف باشه . شما نباید زندگی را در ازدواج خلاصه کنید . سن شما هنوز بالا نرفته این قسمته که آدم چه زمانی ازدواج کنه و البته تلاش خود شخص هم هست . شما باید درستونو ادامه دهید بالا رفته تحصیلات و موقعیت اجتماعی و تلاش برای بدست آوردن یک شغل خوب موقعیت ازدواج را بالا میبره .
این بی تابی شما برای ازدواج ممکنه شما را وادار کنه تا به اولین کسی که برای خواستگاری اومد بدون توجه به معایب و محسنات و شناخت فقط بخاطر اینکه ازدواج کرده باشید جواب مثبت بدهید .
همه انسانها نیاز عاطفی ؛ عشقی و غیره دارن و لی قرار نیست اگه به اینها نرسیدن از دنیا و زندگی ناامید شوند و توی ذهنشون ناامیدی را پرورش دهند .
امیدوار زندگی کن ، به جلو برو بدون اینکه به پشت سر نگاه کنی .....
RE: هیچ امیدی به ازدواج ندارم
سلام خانومی
دوست عزیزم من اصلا نگفتم برو بشین کنار خانومهای مسجد و باهاشون غیبت کن!!!!
شما میتونی موقع اذان بری نمازتو بخونی خیلی هم سریع برگردی منزل
نه صرفا به خاط اینکه توسط کسی دیده شی.علت دیگه اینکه میگم برو مسجد اینه که مسجد محل مقدسیه و راز ونیاز در اون خیلی به گره باز شدن از کارت کمک میکنه
مجالس مولودی هم نمیان دم در خونه ها تک تک همسایه ها ر دعوت کنن
معمولا در هر محله ای یک مکانی هست که محرم و شعبان و ...در اونجا مراسم انجام میشه و هرکسی هم که دلش میخواد میره
موفق باشی