مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
با عرض سلام و خسته نباشید حضور دوستانم و مشاوران دلسوز در تالار همدردی:72:
من خانمی 30 ساله هستم که دو سال پیش به علت اختلاف شدید از همسرم جدا شدم و الان تو ی یه شهر دیگه دور از خانوادم و تنهایی زندگی میکنم من دارای یک فرزند دختر هم هستم که با پدرش زندگی میکنه تازگیا یک خواستگاری دارم که 40 سالشه و دارای شغل آزاد و درآمد مناسبیه و تو این چند مدتی که با هم صحبت کردیم آدم معقول و خوبی هست ما با هم همشهری هستیم و ایشون در اونجا ساکنن ولی او هم از همسرش جدا شده و داردی یک فرزند دختر هم هست که 13 سالشه از نظر اقتصادی و مذهبی و خانوادگی تقریبا به هم میخوریم من لیسانس دارم ولی ایشان دیپلم هستند ولی اونجور که متوجه شدم ایشون زیاد مطالعه میکند و اطلاعات خوبی دارند حالا ما اگر ازدواج کنیم دخترشون هم با ما زندگی کنه من خیلی تنها هستم و دور از خانواده خیلی دوست دارم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم من پدر هم ندارم ولی میخوام یه کم راهنماییم کنید تا بهتر تصمیم بگیرم و اشتباه نکنم لطفا معایب و مزایای این ازدواج رو به من بگید تا دوباره خدایی نکرده شکست نخورم.
با تشکر از همه ی شما عزیزانی که راهنماییم میکنید منتظر نظرات خوبتون هستم:72::72:
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
سلام عطريا جان!
به نظر من اولين چيزي كه در اين خاستگاري مهمه زندگي با يه دختر 13 سالس! ميشه يكم توضيح بدي كه در اين مورد نظر خودت چيه؟ تا حالا اين دختر خانم را ديدين؟ باهاش ارتباطي داشتين؟
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
عطریا جان چند تا مساله هست که باید بهش توجه کنید:
1- دلیل جدایی این اقا از همسرشون چی بوده؟
2- حتی المقدور در مراحل بعدی با خانم سابق ایشون صحبت کنید؟ و اگر این آقا از خودشون مطمئن باشند و با شما صادق باشند نباید با این دیدار مخالفت کنند.
3- چه مدت هست که از خانمشون طلاق گرفته اند؟ اگر مدت زمان کوتاهی است امکان رجوع ایشون به همسر سابقش وجود داره.
4- بعد از طی کردن مراحل قبلی باید ببینید می تونید با دخترشون ارتباط بگیرید یا نه؟
5- در نظر داشته باشید دختر ایشون در یک سن کاملا بحرانی (بلوغ) هستند آیا مهارت های لازم برای مواجه با چنین شرایطی را دارید؟
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
سلام به همه ی دوستانم و ممنونماز اینکه خیلی زود پاسخم را دادید:72:
نه من فقط دوبار تلفنی با ایشون حرف زدم تقریبا داریم سعی میکنیم من یه طوری باهاش ارتباط برقرار کنم و یه طوری بهش نزدیک بشم دلیل جدایی این آقا از خانمش مشکلات عادی زندگی و تحمل نکردن پستی و بلندی زندگی و نق زدنهای مکرر از طرف خانمش بوده البته ایشون همه ی تقصیرهارو گردن خانمش نمیندازه بلکه میگه ما دوتامونم تقصیر داشتیم ولی خانمش خودش خواسته جدا بشه و دخترش هیچ ارتباطی با مادرش نداره و تلفناشم جواب نمیده!!!!
رابطه ی ایشون با دخترشون خیلی خوبه و با هم زندگی میکنند نمیدونم چیکار کنم چطوری این ارتباطو محکم کنم چطوری باید رفتار کنم تا مشکلی پیش نیاد؟؟؟؟!!!!
و دو سال از جداییشون میگذره و به من میگه اون خودش رفته و نمیتونه برگرده من خیلی تلاش کردم که نره ولی ما رو تنها گذاشت من دیگه فراموشش کردم.
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط عطریا
دخترش هیچ ارتباطی با مادرش نداره و تلفناشم جواب نمیده!!!!
این نکته قابل بررسی است. چه عاملی باعث شده که دختر با مادرش چنین برخوردی داشته باشه؟
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط عطریا
من خیلی تنها هستم و دور از خانواده خیلی دوست دارم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم
سلام عطریا ، از روی تنهایی تصمیم به ازدواج نگیر !
این لینک رو حتما بخون( کلیک کن)
عطریا جان زمانی تصمیم به ازدواج بگیر که اوضاع تا حدی آروم و بدون فشار و استرس باشه ،
خانومی شما جوانی و دارای آینده ، آینده ای که شما با دستان خودت می سازی و با تصمیماتی که در زمان حال می گیری
لطفا کلیک کنید و این مقاله را با دقت بخوانید
اگر نکات بر شمرده شده در مقاله فوق در وجود شما آثاری ندارد ، پس برای ازدواج آماده هستید و می توانید به این آقا صرفا به عنوان یک گزینه بنگرید ، و چنانچه پس از تحقیق و بررسی و شناخت ، متوجه شدید که تفاهم دارید ، انشااله که مبارک هست و شیرینی اعضاء هم محفوظ:72:
ولی در غیر این صورت ، به خودت زمان بده ،
زمان بده تا رنجش ها و مشکلات قبلی از وجودت پاک بشود و بتوانی با تسلط خوب بر زندگی و اوضاع و احوالت تصمیمی درست بگیری ، خانومم مطالعه ات را در خصوص مهارت های کلامی و زندگی ، بدست آوردن شناخت ، خودشناسی و اعتماد به نفس ، بالا ببر ... اون وقت هست که به قدرتی وصف ناشدنی دست پیدا خواهی کرد
موفق باشی و سربلند
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
سلام بالهای صداقت عزیزم که اینجا هم جوابمو دادی :72::72:
میدونید تا یه حدودی من دارم اون زندگی و اتفاقاتشو تو خودم حل میکنم به حرفاتون هم خیلی فکر کردم و من باید یه جوری با خودم کنار بیام و حقیقت رو بپذیرم و دارم سعی میکنم.
بالهای صداقت من تو خوابگاه و به دور از خانواده ام و از هر لحاظ مشکل دارم واقعا دوست دارم یکی باشه دوسم داشته باشه و از تنهایی در بیام و بتونم یه زندگی تازه ای شروع کنم تا بتونم در کنارش کم کم شکستمو فراموش کنم ولی یه چیزم بگم من دوست ندارم بی فکر انتخاب کنم و تو زندگیم افسوس بخورم ولی نمیدونم چرا احساس میکنم اگه بمونم دیگه فرصت ازدواج نخواهم داشت و شاید همینطوری مجرد بمونم دوست دارم منم زندگی داشته باشم و دارم تحقیق میکنم ببینم که این شخص چجور ادمیه و اصلا میتونم باهاش زندگی کنم یا نه ولی هم میترسم و هم دوست دارم ازدواج کنم بالهای صداقت جونم تورو خدا تنهام نذار و کمکم کن من بجز اینجا حرفامو به کسی نمیگم .
نمیدونم چطوری باهاش حرف بزنم و نمیدونم چطوری با دخترش برای آشنایی بیشتر ارتباط برقرار کنم.
با تشکر فراوان:72:
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
سلام عطریا
نقل قول:
واقعا دوست دارم یکی باشه دوسم داشته باشه و از تنهایی در بیام و بتونم یه زندگی تازه ای شروع کنم تا بتونم در کنارش کم کم شکستمو فراموش کنم
اون اقا هم دقیقا همین طوره.اونم طلاق داشته و اگه اونم مثه شما به طلاق به دید شکست نگاه کنه لابد دنبال اینه که شکست قبلیش رو با شما جبران کنه.یعنی دو تا ادم تشنه ای هستین که خیال میکنین طرف مقابلتون اب خنک همراشه اما دریغ که اگه شما لیوان اب خنک داشتی که انقد تشنه نبودی.
امیدوارم منظورمو درست رسونده باشم.منم نظرم اینه که به خودت فرصت بده تا با طلاقت نه به عنوان شکست بلکه به عنوان یه مرحله از زندگیت کنار بیای تا هم پر انرژی وارد زندگی مشترک جدیدت بشی و هم خاطرات زندگی قبلیت ازارت نده.
چون ممکنه بعدا که تو زندگی با این اقا با مشکلات زندگی روبرو شدی حس اینکه اینم مثه قبلیه و من بدشانسم و...ازارت بده.
پس اول پذیرش و کنار اومدن با طلاقت بعد زندگی جدید...
تو همین حین اطلاعاتت رو درباره دخترای نوجوون بالا ببر.باید بدونی دخترش ممکنه تو رو به راحتی بعنوان همسر پدرش نپذیره،ممکنه فکر کنه با ورود تو علاقه و توجه پدرش بهش کم شده و یا ممکنه تو فکر کنی شوهرت به اون اندازه که دوست داری برات وقت و انرژی نمیذاره و...که نمونش رو توی تالار خودم دیدم.(به هر حال اون دختره و علاوه بر محبت به مراقبت پدرش نیاز داره تو باید با این موضوع کنار بیای)
البته همه اینا با یاد گرفتن رفتار صحیح قابل حله و میتونین خیلی خوب با هم زندگی کنین اما به شرط یادگرفتن اون مهارتا.
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
با سلام به همه ی دوستانم تو تالار همدردی و امیدوارم که سالی پر از موفقیت و شادی داشته باشید:72:
برای سال نو که رفتم خونه بصورت رسمی با هم رفت و امد کردیم تا همدیکه رو بشناسیم مرد خیلی مهربون و آرومیه خونواده ی خوبی هم داره 3 تا برادر داره و یه خواهر همشون ازدواج کردن از لحاظ فرهنگی و اقتصادی مثل همیم از لحاظ مذهبی ایشون اهل تشیع و ما اهل تسننیم ولی هم یکی از عروساشون اهل تسننه و هم یه دونه خواهرشون رو به اهل تسنن دادن من گفتم که تو منطقه ای هستیم که این مسئله حل شده است و خودش هم میگه من برام مهم نیست اگه بخوای خیالت راحت باشه من تعهد هم میدم ایشون ده سال هم از من بزرگتره که خودم اینجوری دوست دارم .
چند بار که بیرون رفتیم دخترشونو هم با هم بردیم اون طور که فهمیدم متاسفانه دخترش با ازدواج پدرش موافق نیست و یه شب تو مهمونی بخاطر ارتباط تلفنی با مادرش رفتار تندی از خودش نشون داد ولی من اصلا عکس العملی از خودم نشون ندادم و چند ساعت بعد از من عذرخواهی کرد و هم خودش و هم خانوادش صلاح رو در این دیدن که دخترشون با مادر بزرگش زندگی کنه چون تو این سن کنترل اون خیلی مشکله و او تو سن بلوغ و بحرانیه و رفتاراش غیر قابل پیش بینیه.
ولی خب ایشون هم مثل من تو زندگی یک شکست داشته و دلیل جدایشو اینطور توضیح داد:میگفت خانمم از من 13 سال کوچیکتر بود و اول زندگی هم مشکلات زیادی داشتیم خب با گذشت زمان اون همش میگفت من از تو خیلی جونترم و از تو خشگلترم همش بهونه میکرفت و غر میزد دعوا میکرد و همش اواخر قهر میکرد و میرفت خونه ی مادرش و یه دفعه هم رفت دیگه نیومد و تقاضای طلاق کرد منم با این که مقاومت کردم دیدم دیگه دوسم نداره و حتی بخاطر بچش کوتاه نمیاد طلاقش دادم و به من گفت که میخوای شماره ی خانمم رو به شما بدم تماس بگیرید ولی اونطور که ما تحقیق کردیم و بقیه هم گفتن میگفتن خانمش نساخت وگرنه مشکلات زندگی مال همه هست ولی ایشون چند تا سوال کلی در مورد زندگی گذشتم از من کرده و میگه همینا برام کافیه هیچ وقت خیلی کنجکاوی نمیکنه و شماره یا آدرسی هم از من نخواسته. انگار خانمش با خونوادش تماس کرفته بود و گفته بود که چرا ایشون داره ازدواج میکنه و انگار دخترشو بر علیه پدرش تحریک میکنه و انگار کاهی هم با شوهر سابقش تماس میگیره ولی ایشون جوابشو نمیده و من ازشون سوال کردم که شاید بخواد برگرده گفت من دیگه دوسش ندارم اون خودش رفت مگه من مسخره ی اونم یه بار لگدم کنه بره و یه بارم بخواد برگرده من الان دارم به زندگی جدید با شما فکر میکنم .و من هم روم نمیشه شمارشو بگیرم و با خانمشون صحبت کنم چون نمیخوام احساس کنه به ایشون بی اعتمادم .
از لحاظ مالی هم میگفت من تو این دو سه سال زیاد کار نکردم و حال روحی مساعدی نداشتم یعنی احساس میکنم اول زندگی نمیتونه برام زیاد خرج کنه و این موضوع منو آزار میده دوست داشتم اول زندگی برام خرج میکرد نمیدونم چرا بیشتر بخاطر این موضوع خیلی نگرانم طوری که دچار تردیدشدم ولی خب مرد کاریه و کار هم داره و تو کارش ماهر و سرشناسه نمیدونم چرا انقدر نگرانم!!!!
از لحاظ تحصیلات هم ایشون دیپلمست و من لیسانسم ولی ایشون اطلاعات عمومی خولی دارند و آدم معاشرتی و اجتماعی هستند
لطفا منو راهنمایی کنید تا زندگی خولی داشته باشم:325:
RE: مشاوره برای موفقیت در ازدواج دومم
زندگی خوب به دست خودت ساخته میشه .
تمام این مسائلی که عنوان کردی مسائل مهمی است .
قرار نیست از روز اول آشنایی که تصمیم به ازدواج می گیره به طرف مقابل اعتماد کامل داشته باشد . اعتماد به مرور به وجود میاد .
در نتیجه ابدا نگران نباش که از ایشان شماره بگیری و زنگ بزنی و یا تحقیق عمیق و درستی بکنی . عجله ای برای ازدواج نداشته باش . وقت و تمرکزت را بر شناخت بگذار .
باید قوی و با اعتماد به نفس کامل وارد زندگی بشوی و بی دلیل هم تصمیم نگیر که این آقا را به هر قیمتی حفظ کنی و نگه داری .
یکبار شکست خورده ای برای بار دوم باید خودت دقت کنی چرا که دیگر بچه نیستی .
مسئله ی بچه و واکنش های بچه بسیار مهم است . اگر امروز همه نسبت به این موضوع از سر آرامش برخورد می کنند فردا که این بچه فشار بیشتری وارد کند و مشکلات بزرگ تر شد این صبر و آرامش ها هم به هم خواهد ریخت.
نرمال قضیه این است که این آقا 6 ماه تا یکسال دوره ی سوگواری بعد از طلاق را سپری می کرد بهانه ی سه سال ریشه اش جای دیگری است و کاملا بهانه است . ریشه را پیدا کن .
ضمن اینکه خودت هم از این آقا بخواه که به هر کسی که دوست دارد زنگ بزند و در مورد تو تحقیق کند . در این موارد هر چه جدی تر باشی اینده بهتری خواهی داشت .
نسبت به ندای درونی خودت بی تفاوت نباش . روی همانها دقت کن و ببین این ندا از کجا می آید