شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
سلام دوستان همدردی:
راستش یه موضوعی هست که تا حالا برام کوچیک بود اما الان بزرگ شده:
شوهرم از آشناهای قدیمیه.موقعیت خیلی خوبی داره و قبل از ازدواج شاهد بودم که چطور همه ی دخترای فامیل دنبالشن.
تتصمیم گرفتم برم خارج از کشور وقتی موضوعو فهمید اومد خواستگاری من قصد ازدواج نداشتم. بعد از چند بار که بهش جواب رد دادم بالاخره رضایتمو جلب کرد. ( ما به صورت سنتی ازدواج کردیم.) و تا حالا هم چیزی برای من کم نذاشته و خیلی دوسش دارم... بعد از ازدواج همه کسایی که دختر داشتن باهام بد شدن وخیلی بهم حسادت کردن بعد از نامزدیمون یکی از فامیلا گفت که رابطه منو شوهرمو خراب میکنه و خیلی تلاش کردن که عروسیمونو به هم بزنن. این خانم خاله ی صهبا بود که بعد ازدواج شوهرم بهم گفت باهاش دوست شده بوده و بهش گفته بوده قصدش ازدواجه اونم قبول کرده بعد یه مدت دیده که دختر سالمی نیست و شوهرم باهاش به هم زده.همه چیز خوب بود تا چند ماه پیش که مهمونی بودیم دیدم شوهرم همش داره به اون نگاه میکنه و اون دخترم همینطور. نمی دونم اول کی شروع کرد اما دوتایی بدجور تو نخ همدیگه بودن. وقتی برگشتیم عصبانی بودم بدجوری باشوهرم دعواکردم البته برای اینکه قبح ماجرا نریزه گفتم میدونم تو منظوری نداشتی اما اون دختر سالمی نیست و میدونم منظور داشته....بعد از اون هرجا که میدونستم صهبا هم هست تا مدتی نرفتم شوهرمم هیچی نمیگفت.ولی بعد از مدتی شوهرم قبول نمیکرد نریم. من شاهد بودم شوهرم زیاد بهش محل نمیذاره ولی اون دختر بدجوری توی نخ شوهر منه.....یه بارم که برگشتیم شوهرم راجع به کارایی که صهبا تو مهمونی کرده بود( من اصلا متوجه اونکارا نشدم) حرفایی زد که فهمیدم شش دانگ حواسش پلو صهبا خانم بوده.به شوهرم گفتم که من به تو اعتماد دارم ولی صهبا بدجوری تو نخ تو هست حواستو جمع کن بیا هرجا میبینیمش علاقمونو با حرفامون بهش نشون بدیم تا بی خیالت شه.. شوهرم فوری جبهه گرفت که تو اشتباه میکنی...ولی من شک ندارم و بهم ثابت شده...بعدش گفتم جایی که اون دختر باشه من دیگه نمیام چون بهم برمیخوره یکی همش حواسش به توباشه و چشمش دنبالت باشه...گفت نه تو هم نیای من خودم میرم.من خیلی ناراحتم ...یه دلم میگه شاید شوهرم بهش برخورده میخواد بهم ثابت کنه که اینطوری نیست. یه دلمم میگه چرا تا قبل از اون ماجرا وقتی میگفتم نریم گوش میکرد ولی الان محکم میگه بریم حتما به خاطر اون دختر میخواد بره....( .قبلاهر وقت میخواستیم بریم جایی اگه من میگفتم بریم میرفتیم اگرم میگفتم نه شوهرم قبول میکرد) خیلی گیج و نگرانم...از این دختر هم با شناختی که دارم میدونم هیچ کاری بعید نیست وخیییییییییییلییییی از صهبا مترسم....حس میکنم این دختر رقیبمه لطفا بهم بگید چیکار کنم :302:
من شوهرمو دوست دارم اما با شناختی که از مردا دارم میدونم آدمای تنوع طلبی هستن و نمیشه صددرصد بهشون اعتماد کرد.
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
این رو بدونید مردتون اگر اون چند درصد احتمالات بد رو بگذاریم کنار داره بدجوری خودشو بالا میکشه.داره بد فرم خودشو پیش شما عزیز می کنه. میخواد جوری بشه که به شما بگه همه دنبال من هستند و تو باید قدر منو بدونی.به هر حال بنده این موضوع رو صرفا برانگیختن حسادت شما توسط مرد میدونم. چون احساس خوبی به ما مردا میده :دی
ولی باز میگم اگر اون چند درصد احتمال بد (خیانت ) رو بگذاریم کنار
مهم:این نظر شخصی است و کارشناسی نمی باشد
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
imajid از پاسخ شما ممنونم.
من از همه نظر به شوهرم محبت میکنم از همه نظر آدم جذابی هستم و به خودم خیلی میرسم... و تمام نیازهای شوهرمو برآورده میکنم. ما خیلی با هم تفاهم داریم و سلیقه هامون یکیه..البته چند ماه پیش ما سر یک سری مسائل دعواهای بدی با هم داشتیم....که خدارو شکر حل شد.. من فکر میکنم این موضوع برمیگرده به اون دعواها..ولی مطمئنم که شوهرم خیلی دوسم داره...
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
منم با نظر بالا موافقم
سعی کن به روی خودت نیاری
بعضی مردها واقعا لذت میبرن مورد توجه جنس مونث باشن و تو با حساسیت هات اینو برجسته تر میکنی
یا میخواد خودشو پیش تو عزیز کنه
شوهر من وقتی حرفهای اینجوری میزنه و میگه فلان دختر نیگام میکرد و قتی میرم بیرون همه نیگام میکنن و....من حرص میخورم و ناراحت میشم .
شوهرم میگه خیلی کیف میکنم که تو اینجوری حرص میخوری .در واقع لذت میبرن یه کم سر به سر ما بذارن
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
از راهنماییتون ممنونم.
ولی من اینطوری فکر نمیکنم. آخه چرا با یه دختر بد....
حتی اگر هم بخواد اینکارا رو بخاطر برانگیختن حسادت من بکنه من میبینم که اون دختر خیلی حواسش به شوهرمه. و میترسم این موضوع به جاهای باریک بکشه.. میترسم نتونه در مقابل اون دختر مقاومت کنه...من به اون دختر اطمینان ندارم و جلوی چشم من به شوهرم نظر بد داره:302:. امیدوارم خدا جوابشو بده
خیییییییییییلییییییییی سخته که یکی جلوی چشم آدم تو نخ شوهرش باشه.دلم میخواد خفش کنممممم:320:
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
عزيزم بذار انقدر نگاه شوهرت كنه كه چشاش ...و از حسادت و غصه...
بعدشم به قول خودت يه دختر خرابه، پس كاري به جز تو نخ بودن ديگران بلد نيست
شما فقط حساس نشو و كاري هم نكن كه شوهرت ازت زده بشه
اتفاقا من اگر كسي نگاه شوهرم كنه من ذوق ميكنم ميگم از بس خوش تيپه و...:D
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
سلام دوست گلم.
خانومی منم با نظر همه دوستان موافقم. اصلا و ابدا روی این قضیه حساس نشو و با کسی جر و بحث الکی نکن. با شوخی و خنده به شوهرت بفهمون که حتی اگه همه ی دنیا رو هم بگرده کسی به زیبایی و خانومی زن خودش پیدا نمیکنه. جلوی افراد حسود فقط باید کم نیاری. تا میتونی جلوی اون دختر به شوهرت محبت کن و علنا بهش بگو که مطمئنی هیچ کس توی دنیا به اندازه من دوستت نداره.
وقتی شوهرت و اون دختر متوجه عشق پاک و خالص شما بشن، حساب کار خودشونو میکنن عزیزم.
خوشبخت باشی خانومی
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
فقط حواستون باشه قضیه شمشیر دو لبه نشه.
از محبتتون کم نشه که باید بیشتر بشه.
البته خیلی محبت رو ظاهری نکنید. جوری باشه که شوهرتون کمبودی نداشته باشه.ولی مواظب باشید فکر نکنه که دارید نگهش میدارید و خیلی لوس بشه.
امیدوارم منظورم رو رسونده باشم
مهم:نظر شخصی است و کارشناسی نمی باشد
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
سلام گلچهره ی عزیز
همسرتون شما را دوست دارند و شما به ایشان اعتماد دارید چه خوب پس همسرتان با مردهای دیگر فرق میکند من شوهرمو دوست دارم اما با شناختی که از مردا دارم میدونم آدمای تنوع طلبی هستن و نمیشه صددرصد بهشون اعتماد کرد.چرا که ایا شما همه ی مردها را دوست دارید و ایا همه مرد ها شمارا دوست دارند؟نه این دوست داشتن همسرتان را مقید کرده تا از تنوع طلبی خود کم کند و ان را محدود کند.
ایا مرد ها برای خود حریم شخصی ندارنم ؟چرا همه دارند حتی زن ها پس حساسیت به خرج ندهید تا به زور وارد حریم همسرتان شوید
گلچهره شما میگویید :یه دلمم میگه چرا تا قبل از اون ماجرا وقتی میگفتم نریم گوش میکرد ولی الان محکم میگه بریم حتما به خاطر اون دختر میخواد بره
چرا؟دقیقا به خاطر این جمله ی شما بعدش گفتم جایی که اون دختر باشه من دیگه نمیام چون بهم برمیخورهچرا که حسساسیت خود را به شوهرتان نشان دادید و شوهرتان در صدد هست تا عکس ماجرا را به شما نشان دهد
دختر هم با شناختی که دارم میدونم هیچ کاری بعید نیست وخیییییییییییلییییی از صهبا مترسم....حس میکنم این دختر رقیبمه لطفا بهم بگید چیکار کنم
خوب ایا از همسرتان شناخت دارید به همان اندازه که به صهبا دارید ؟بله چون من به او مطمئن هستم طبق این جمله خودتان شوهرم گفتم که من به تو اعتماد دارم پس نگران نباشید.و از خود ضعف نشان ندهید .
به شوهرم گفتم که من به تو اعتماد دارم ولی صهبا بدجوری تو نخ تو هستولی ندارد ایا خود شما وقتی در مهمانی قرار میگیرید و کسی به شما ذل بزند توجه تان جلب نمیشود پس امری طبیعی است .
ایا با حرف زدن در مورد صهبا پیش شوهرتان باعث نمی شود که توجه شوهرتان به او بیشتر شود و بیشتر به او فکر کند پس شما به صبها کمک نمیکنید؟ایا اگر همسرتان صبها را دوست داشت با او ازدواج نمی کرد ؟چرا ولی به دلیل درست نبودن اون دختر و در واقع اون دختر با ملاک های شوهرتان متفاوت هست پس او را دوست ندارد و با کسی ازدواج کرده که او را دوست دارد .
RE: شوهرم و رابطش با دوست دختر دوران مجردیش....خیانت؟؟!
دوستان عزیزم:
از همدلی وراهنمایی همه شما خیلی خیلی ممنونم.
مریم و بابا لنگ دراز عزیز: بله من هم فکر میکنم که با این حرفام بیشتر نظر شوهرمو به اون دختر جلب میکنم. آخه خیلی دست پاچه و نگران شده بودم....
آقای 1مجید ممنونم و خیلی دوست داشتم نظر یه آقا رو در این مورد بدونم.درسته من باید بیشتر به شوهرم محبت کنم.
گلنوش جان راستش از اینکه یکی بهم حسادت میکنه خیلی ناراحت میشم...نمی دونم چرا؟
و مهسا جان من هم تصمیم گرفتم که جلوی اون دختر بیشتر به شوهرم ابراز علاقه کنم. با نظرت موافقم
نظرات شما بهم آرامش داد. ممنونم.:43: