به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
سلام بچه ها من آزیتام 18 سالمه و خیلی خیلی تنهام ... تک فرزندم و هیچ تفریحی ندارم تنها سرگرمیم درس و دانشگاهمه ... بخاطر یه سری مشکلات، خانوادم با هیچ کس رفت و آمد ندارن . نه جایی مهمونی میرم نه کسی خونمون مهمونی میاد ... مسافرتم نمیریم ...هیچ تفریحیم ندارم .حتی ما 13 به درم جایی نمیریم . فکرشو بکنید ؟؟؟ همش مقصر بابامه . به خاطر یه سری مشکلات خانوادگیه که اینجورییم .
فقط چندتا دوست دارم اما متاسفانه اونقدر آزادی ندارم که بخوام خیلی باهاشون تفریح برم و خوش باشم بابام بهم این آزادی رو نمیده ...
از شدت تنهایی حتی تصمیم گرفتم با یه پسر دوست بشم (بهم حق بدید ) اوایلش بد نبود اما الان انگار تنهاتر شدم . اوضاع بدتر شد .....
چند وقت زده بود به سرم که از خونه فرار کنم ... از تنهایی ، از این زندان فرار کنم ، اما پشیمون شدم
الان زده به سرم که از قرصای آرامبخش ، سیگار و ..... استفاده کنم تا بتونم غم این تنهایی رو تحمل کنم . یه عده بهم میگن ازدواج کن تا خلاص شی اما موقعیتم واسه ازدواج مناسب نیست . دوست پسرم نتونست منو از تنهایی نجات بده ....... شاید بهم بگین خودتو سرگرم کن .... خودم میدونم . علاوه بر دانشگاه دو تا کلاس ورزشی میرم اما
بازم وقتی زندگی خودمو با بقیه مقایسه میکنم دیوونه میشم ... همه اونقدر تفریح و مسافرت دارن و من اینجوری ؟؟؟؟ همه اونقدر رفت و آمد دارن و من این جوری ؟؟؟؟؟ :302:
به خدا منم آدمم . من باید چیکار کنم ؟؟
افسردگی شدیدی گرفتم .... تو رو خدا کمکم کنید
انگار توی بد زندانی گیر افتادم ........ هیچ راه آزادی و فراری ندارم :161:
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
نقل قول:
الان زده به سرم که از قرصای آرامبخش ، سیگار و ..... استفاده کنم تا بتونم غم این تنهایی رو تحمل کنم
نمیدونم اگر سیگار و قرص اعصاب آدمو از غم رها میکنن چرا اینهمه آدم میرن کمپهای ترک اعتیاد ؟؟!!
سیگار و قلیون وشیشه و قرص همشون یکی هستن .:300:
شما میدونید اعتیاد چه مشکلاتی رو به همراه داره؟مخصوصا برای یک دختر .
نقل قول:
بازم وقتی زندگی خودمو با بقیه مقایسه میکنم دیوونه میشم ...
خودت رو با دیگران مقایسه نکن .
منم تا حدودی این مشکل رو با پدرم دارم .
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
سلام آزیتای عزیز!!
خودت هم بهش اشاره کردی:
وقتی زندگی خودت رو با دیگران مقایسه میکنی.....
این خیلی اشتباهه عزیزم.
شما آزیتا هستی با یه سری ویژگی ها که شما رو تو این دنیا منحصر به فرد کرده، و طبیعتا زندگیت هم شبیه به زندگی هیچ کس دیگه نیست!!!
الآن میتونم با اینکه نمیبینمت و نمیشناسمت، یه لیست بلند و بالا از نعمت هایی رو که بهت ارزانی شده و بدون هر کدوم از اونها زندگیت فلج میشه رو بنویسم. بیا شروع کنیم:
-میری دانشگاه یعنی اینکه رفتی مدرسه، انسان های زیادی تو این دنیا فرصت مدرسه رفتن رو نداشتند.
-استعداد این رو داشتی که دانشگاه قبول شی و درس بخونی.
- کلاس ورزشی میری یعنی که بدنیت سالمه و میتونی ورزش کنی، من آدم های جوان زیادی رو سراغ دارم که مشکلات قلبی و تنفسی دارند و نمیتونن تحرک زیاد داشته باشند. خودت تو خیابون چقدر معلول میبینی که نمیتونن راه برن؟
-پدر و مادرت رفت و آمد نمی کنندف یعنی پدر و مادر داری! شوخی نگیر میدونی چند نفر تو این دنیا زندگی میکنن و حاضرن همه چیزشون رو بدن و یه بار دیگه گرمی نگاه والدینشون رو احساس کنند؟
........
این لیست پایانی نخواهد داشت اگر منصفانه به زندگیت نگاه کنی!!!!!!
گوش کن عزیزم یه جمله معروف هست که میگه کسی که آرامش رو در درون خودش پیدا نمیکنه، هرگز آن را در بیرون نخواهد یافت!!!
دوست پسر، سیگار .......:163:
این ها بیراهه هایی هستند که حتی مثل یه مسکن، درد هاتو به صورت مقطعی هم التیام نمیبخشند.
از فکرت بیرونشون کن:160:
دقیق تر که به زندگیت نگاه کنی میبینی اینقدر کار داری که فرصتی برای این فکر ها نخواهی داشت عزیزم!
قدر خودت رو بدون:43:
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
منم تقریبن شرایطم مثل توـه.نه خواهر برادر نه دوست.نه با کسی رفت و آمد داریم غیر از عید.ولی اومدم جنبه های مثبت
تنهایی رو بررسی کردم حداقلش اینه که وقتت بیشتره.اگر خواسته باشی کاری بکنی کسی نیست دعوتت کنه تا بین
کار و رفتن بمونی گیر آدم ناباب م نمی افتی.سعی کن خودت به یه کار نشاط آور مشغول کنی.من آکواریوم انتخاب کردم.
حسابی مشغولت می کنه.تو اینترنت برو اصلن بیا اینجا فعالیت کن چند هفته که پست ها رو بخونی لم کار دستت میاد.
هم وقتت پر می شه هم یه چیزی یاد می گیری.بازی کامپیوتر بکن.یک عدد سیمز3 یا 2 بخر.یه خانواده درست کن.
بفرستشون سرکار.غذاشون بده.بخوابونشون.ورزششون بده.تفریحشون بده.عین زندگی واقعی.تفریح که فقط مسافرت و
مهمونی رفتن نیست.
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
كاري نداره مادرتون يه جلسه تشكيل بدين ودركمال احترام ودور ازهرگونه توهين ولابه واعتراض مشكلاتتون راباهاشون درميون بذاريد وازاونا براي مشكلتون كمك بخوايدالبته به چند نكته زير توجه كنيد
باوجودي كه اكثر تنها يي تون به خاطر خانواده است ولي شما تواين جلسه اصلا چه با رفتار وچه با گفتار اين موضوع را به گردن اونا نياندازيدوفقط ازاونا راه حل بخواه نه دليل
جلسه وقتي بذار كه اعضا حال وحوصله بحث داشته باشند
درمورد معايب ومحاسن راه حل هاي احتمالي والدينت با اونا به صورت منطقي ودور ازجنجال وطعنه بحث كن
به والدينت به صورت رفتاري اطمينان بده كه درصورت دادن ازادي بيشتر سبب خطا ودردسر براشون نميشي تا اونا ازاين لاك احتمال ترديد دربيان
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
سلام بهترین راه برای شما دوست عزیز مراجعه به مرکز مشاوره دانشگاه است حتما راه حل مناسبی پی
دا میکنی در ضمن سعی کن مهارت حل مسله رایاد بگیری:43:
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
سلام سلام .دوستای عزیزم خیلی ممنونم از کمکهاتون :43:
حقیقتش من چندین بار با پدر و مادرم صحبت کردم از مشکلم واسشون گفتم اما بحثامون به جایی نرسیده راستش مادرم مقصر نیست اونم اندازه ی من یا شایدم بیشتر از من تنهاست . اشکال از پدرمه که نمیخواد واسه خانوادش وقت بذاره و به تفریحای زن و بچش توجه نمیکنه و نمیخواد با کسی رفت و آمد داشته باشه . وقتیم باهاش حرف میزنم اصلا انگار نه انگار ........ اختلاف سنیه من و بابام خیلی زیاده اصلا حرف همو نمیفهمیم .
بهم آزادی نمیده بابام خیلی بهم بدبینه . حتی گاهی اوقات متوجه میشم تعقیبم میکنه . نه اینکه فکر کنید از من چیزی دیده باشه ها .؟..من کاری نکردم که اعتمادش نسبت به من از بین رفته باشه . کلا بدبینی تو ذاتشه ،
در مورد مشکلم مشاوره هم که میرم ازم میخوان پدرم حضور داشته باشه تا مشکلمونو با هم حل کنیم اما بابام قبول نمیکنه که بیاد . . .
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط azita*
18 سالمه و خیلی خیلی تنهام ... هیچ تفریحی ندارم تنها سرگرمیم درس و دانشگاهمه ... بخاطر یه سری مشکلات، خانوادم با هیچ کس رفت و آمد ندارن . نه جایی مهمونی میرم نه کسی خونمون مهمونی میاد ... مسافرتم نمیریم ...هیچ تفریحیم ندارم . همش مقصر بابامه .
فقط چندتا دوست دارم اما متاسفانه اونقدر آزادی ندارم که بخوام خیلی باهاشون تفریح برم و خوش باشم بابام بهم این آزادی رو نمیده ...
از شدت تنهایی حتی تصمیم گرفتم با یه پسر دوست بشم
چند وقت زده بود به سرم که از خونه فرار کنم ... از تنهایی ، از این زندان فرار کنم ، اما پشیمون شدم
الان زده به سرم که از قرصای آرامبخش ، سیگار و ..... استفاده کنم تا بتونم غم این تنهایی رو تحمل کنم . یه عده بهم میگن ازدواج کن تا خلاص شی
بازم وقتی زندگی خودمو با بقیه مقایسه میکنم دیوونه میشم
افسردگی شدیدی گرفتم
انگار توی بد زندانی گیر افتادم ........ هیچ راه آزادی و فراری ندارم
آزیتا جان .خوش اومدی به تالار
پای اولین پستت تشکر زدم یعنی همدردی ولی دوباره اینجا نوشته هات رو گذاشتم برای اینکه بگم خیلی خیلی شبیه من هستی.
منم مثل تو به این چیزا ( دوست پسر و سیگار و فرار و ... ) خیلی فکر کردم ولی عزیزم ضررش خیلی بیشتر از منفعتش هست.
توی تالار خیلی تاپیک های مختلف راجع به این چیزا هست.من نیومدم اینجا که بگم بسوز و بساز یا بخوام الکی به چیزی امیدوارت کنم.
از پدرت بگذر ( همون طور که من از مادرم گذشتم) یعنی ببخشش.از الان دیگه برای خودت تلاش کن.خودت زندگیه خودتو درست کن.منتظر تغییر خونوادت نشو اول خودتو باید تغییر بدی.این چیزی هست که من اینجا یاد گرفتم.
مشاوره گرفتن خیلی خوبه ولی به این دید نرو که باید پدرم تغییر کنه به دید اصلاح خودت برو.
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
سلام عزیز دلم . نمیتونم بگم درکت میکنم و واقعا میفهمم چی میگی ولی بذار چند تجربه ای رو که در موقعیت مشابه شما داشتم و بدست اوردم بگم .
گلم هر چی بگی درسته تنهایی تو پر از انرژی هستی دوست داری داد بزنی بلند بخندی لباسهای متفاوت بپوشی مورد توجه جنس مخالفت قرار بگیری بین همه بدرخشی کافی شاپ بری پیست اسکی ... تئ حق داری و چیز زیادی نیست اما آیا تمام افرادی که ما میشناسیم واقعا همه این کارهارو انجام میدن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! راستش نه .عزیز دلم ظاهر آدمها رو نگاه نکن خیلی از اونهایی که میبینی ؛به ظاهر خوشن یا در مقابل ما رول آدمهای موفق و بی مشکل بازی میکنن اصل ماجرای زندگیشون اونی که ما میبینیم نیست .من یک پسر جون میشناسم که بااینکه الان فقط 31 سال سن داره شاید بیشتر از 10 کشور خارجی مثل آلمان لندن پاریس.. رفته انواع پیست ها انواع تفریحات بهترین ماشین ... خلاصه همه امکانات و تفریحات داره اما تمام اونها فقط برای فراری از یک مشکله ... باورت میشه آرزو داره یک زندگی خوب و راحت و داشت پدری که 80 بار ترکش نمیداد برادرهایی که طلب ارث ازش نمیکردن و همسری که آرومش کنه اون بهترین موقعیتهای زندگیش حروم شدن تا مشکلات پدرو مادرش حل کنه .
میبینی گلم اگه ما از واقعیت خیلی از زندگیها با خبر باشیم میبینیم نه بابا ماتئی بد موقعیتی نیستسم
عزیزم بیشتر آدمها مثل سریالها هر روز جولوی ما رول آدمهای موفق و شاد و راضی رو بازی میکنن .
آفرین ورزش میکنی گلم .سعی کن هدفمند باشه مثلا وارده تیم بشی .یا در رقص بهترین بشی یا درجه مربی گری شنا بگیری این طوری هدفمند که باشی زندگیت رنگ و لعاب میگیره .
مواظب وجود گرانبعات باش .مشکلات مال انسانن این ماییم که باید راه واکنش صحیح به اونها رو بیاموزیم .دوست پسر یا اعتیاد راه حل نیستن اینها خودشون مشکلی بزرگترن .
توی کربه خاکی تو تنها نیستی خدای مهربونی هست که مواظب من و توی این من و توییم که از اون کمک نمیخوایم خدا میگه مرا بخوانید تا استجابت کنم .
تو بهترینی و لیاقت بهترینهارو داری .شاداب باشی راستی موسیقی شاد گوش کن .
دوستت دارم گل زیبا .
RE: به خدا هیچ کس اندازه ی من تنها نیست کمکم کنید
سلام سمیراجون .ممنونم از توجهت و کمکت . واقعا ممنونم ازت دوست عزیزم
میدونم همه تو زندگیشون مشکلاتی رو دارن حتی اگه تو ظاهر خودشونو خیلی شاد و موفق نشون بدن ....
منم علاوه بر تنهاییم و اینایی که گفتم یه سری مشکلات دیگه دارم که اگه بخوام ازشون حرف بزنم یه طومار میشه . من میگم شاید اگه یه کم آزادی و تفریح داشتم کمتر به مشکلات دیگه ام فکر میکردم . من واسه بعضی مشکلات خودمو میزنم به بی خیالی . اما واسه نداشتن تفریح و آزادی بدجوری دپرس شدم ..... دیگه تحملم تموم شده
کم کم داره عید میاد من از الان دپرس شدم چون این 13 روز همش تو خونه ام و تنهام .:(
من هر سال عید همین وضعمه .... هیچ سالی عید به من خوش نگذشته .
من تا اونجایی که میتونم سعی میکنم با روشهایی که شما دوستای عزیزم بهم گفتید خودمو سرگرم کنم . اونقدر که تمام وقتم پر بشه تا تنهایی کمتر بهم فشار بیاره و بهش فکر نکنم تنها راهشم همینه *
واسم دعا کنید تو رو خدا .........
دوستون دارم :46: