تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
با سلام
من یک پسر 22 ساله هستم که مدتی هست ( 4 - 5 سالی میشه ) به یک دختر علاقه مند شدم ، علاقه ی من به این دختر خیلی زیاد بود و هست ، اما علاقه ی من زمانی شروع شد و اوج گرفت که من آینده ی مشخصی نداشتم ، در حال تحصیل بودم ( دبیرستان - پیش دانشگاهی ) و وضع اقتصادی ویژه ای هم نداشتم ! ، به همین دلیل احساس کردم که دستم خالی هست و نمی تونم انتظار داشته باشم که اون پیشنهاد من رو قبول کنه ، به علاوه من نمی خواستم فقط با ایشون دوست باشم ، به مسائل مهم تری فکر می کردم ، همین باعث شده بود که صبورتر باشم و برای شروع رابطه عجله نکنم ، تا هم وضع بهتری پیدا کنم و هم شناخت بیشتری ...
البته من ایشون رو از بچگی می شناسم ( تقریبا همسایه بودیم ) ، خانوادشون رو هم می شناسم ، خانواده ی ایشون بسیار سالم و خوب هستن
خوشبختانه شرایط برای من خوب پیش رفت ، در زمینه ی کامپیوتر فعالیت زیادی داشتم ، برنامه نویسی کامپیوتر رو در حد خوبی یاد گرفتم و در حال حاضر که دانشجو هستم ، در کنار تحصیل شغل برنامه نویسی رو هم دنبال میکنم و درآمد خوبی هم داشتم و دارم و به زودی یک شرکت هم ثبت خواهم کرد ، می خوام بگم که آینده ی شغلی مناسبی می تونم داشته باشم
در کنار فعالیت در زمینه ی کامپیوتر در درس هم تقریبا موفق بودم و در حال حاضر دانشجوی رشته ی برق توی دانشگاه سراسری هستم ( یکی از دانشگاه های خوب کشور )
الآن احساس می کنم هم تحصیلات خوبی دارم و هم شغل مناسبی و هم شدیدا به این دختر علاقه مندم و حاضرم کارهای زیادی براش انجام بدم
در تمام این چند سالی که صبر کردم ، تا به حال با هیچ دختری رابطه نداشتم و با اطمینان می تونم بگم که به هیچ دختری غیر از ایشون فکر هم نکردم و همیشه منتظر لحظه ای برای شروع ارتباط با ایشون بودم ، به خاطر علاقه ی زیاد احساس می کردم که اگر به کس دیگه ای فکر کنم لیاقت ارتباط با ایشون رو ندارم
این نکته رو هم اضافه کنم که حدود چند سالی هست که ما محل زندگیمون رو تغییر دادیم و دیگه همسایه نیستیم ، این موضوع باعث شده که در این چند سال خیلی کم همدیگه رو ببینیم ، من در اوایل علاقه مندیم سعی کردم این علاقه رو نشون بدم اما جرات نمی کردم پیشنهاد جدی ای مطرح کنم ، اما به هر حال کاری کردم که ایشون متوجه علاقه ی من شدند اما چون من سعی نکردم موضوع رو جدی کنم این علاقه یک طرفه موند و برای ایشون ارزش زیادی پیدا نکرد
من رابطه های دوستی رو خیلی کم ارزش می دونم ، برای کسی که دوستش دارم ، احترام بسیار زیادی قائلم ، به خاطر همین صبر کردم
مشکل بزرگی که فکرم رو مشغول کرده اینه که من به تازگی متوجه شدم که ایشون با یک پسر رابطه ی دوستی داره ، من به تازگی و بعد از تحمل مشکلات فراوان تونستم با خودشون صحبت کنم و خواستم وضعیت خودم رو بهشون بگم ، ایشون می دونست که من بهش علاقه دارم ولی همونطور که گفتم من زیاد قضیه رو جدی نکرده بودم
توی ملاقاتی که ما با هم داشتیم ، من سعی کردم از خودم بهش بگم و اینکه چقدر بهش علاقه دارم ، اما وقتی مطمئن شدم که با پسری دوست هست واقعا تاثیر بدی روم گذاشت ، با این حال می دونم که ایشون به من علاقه مند شده ، اما سئوالات زیادی ذهنم رو مشغول کرده !
نمی دونم از چه زمانی با اون پسر رابطه داره اما می دونم که این رابطه عمیق نیست ( اطمینان دارم ، خودم رو گول نمی زنم ! )
من توی اون ملاقات سعی کردم خیلی راحت هرچی توی دلم هست بهشون بگم ، میزان علاقم ، و اینکه چه فکرهایی توی ذهنم هست ، ایشون رشته ی تحصیلیشون کامپیوتر هست ، بهشون پیشنهاد همکاری توی شرکت خودم رو دادم و یک سری مسائل دیگه ، اما سعی کردم از ازدواج و مسائل مربوط به اون حرفی نزنم
با تمام این توضیحات و حرفهایی که بینمون رد و بدل شد ، ایشون گفتن که در حال حاضر از زندگیشون راضی هستن و نمی تونن به دوست پسر فعلیشون خیانت کنن ( نوشتن این جملات هم من رو آزاد میده ! )
من هم راضی به خیانت نیستم ، دوست دارم رابطشون هرچه زودتر تموم بشه ، مطمئنم که اگر این رابطه به هر دلیلی پایان پیدا کنه ، ایشون به کسی غیر از من رجوع نخواهد کرد
اما نمی خوام فکری از اون پسر توی ذهنش باقی بمونه
نمی دونم باید چی کار کنم ، فکرم به شدت مشغوله ، هم روی تحصیل و هم روی کارم تاثیر گذاشته ، من اون پسر رو نمی شناسم اما پسرها رو می شناسم ! ، نمی خوام بدون اطلاع قضاوت کنم اما دوستی رو رابطه ی کاملا سالمی نمی دونم و این من رو خیلی نگران کرده ...
نمی دونم باید قضیه رو جدی تر کنم یا اینکه بهش وقت بدم تا خودش تصمیم بگیره ؟
می ترسم که من رو انتخاب نکنه ، اما مطئمنم که من توی ذهنش هستم ، نگاهش و استرسش موقع صحبت کردن با من و خیلی مسائل دیگه من رو مطئمن کرده که ایشون به من علاقه دارن ، ولی هیچ تضمینی نمی تونم به خودم بدم که ایشون دوست پسر فعلیشون رو کاملا ترک کنه و ما با هم رابطه داشته باشیم
آدمی نیستم که بخوام با زبون بازی و تحریک کردن ، اون رو به خودم جذب کنم و از اون پسر دورش کنم ، می خوام شروع رابطه ی ما کاملا داوطلبانه باشه ، اما شدیدا نگرانم که موفق نشم ، چون دقیقا عمق رابطه ی بین اونها رو نمی دونم
به خاطر همین من توی اون ملاقات سعی نکردم شماره ی تماسش رو ازش بگیرم ولی شماره ی خودم رو بهش دادم ( البته ایشون اولش شماره رو نمی گرفت و می گفت که فعلا نمی تونم رابطه ی دیگه ای داشته باشم و به کسی خیانت کنم )
به هر حال تونستم شمارم رو بهش بدم ، اما شدیدا تردید دارم ، هم دوست دارم هرچه زودتر باهام تماس بگیره و هم دوست ندارم به همین راحتی برای گذشتن از رابطه ی فعلیش تمایل نشون بده ! ، این من رو برای آینده نگران می کنه
تا الان انتظار کشیدم که راهی برای صحبت کردن باهاش پیدا کنم و الآن باید انتظار بکشم که باهام تماس بگیره ! ، دوران خوبی رو سپری نمی کنم
همیشه سعی کردم که قضیه رو از حالت احساسی خارج کنم و به صورت منطقی دنبالش کنم ، آدم احساسی ای نیستم و معمولا منطقی برخورد می کنم اما نگرانی و انتظار توانایی تصمیم درست رو ازم گرفته
به عنوان نکات پایانی بگم که ایشون همسن بنده هستن ( احتمالا چند ماه از من کوچکتر هستن )
چون خودم رابطه با کسی نداشتم و اعتقاد دارم که داشتن رابطه ی دوستی عشق در ازدواج رو کمرنگ می کنه به خاطر همین رابطه ی دوستی فعلی ایشون به شدت من رو آزاد میده ، اما اگر مطمئن بشم که ایشون کاملا ارتباط قبلیش رو قطع کرده ، می تونم با خودم کنار بیام
باز هم تاکید می کنم که علاقه ی بسیار زیادی به ایشون دارم و حاضرم کارهای بزرگی براشون بکنم ، اما فعلا انگیزم رو تا حدودی از دست دادم
لطفا راهنماییم کنید که باید چی کار کنم ، صبر کنم یا اینکه اقدامات جدی تری انجام بدم ؟ ، من همه شرایط برای جذب کردن ایشون رو دارم و مطمئنم که می تونم زندگی ای که می خواد رو براش بسازم ، این جملات رو از روی احساسات نمی گم ، وضعیت فعلی خودم رو می دونم
اگر موردی رو باید ذکر می کردم که نکردم بگید
پیشاپیش ممنون و شدیدا منتظرم ...
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
سلام برادرم
من به عنوان کسی که تا به حال چندین مورد از این مسائل رو دیده براتون تجربیاتم رو در اختیار میذارم
اولا از اینکه بهتون حق میدم چون انتظار خیلی سخته ...چه شیرین چه تلخ کلا انتظار سخته
بگذریم...
ببینید شما باید خیلی دقت کنید.دارید همسر و هم بالین خودتون رو انتخاب میکنید.کسی که فردای زندگی مادر بچه های شما خواهد بود و شما باد نهایت اعتماد رو به ایشون داشته باشید.
هیچ مرد و زنی علاقه ای ندارند که شریک زندگیشون قبل از ازدواج با کس دیگری در ارتباط بوده باشه
چون در این ارتباط هرچند جزیی و سطحی ممکنه یکسری مسائل اتفاق بیفته.
دقت کنید من اصلا نمیخوام دید شما رو به اون خانوم خوب یا بد کنم.من میخوام یک سری واقیعت ها رو براتون بگم تا اگر مشکلی هست الان جلوش گرفته بشه نه پس فردا با وجود یک فرزند بی گناه
شما وقتی میتونی مطمئن بشی یک ربطه عمیق نیست که یکی از طرفین رابطه باشی !مگر شما در خلوت ایشون هم حضور داشتید که انقدر مطمئن صحبت میکنید؟!
من نمیگیم شما باید دنبال دختر افتاب مهتاب ندیده باشی.ولی حداقل باید دنبال یک دختری باشی که روابط با نامحرم رو ایراد و اشکال بدونه و از بروز اون شرم و حیا داشته باشه.ولی این خانوم خیلی راحت به شما که میگیم 1 درصد احتمال ازدواج با شما رو میده..اصلا براش مهم نیست.حتی انقدر خودش رو به یک رابطه نادرست متعهد میدونه که به قول خودش نمیتونه خیانت کنه !!!!
اشتباه دیگر شما پیشنهاد دادن کار به ایشون بوده.شما هنوز تکلیفت با عقل و دل و منطقت روشن نیست بعد میخوای یه شرایطی به وجود بیاری که هر روز ببینیش؟
بذار تکلیف مشخص بشه اونوقت این شرایط رو به وجود بیار.من احساس میکنم شما میخوای از هر دری که شده وارد بشی...به زور شماره دادن...پیشنهاد کار در شرکت....ان کارها کمی نسنجیده بود.....
شما دوست داری رابطه ایشون تموم شه..ایشون چی؟اینطور که شما میگید ایشون تمایل زیادی هم به اتمام رابطه ندارن چرا که از خیانت میترسن !!
باز ابراز اطمینان از موضوضع دیگه ای کرده بودید اونم اینکه مطمئنید ایشون اگر وارد رابطه با شما بشن به کس دیگه ای فکر نخواهند کرد ! واقعا این نظریه رو از کجا اوردید؟چرا انقدر مطمئنید؟
بشینید و صادقانه با خودتون خلوت کنید...علاقه ای که به ایشون داری برای چی ایجاد شده؟نجابت؟زیبایی؟پاکدامنی ؟تحصیلات؟
ضمنا اشتباه دیگه شما این بوده که خودتون اقدام کردید و این از نظر خانواده دختر کار درستی نیست
شما بهتر بود برای ابراز علاقه تون از از طریق خانواده اقدام میکردید و اگر ایشون در فکر دوست پسرشون نبودن و علاقه برای ازدواج با شما داشتن اجازه میدادن شما تشریف ببرید خواستگاری.
باید منطقی تصمیم بگیری..چند وقت بعد از ازدواج ممکنه روابط قبلی ایشون مثل خوره بیفته به وجود شما و مدام به ایشون شک کنید.اینها رو هم مد نظر بگیرید.
الان هم به نظرم فعلا دست نگه دارید.اگر ایشون علاقه به شما دارن ارتباط قبلیشون رو قطع و به شما اطلاع میدن.ایشون الان میدونه شما بهش علاقه داری.پس شما قدمتو برداشتی و باید منتظر باشی ببینی انقدر به شما علاقه داره که از دوست پسر الانش دست بکشه؟یا ایا به اون پختگی لازم برای ازدواج رسیده که تبتونه فرق یک رابطه ناپایدار با ازدواج رو بفهمه؟
شما ارتباطی برقرار نکن تا ایشون بتونه انتخاب کنه
انتظار سخته ولی ایو بدونید این انتظار خیلی راحت تر از انتظار رسیدن احضاریه طلاق...احضاریه مهریه ...برقراری دادگاه و....هستش
موفق باشید
ضمنا لطفا بین خط ها فاصله بذارید تا خواندنش اسان تر باشه
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
ممنون از توضیحاتتون ...
نقل قول:
شما وقتی میتونی مطمئن بشی یک ربطه عمیق نیست که یکی از طرفین رابطه باشی !مگر شما در خلوت ایشون هم حضور داشتید که انقدر مطمئن صحبت میکنید؟!
من اشاره کردم که چون دقیقا عمق این رابطه رو نمی دونم ، نگران هستم ، ولی یک رابطه ی عمیق نشانه هایی داره که من این نشانه ها رو ندیدم
مثلا قرار ملاقات های متعدد که اصلا همچین چیزی وجود نداره ، خوشبختانه من امکان فهمیدن ورود و خروجش از خونه رو دارم ، ولی نخواستم تعقیبش کنم یا براش بپا بزارم یا سایر مواردی که ممکنه مشکل ایجاد کنه ، هیچ کس از اینکه تحت نظر باشه خوشش نمی یاد
دومین نشانه ی رابطه ی عمیق ملاقات های طولانیه ، تا به حال ندیدم خروج ایشون از خونه و بازگشتش بیشتر از 1 - 2 ساعت طول بکشه ، مگر برای حضور در دانشگاه
یا نکته ی دیگه اینکه ایشون دانشگاهش خارج از شهر خودمون هست ، یکی دیگه از نشانه ها برای یک رابطه ی عمیق می تونه این باشه که مثلا با اون پسر بره دانشگاه و برگرده که می دونم اینطور نیست
شاید عجیب باشه که چطور من از این موارد مطمئنم ولی خوشبختانه مطمئن هستم !
همین موارد باعث شده به این نتیجه برسم که این رابطه زیاد نمی تونه عمیق باشه ، مطمئن نیستم که این نتیجه گیری درست باشه ، اما امید زیادی دارم که درست باشه گرچه حتی یک رابطه ی سطحی هم برام آزاد دهندست !
نقل قول:
من نمیگیم شما باید دنبال دختر افتاب مهتاب ندیده باشی.ولی حداقل باید دنبال یک دختری باشی که روابط با نامحرم رو ایراد و اشکال بدونه و از بروز اون شرم و حیا داشته باشه.ولی این خانوم خیلی راحت به شما که میگیم 1 درصد احتمال ازدواج با شما رو میده..اصلا براش مهم نیست.حتی انقدر خودش رو به یک رابطه نادرست متعهد میدونه که به قول خودش نمیتونه خیانت کنه !!!!
با قسمت اول کاملا موافقم ولی در مورد قسمت دوم نمی دونم چی بگم ! ، نکته ی مهم اینه که بنده به ایشون هنوز پیشنهاد ازدواج ندادم ، تا ایشون بین یک رابطه ی نادرست و ازدواج ( به عنوان یک رابطه ی مشروع ) انتخاب کنه ، بلکه ایشون شاید توی این فکر باشه که مثلا وقتی در حال حاضر با کسی دوست هست ، نمی تونه با کس دیگه ای دوست باشه ، منظور از خیانت همچین چیزیه ولی شاید اگر بدونه که قصد بنده ازدواج هست ، اون موقع شاید نظر دیگه ای داشته باشه ، نمی دونم !
اما من شناخت زیادی از اخلاق ایشون دارم ، مثلا ایشون حجاب رو کاملا رعایت می کنن ، خانواده ی بسیار خوبی دارن و خیلی موارد که شک من رو کم می کنه
نقل قول:
اشتباه دیگر شما پیشنهاد دادن کار به ایشون بوده.شما هنوز تکلیفت با عقل و دل و منطقت روشن نیست بعد میخوای یه شرایطی به وجود بیاری که هر روز ببینیش؟
بذار تکلیف مشخص بشه اونوقت این شرایط رو به وجود بیار.من احساس میکنم شما میخوای از هر دری که شده وارد بشی...به زور شماره دادن...پیشنهاد کار در شرکت....ان کارها کمی نسنجیده بود.....
من فقط اون یکی دو ساعت رو وقت داشتم باید خودم و برنامه های آیندم رو بهش می گفتم ، تمام تلاشم رو کردم که بهش بفهمونم یک زندگی بسیار بهتر در انتظارشه و احساس می کنم که تاثیرش خوب بوده
اما پیشنهاد من تحت شرایطیه ، قرار نیست که ایشون موقع کار در شرکت هنوز با اون پسر رابطه داشته باشه و هر روز بیاد پیش من به عنوان کارمند شرکت ، درسته که خیلی بهش علاقه دارم ولی متاسفانه یا خوشبختانه آدم مغروری هست و می دونم که اون هم برای رسیدن به من و برنامه هایی که براش دارم باید هزینه هایی هر چقدر هم کوچک پرداخت کنه ، باید رابطش کاملا قطع شده باشه ، شاید این جمله کمی پررویی و غرور درش باشه اما من برای اون گزینه ی ایده آلی هستم ، خواستم این رو بهش بفهمونم
در مورد شماره هم ، من به زور این کار رو نکردم ، من هیچ راه ارتباطی ای باهاش ندارم ، ازش خواهش کردم که شمارم رو داشته باشه تا اگر نظرش عوض شد یا حرفی برای گفتن داشت ، راه ارتباطی ای وجود داشته باشه ، اگر می خواستم به هر قیمتی شده یک راهی برای خودم پیدا کنم ، سعی می کردم شمارش رو ازش بگیرم
نقل قول:
شما دوست داری رابطه ایشون تموم شه..ایشون چی؟اینطور که شما میگید ایشون تمایل زیادی هم به اتمام رابطه ندارن چرا که از خیانت میترسن !!
احساس می کنم توی ملاقات هایی مثل این ، در همون لحظه استرس و تردید اجازه ی تصمیم گیری نمی ده ، ایشون بدون شناختن من و عمق علاقه ی من به ایشون ، این حرف رو زدن ، احساس می کنم اگر کمی زمان بهش بدم می تونه تصمیم بهتری بگیره
نقل قول:
باز ابراز اطمینان از موضوضع دیگه ای کرده بودید اونم اینکه مطمئنید ایشون اگر وارد رابطه با شما بشن به کس دیگه ای فکر نخواهند کرد ! واقعا این نظریه رو از کجا اوردید؟چرا انقدر مطمئنید؟
با کمال احترام ، من همچین چیزی نگفتم ، من گفتم که در صورت قطع رابطه با اون پسر ، ایشون حتما با من تماس خواهند گرفت و نه با کس دیگه ای یا اینکه منتظر خواستگار باشن یا ...
اما مطمئنا شرط من برای تداوم رابطه همین هست ، برای اینکه رابطه ی ما به ازدواج ختم بشه و هدف هم همین هست ، من باید همچین تضمینی از ایشون ببینم و بشنوم ، این مسائل برای من بسیار بسیار مهمه
نقل قول:
بشینید و صادقانه با خودتون خلوت کنید...علاقه ای که به ایشون داری برای چی ایجاد شده؟نجابت؟زیبایی؟پاکدامنی ؟تحصیلات؟
نمی دونم چه جوابی به این سئوال باید بدم ، برآیند همه ی اینها بوده ، اما مطمئنم که هوسی به این علاقه آغشته نیست ، نجابت و پاکدامنی خیلی برام مهمه ولی زیبایی و تحصیلات در سطح پایین تری هستند
من دقیقا از نقض شدن "نجابت و پاکدامنی" می ترسم
نقل قول:
ضمنا اشتباه دیگه شما این بوده که خودتون اقدام کردید و این از نظر خانواده دختر کار درستی نیست
شما بهتر بود برای ابراز علاقه تون از از طریق خانواده اقدام میکردید و اگر ایشون در فکر دوست پسرشون نبودن و علاقه برای ازدواج با شما داشتن اجازه میدادن شما تشریف ببرید خواستگاری.
حق با شماست ولی ایشون شناختی از من نداشتن که بخوان تصمیم بگیرن ، بلکه شاید یه جورایی نظر منفی ای هم نسبت به من داشتن ، اما الآن شرایط خیلی عوض شده ، من اگر از مواردی که اشاره شد ، مثل قطع رابطه با اون پسر و اینکه ایشون هم به من علاقه دارن یا نه مطمئن بشم ، حتما از طریق خانواده اقدام می کنم اما قبلش باید حتما اطمینان کامل پیدا کنم
یک مورد خیلی من رو ناراحت می کنه و اون اینکه چرا زودتر اقدام نکردم ، قبل از اینکه رابطه ای ایجاد بشه ، واقعا فکرش آزارم میده ، از دست خودم به شدت ناراحتم ، شاید براتون قابل قبول نباشه و شاید مسخره به نظر بیاد اما من "تقریبا" اطمینان دارم ایشون بعد از اینکه از من شناخت پیدا کردن ، خودشون از اینکه چرا من زودتر اقدام نکردم ناراحت شدن ، شما کاملا حق دارید که بگید " آخه از کجا مطمئنی ؟ " اما این موارد رو میشه از روی رفتار هم متوجه شد ، به علاوه من تقریبا همین سئوال رو از خودش پرسیدم و جوابی داد که نمی تونم اینجا دقیقا ذکر کنم ولی معنی مثبتی داشت ، این من رو به بازگشت امیدوار می کنه
نقل قول:
الان هم به نظرم فعلا دست نگه دارید.اگر ایشون علاقه به شما دارن ارتباط قبلیشون رو قطع و به شما اطلاع میدن.ایشون الان میدونه شما بهش علاقه داری.پس شما قدمتو برداشتی و باید منتظر باشی ببینی انقدر به شما علاقه داره که از دوست پسر الانش دست بکشه؟یا ایا به اون پختگی لازم برای ازدواج رسیده که تبتونه فرق یک رابطه ناپایدار با ازدواج رو بفهمه؟
شما ارتباطی برقرار نکن تا ایشون بتونه انتخاب کنه
انتظار سخته ولی ایو بدونید این انتظار خیلی راحت تر از انتظار رسیدن احضاریه طلاق...احضاریه مهریه ...برقراری دادگاه و....هستش
حق با شماست ، اما مشکل اینجاست که من هنوز به ایشون پیشنهاد ازدواج ندادم
من مدتی صبر می کنم ( شاید چند هفته ) ، اگر خبری نشد ، بهشون پیشنهاد ازدواج می دم و ازشون می خوام که انتخاب کنن ، اگر هم خودشون باهام تماس گرفتن ، سعی می کنم در اوایل ارتباطمون پیشنهادم رو مطرح کنم و خانواده ها رو در جریان بزارم
اگر نظری در این مورد دارید دریغ نفرمایید ...
باز هم ممنون بابت راهنمایی هاتون ...
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
سلام .
مطمئني الان شرايط ازدواج رو داري ؟ منظورم فقط مالي نيست .
هر چقدر كه تو مسائل درسي و مالي موفق باشي ، معمولا 22 سال براي يه پسر سن پاييني براي ازدواج محسوب ميشه .
مخصوصا كه اين علاقه به گفته خودت ريشه 4 ، 5 ساله داره .
من قصد جسارت ندارم اما براي اكثريت ما اين اتفاق افتاده كه توي 17 ، 18 سالگي عاشق يه آدم شديم ، فقط به اون فكر كرديم ، اما به خاطر اينكه احساسمون خيلي قويتره معمولا خود واقعي اون آدم رو نديديم ، اون كسي كه خودمون ميخواستيم رو ديديم .
هر وقت هم كسي بهمون هشدار داده گفتيم قصه ما فرق ميكنه ، و باور داريم كه قصه ما فرق ميكنه و باور داريم كه قصه ما آميخته با احساس نيست اما هست .
اميدوارم كسي منو محكوم به اين نكنه كه فاز منفي ميدم اما خواهرانه بهت ميگم ازدواج برات زوده .
نه اينكه تواناييشو نداري . اما معمولا آدم توي سن شما خيلي تغيير ديدگاه ميده . (من فقط 4 سال بزرگترما ، اما باور دارم دخترا توي اين مسائل معمولا پخته تر هستند )
فقط يه چيز ميگم تو خود حديث مفصل بخوان ازين مجمل ، توي زندگي زن و شوهر يه چيزي هست به اسم پرده حيا . يه چيزي مثل رودرواسي . يه چيزي كه بالاتر از هر قانوني حكم ميكنه . يه چيزي كه آدم دوست نداره شكسته شه . بعضي آدمها توي روابطشون با ندونم كاري از بين ميبرن . اما بر فرض مثال (در خوشبنانه ترين حالت ) همه جنبه هاي اين ازدواج مثبت باشه و شما با ايشون ازدواج كني ،به نظر من اين سابقه خودش مشكل سازه . حتي اگر دوست پسر داشت و شما نميدونستي ، به مراتب بهتر ازين حالت بود كه با شما صراحتا در اين مورد حرف ميزنه .
وقتي قبح يه عملي از بين بره ديگه كاريش نميشه كرد .
شما با شرايطي كه داري موردهاي خوبي براي ازدواج خواهي داشت به شرط اينكه آگاهيت رو هم بيشتر كني .
ميدونم پا روي دل گذاشتن خيلي سخته اما بهتر از يك عمر پشيمونيه .
اما اگر با همه اينها فقط و فقط اين دختر رو ميخواي به خودت و ايشون يه فرصت طولاني بده . نه اينكه به محض اينكه با دوست سابقش كات كرد شما بري جلو . هم براي شما و هم براي ايشون لازمه .
يه حرفي رو خواهرانه بهت ميگم قبل از ازدواج فكر نكن فقط فلانيه كه من ميتونم باهاش زندگي كنم و لا غير . عاقلانه تصميم بگير عاشقانه زندگي كن .
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
تو که قصدت ازدواج هست.همین الآن موضوع رو مطرح کن.چند هفته دیگه ممکنه خیلی دیر شده باشه.
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
ممنون ...
حق با شماست ، هر چقدر هم سعی کنم منطقی برخورد کنم ، نمی تونم جلوی احساساتم رو بگیرم و مطمئنا روی تصمیماتم تاثیر میزاره
با زود بودن بحث ازدواج موافق نیستم ، سن بالا برای ازدواج شرط لازم نیست ، قبول دارم که در سنین بالاتر تصمیمات بهتر و منطقی تری گرفته میشه ، اما اینکه شخصی توانایی ازدواج و تصمیم در این مورد رو داشته باشه به خیلی موارد بستگی داره ، مثل محیط زندگی ، خانواده ، اطرافیان ، تجربه های ازدواجی که توی خانواده وجود داشته
من توی یک خانواده ی پر جمعیت بزرگ شدم ، 4 نفر از اعضای خانواده ی ما ازدواج کردن ، من شاید سنم خیلی زیاد نباشه اما خوشبختانه تجربیات خوبی داشتم اما من نمی خوام الآن ازدواج کنم ، من قصد دارم اول از قطع رابطه ی قبلی مطمئن بشم ، بعد می خوام با خانوادش صحبت کنم و باهاشون قرار هایی بزارم ، برای شاید 2 سال دیگه که دوره ی کارشناسیم رو تموم می کنم
می خوام قولهایی بدم و قولهایی از خودش بگیرم و شاید یکسالی بهش وقت بدم که قطع رابطه و علاقه به من رو بهم ثابت کنه
به خودش و خانوادش می گم که اگر قولهای هر دو طرف بعد از 1 - 2 سال عملی شد ، موضوع ازدواج ما علنی تر میشه و قضیه رو جدی تر دنبال می کنیم
نقل قول:
ايشون ازدواج كني ،به نظر من اين سابقه خودش مشكل سازه . حتي اگر دوست پسر داشت و شما نميدونستي ، به مراتب بهتر ازين حالت بود كه با شما صراحتا در اين مورد حرف ميزنه .
وقتي قبح يه عملي از بين بره ديگه كاريش نميشه كرد .
کاملا حق با شماست ولی به این صراحتی هم نبوده ، ایشون هیچی در مورد اون پسر به من نگفتن ، فقط به این سئوال من جواب مثبت دادن
البته اگر فرض کنیم که ازدواج انجام میشد و بعد از ازدواج متوجه این موضوع می شدم فکر می کنم اون موقع مشکل بزرگتری می بود و هضمش بسیار سخت تر میشد
نقل قول:
اما اگر با همه اينها فقط و فقط اين دختر رو ميخواي به خودت و ايشون يه فرصت طولاني بده . نه اينكه به محض اينكه با دوست سابقش كات كرد شما بري جلو . هم براي شما و هم براي ايشون لازمه .
کاملا درست و منطقیه ولی من هنوز پیشنهاد ازدواجم رو مطرح نکردم ، احساس می کنم هنوز دغدغه ی انتخاب بین " ازدواج " و " دوستی " وجود نداره ، می خوام این شرایط رو به وجود بیارم و بعدش می تونم صبر کنم ، خوشبختانه ( یا متاسفانه !! ) آدم صبوری هستم و می تونم بهش وقت بدم ولی باید پاسخ تمام سئوالاتی که ذهنم رو مشغول کرده رو بگیرم و بعد با خیال راحت تری انتظار بکشم ، اگر خیالم راحت نشه انگیزم رو از دست می دم و مشغولی فکرم نمی زاره آینده ای که برای خودم و ایشون در نظر گرفتم رو ایجاد کنم ( تحصیل ، شغل ، شرکت و ... )
نقل قول:
تو که قصدت ازدواج هست.همین الآن موضوع رو مطرح کن.چند هفته دیگه ممکنه خیلی دیر شده باشه
توی همین موضوع شک داشتم ، حق با شماست باید زودتر اقدام کنم
باز هم ممنون از راهنماییهاتون ، خیلی آروم شدم ( خیلی )
اگر موارد دیگه ای هست که باید گفته بشه دریغ نکنید ، باز هم ممنون ...
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
نمیتونم کمکی کنم ولی امیدوارم و از صمیم قلب براتون یک زندگی پر از طراوت و خوشیختی رو آرزو دارم.
در پناه امام زمانمون باشیم.
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
سلام دوستان
هرکسی خودش صلاح کار و زندگی خودش رو بهتر میدونه
آقای محمود از خداشون بود که این حرفی رو که اقای فرهنگ زده بشنون که شنیدن !
من هرچی گفتم از روی تجربه گفتم.الان شاید مطرح کردن شما باعث بشه همه چی بدتر بشه.
الان این خانوم با یه اقای دیگه در ارتباطه شاید فردا روزی به شما بگه تو نذاشتی من درست فکر کنم منو سر دو راهی قرار دادی و ....
و.لی اگر زمان بده و بذاره خود خانم قدمی برداره مشخصه که همه فکراشو کرده
ضمنا برادر من نکته دیگری یادم اومد...
بعد از مدتی از ازدواج و برطرف شدن نیازهای عاطفی و .... تازه چشم ادم به زندگی باز میشه و اون موقع هست که ایراد گیری زوجین از همدیگه شروع میشه.ایا به اون روز فکر کردید؟
شاید این خانم بشه بهترین همسر دنیا.ولی بازم میگم خوب فکراتونو بکنید.بعدها این مسئله دوست پسر داشتن ایشون نشه یه چماق تو سر خودتو اون خانم
انشالله موفق باشی و بتونی تصمیم درست بگیری
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
نقل قول:
آقای محمود از خداشون بود که این حرفی رو که اقای فرهنگ زده بشنون که شنیدن !
بانوی گرامی ، بنده هنوز درخواست ازدواجم رو مطرح نکردم ، در حال حاضر برای اون دختر ، شاید دغدغه ی انتخاب بین دو " دوستی " مطرح باشه ، من می خوام این دغدغه رو به دغدغه ی انتخاب بین " دوستی " ( بی ارزش ) و " ازدواج " تغییر بدم ، امیدوارم منظورم واضح باشه
نقل قول:
ضمنا برادر من نکته دیگری یادم اومد...
بعد از مدتی از ازدواج و برطرف شدن نیازهای عاطفی و .... تازه چشم ادم به زندگی باز میشه و اون موقع هست که ایراد گیری زوجین از همدیگه شروع میشه.ایا به اون روز فکر کردید؟
شاید این خانم بشه بهترین همسر دنیا.ولی بازم میگم خوب فکراتونو بکنید.بعدها این مسئله دوست پسر داشتن ایشون نشه یه چماق تو سر خودتو اون خانم
احساس می کنم شما تا به حال به کسی علاقه مند نشدید ! ، یا اینکه من به صورت درستی وضعیتم رو مطرح نکردم و شما دید خیلی بدی به اون دختر و رابطه ی دوستیش پیدا کردید ؟!
تاکید می کنم که همیشه سعی کردم موضوع رو منطقی دنبال کنم ، علاقه ی زیادی بهش دارم اما به همین سادگی نمی تونم موضوع دوست پسرش رو هضم کنم باید یک تضمین ازش " ببینم " .
باز هم ممنون ...
RE: تردید برای ازدواج با دختری که دوست پسر داشته
Mahmood_N عزیز سلام
با این همه تردید به نظر من کلا فکر این دختر رو از سرت بیرون کن
وارد زندگی اون دختر خانوم هم نشو با این همه حساسیت در اینده با این خانوم مشکل بهم میزنی
موفق باشی دوست عزیز