نقل قول:
سوال: شما چرا مرتد شدید؟ آیا در باره ادیان تحقیق کردید؟ چقدر درباره خداشناسی و خود شناسی مطالعه کردید؟اصلا به نظر شمامرتد بودن یعنی چی؟
پاییزان فکر کنم تا حدودی جوابتون رو دادم . مشکلی هم ندارم که به طور کامل جواب سوالاتون رو بدم اما با این کارم باعث می شم که تایپیکم منحرف بشه و مدیران اخطار بدهند. من زیاد تو این جا تجربش رو دارم . فکر نکنم هم که خیلی مهم باشه که چطور من مرتد شدم یا به نظر من مرتد کیه . البته همین قدر بگم من در مورد ادیان و دیدگاه های مختلف تحقیق کردم و شاید یکی از دلایل متد شدنم هم آشنا شدن با عقاید و دین های مختلف شرقی و غربی بوده .
نقل قول:
شما خیلی سخت می گیرین به نظر من اینکه شما بی دین هستین یا با دین به کسی جز خودتو ارتباطی نداره و لازم نیست این قضیه رو وارد همه روابطتون کنید
شما هم می تونید دوستای زیادی داشته باشید ولی نباید سعی کنید اون عقیده و باورهای خودتون رو به کسی تحمیل کنید اصلا لازم نیست برای کسی توضیح بدین که شما دین رو قبول دارین یا نه؟
خیلی معمولی رابطه هاتون رو شروع کنید ادامه بدین می دونید من فکر می کنم شما زیادی خودتون رو درگیر این مساله کردین
بهشت تا حدودی حق با شماست . اما من 6 سال پیش که بی دین شدم فکر کردم یه کشف بزرگ کردم و می خواستم به همه بگم که اشتباه می کنند . می خواستم دوستام رو فامیلم رو و حتی پدر و مادرم رو هم بی دین کنم . وقتی فهمیدم که به همین راحتی ها کسی مثله من بی دین نمی شه تازه فهمیدم با بقیه فرق دارم . اون موقع دیگه همه می دونستند من بی دینم .
ضمنا من با دوستام یا توی فامیلم مشکلی ندارم . همیشه هم طوری در مورد دین یا نظام دینی توی فامیل صحبت می کنم که بیش تر افراد از من حمایت می کنند . بلدم چطور توی فامیل یا رفیقام عقایدم رو بگم که طرفدار داشته باشه . همین هم باعث ناراحتی من و پدر مادرم می شد که الان که دیگه توی فامیل نمی یام و با این کارم مشکلاتم با پدر و مادرم کم شده . با دوستام هم به هم زدم چون همگی اهل دختر بازی و شب نشنی توی بوستان و .... بودند . چون خودم این کارا رو کنار گذاشتم با اونا که بیرون برم و ببینم دارند از این کارا می کنند خب منم اعصابم داغون می شه .
نقل قول:
مشکل شما چیه؟ تنهایی؟
خوب خودتون دوست دارین تنها باشین و از دیگران فاصله می گیرین
والا چرا می گین تنها هستین لابد چون دوستی ندارین
چرا دوستی ندارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم تا حدودی جوابتون رو در بالا دادم . ضمنا من گفتم منو به عنوانه یه بی دین بپذیرد نه اینکه بی دین بشید . مثله این که من شما رو به عنوانه یه مسلمون قبول دارم . نخواستم که بی دین بشید ؟
بهشت اگه می گم حرفی در مورد بی دینی من نزنید برای اینکه منم باید جوابتون رو بدم و در این صورت تایپیک بسته میشه .
به نظر شما من نباید دلیل مشکلم رو با خانوادم می گفتم و حالا که من دلیلش رو گفتم انقدر باید در مورد این چیزا اینجا حرف بزنم که تایپیکم بسته بشه ؟
مشکل من این بود
نقل قول:
الان مشکلم زندگی توی این جامعه هست . جامعه ای که توش نمی تونم حرفام رو بزنم . نمی دونید چقد سخته اینکه شما می دونید چون مرتد هستید حکمتون اعدام هست . خیلی موقع ها به این فکر می کنم یه موقعی کارم به چوبه ی دار بکشه . پدر و مادرم هم گفتن رفتند مشورت گرفتند و چون من بی دینم هیچ وقت برای من زن نمی گیرند و خودم رو هم باید به زور یه دو یا سه سالی تحمل کنند . نمی دونم در مورد ازدواجم باید چطور برنامه ریزی کنم . واقعا موندم باید چکار کنم و چطور شریک زندگیم رو پیدا کنم ؟ طور خدا به جای اینکه بگید برای من زوده سعی کنید یه راه حل منطقی برای ازدواج بم بگید.
خیلی خیلی تنهام ........ با دوست دخترام که به هم زدم . دوست های پسرم رو هم چون بد اموزی داشتند بی خیالشون شدم . با فامیل هم رابطم رو به خاطر پدر و مادرم به هم زدم و طرف داداشم هم نمی رم . حتی می ترسم یه وبلاگ برای خودم درست کنم تا حرفام رو بزنم . چون می ترسم به عنوانه ترویج بی دینی و ... منو بگیرن و بکشنم . من آدمی هستم که دوست دارم سرم همیشه شلوغ باشه و نمی دونید چقد این تنهایی ازارم می ده !
بی خیال ..... انگار شما نفهمیدید من چی گفتم یا نتونستم درست منظورم رو برسونم .