با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
با سلام به همه
من 24 سالمه و 4 ساله کهازدواج کردم ، با مردی که 13 سال ازم بزرگتر و از ازدواج قبلیش یه پسر بچه داره ...من با همسرم با وجود اختلاف سنی که داریم تفاهم دارم اما حسین(فرزند همسرم)بچه باب میل من نیست و خیلی از اخلاقاش بدم میاد...اون الان کلاس سوم ابتداییه...از همون اول نرمال نبود و من فکر میکردم که بخاطر نداشتن مادر و نبود محبته که این اخلاقارو داره و به مرور خوب میشه و الان میتونم بگم خیلی بهتر از قبل شده ولی با این وجود هنوز هم خودخواهه و دلش به حال هیچ کس نمیسوزه و فقط زمانی بلده درست رفتار کنه که چیزی ازت میخواد ...من خیلی ازش خسته شدم و فقط به خاطر همسرمه که دارم تحملش میکنم...ما برای درست کردن اخلاقاش به پیش روانپزشکهای کودک و مشاوره های زیادی رفتیم حتی به کلاسهای تربیت کودک رفتم...ولی اون همیشه منو ناامید میکنه...واقعا ازش متنفرم حتی شبها خوابهای بد ازش میبینم همش رو مخمه...هر کاری بگید کردم...مهربونی...قهر...جایزه... تشویق...کتک...تنبیه...بی اعتنایی...خودزنی....دیگه این آخریا بهش گفتم اگه ناراحتم کنه باید با یه میله که داره منو بزنه تا دلش حسابی خنک بشه و دیروز این اتفاق افتاد اون اصلا قلب نداره همه چیز براش به غیر خودش و خواسته هاش بی اهمیته...امروزم باید ازش کتک بخورم تا حال خودمم جا بیاد...دیگه نمیدونم چیکار کنم اگه عشق همسرم نبود یه لحظه هم این بچرو تحمل نمیکردم...:302: نمیدونم چیکار کنم...
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
عزیزم مهربونی تو بهش ثابت کن ثابت کن که می تونی با هاش دوست باشی گاهی وقتا خودتو همسن اون بدون و با هم بازی کنید اون بازی که پسرت دوست داره . تنفر رو کنار بگذار از ته دل این کار رو بکن . تو درسا کمکش کن . غذایی که اون دوست داره درست کن و بهش بگو فقط و فقط به خاطر اون این کارو کردی . اجازه بده چند ساعتی با پدرش تنها باشه بدون حضور تو و تو خودتو از این مسئله ناراحت نشون نده . خلاصه اینکه هر کاری که یه مادر برای بچش می کنه تو هم بکن . صبر هم داشته باش کم کم می فهمه که کاراش اشتباه بوده و رابطتون خوب می شه عزیزم. براش فیلم ها یا کارتون هایی بذار ببینه که عشق فرزند و مادر به همدیگر رو نشون میده خیلی می تونه کمک کنه . هر جا که رفتید تو مهمونی پیش دوستان فامیلان از خوبی هاش بگو پیش خودش تا بدونه تو دشمنش نیستی. دعا رو هم فراموش نکن از خدا بخواه مهرتو تو دل این طفل معصوم بندازه . ان شا ا... مشکلت حل بشه .:310::310:
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra66
عزیزم مهربونی تو بهش ثابت کن ثابت کن که می تونی با هاش دوست باشی گاهی وقتا خودتو همسن اون بدون و با هم بازی کنید اون بازی که پسرت دوست داره . تنفر رو کنار بگذار از ته دل این کار رو بکن . تو درسا کمکش کن . غذایی که اون دوست داره درست کن و بهش بگو فقط و فقط به خاطر اون این کارو کردی . اجازه بده چند ساعتی با پدرش تنها باشه بدون حضور تو و تو خودتو از این مسئله ناراحت نشون نده . خلاصه اینکه هر کاری که یه مادر برای بچش می کنه تو هم بکن . صبر هم داشته باش کم کم می فهمه که کاراش اشتباه بوده و رابطتون خوب می شه عزیزم. براش فیلم ها یا کارتون هایی بذار ببینه که عشق فرزند و مادر به همدیگر رو نشون میده خیلی می تونه کمک کنه . هر جا که رفتید تو مهمونی پیش دوستان فامیلان از خوبی هاش بگو پیش خودش تا بدونه تو دشمنش نیستی. دعا رو هم فراموش نکن از خدا بخواه مهرتو تو دل این طفل معصوم بندازه . ان شا ا... مشکلت حل بشه .:310::310:
ممنونم از اینکه لطف کردی و خواستی کمکم کنی...اما عزیزم من تمام این کارارو کردم...نتیجه اینه که فقط تا وقتی سواری بدم سوار میشه و اصلا براش مهم نیستم و به حرفام اهمیت نمیده...
بازم از اینک وقت گذاشتی برای من ممنونم...
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
مادر بیولوژیک بچه کجاست و ارتباطشون تا چه حد و چه مدلی است؟
چقد تحت تاثیر و یا در ارتباط با خانواده مادرش است؟
تو چه سنی از مادرش جدا شده؟
سخت هست که در ۲۰ سالگی و اول زندگی مشترک یک پسر ۶ ساله داشتی. ولی خب جالب و شیرین هم هست
نه چک زدیم نه چونه ... :310:
یک مقدار این کارهاش طبیعی است. مقتضای سنش است مثل بقیه بچه ها
اما از اینکه به فکر بهبود رفتارش هستید و نگران هستید خوبه،
انشالله که مشکلتون حل بشه و یه پسر عقل و با تربیت داشته باشد .
مادرهای تالار از تجربیاتتون به این مادر جوون بگید.:325:
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
به نظر من باید از روش پت تراپی استفاده کنید....مثلا یه گربه یا یه سگ!!
این روش یه حسن داره اونم اینه که وقتی بچه میزنه به سرش و شروع به کارهای عجیب میکنه یا مثلا حیوون رو کتک میزنه حیوون عکس العمل نشون میده و به مرور یاد میگیره که نباید همیشه زور بگه و گاهی باید مسئول تربیت و نگهداری یه کس دیگه هم باشه!!!
به این جور بچه ها باید مسئولیت داد....و بهترین مسئولیت رسیدگی به حیوون مورد علاقشه!
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
رفتارش با همسرتون و متقابلا رفتار همسرتون باهاش چطوره؟
حضور شمارو پذیرفته؟
با مادر خودش هم ملاقاتی داره؟ اگه داره چند وقت به چند وقت مادرشو میبینه؟
بعد از دیدار مادرش رفتارش با شما تغییری میکنه؟
نقل قول:
دیگه این آخریا بهش گفتم اگه ناراحتم کنه باید با یه میله که داره منو بزنه تا دلش حسابی خنک بشه
برای چی چنین چیزی از بچه خواستید!!؟
یکم بیشتر در مورد رفتارهایی اشتباهی که فکرمیکنید داره و اذیتتون میکنه بگید. مثال بزنید
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
نقل قول:
این آخریا بهش گفتم اگه ناراحتم کنه باید با یه میله که داره منو بزنه تا دلش حسابی خنک بشه و دیروز این اتفاق افتاد اون اصلا قلب نداره همه چیز براش به غیر خودش و خواسته هاش بی اهمیته...امروزم باید ازش کتک بخورم تا حال خودمم جا بیاد.
دوست عزیز این رفتار شما تاثیر خیلی خیلی بدی بر روح و روان این بچه میذاره.لطفا دیگه انجامش ندین.
میشه بگین منظورتون از حال خودم جا بیاد چیه؟نکنه اینجوری حرصتو سر بچه خالی کنی.
فرزند خونده شما الان نه سالشه و وقتی 5ساله بوده شما وارد زندگی او و پدرش شدی.نمیدونم چند سالش بوده که پدر و مادرش طلاق گرفتن،اما رفتارش نشون میده هنوز نتونسته این مسائل رو هضم کنه.
بچه ها ایینه تمام نمای محیط بیرون و اطرافیانشون هستن چون مثل ادم بزرگا نمیتونن مسائل رو گلچین کنن و نقاب به صورتشون بزنن،برای همین میگن حرف راست رو از بچه بشنو.
صبر و تحمل برای رفتار با این بچه باید خیلی بالا باشه،شما لحظه ای که از دستش عصبانی میشی خودتو کنار بکش اول اروم بشو بعد دوباره برو سراغش.
نقل قول:
هنوز هم خودخواهه و دلش به حال هیچ کس نمیسوزه و فقط زمانی بلده درست رفتار کنه که چیزی ازت میخواد
اون خودخواهی رو از دیگران یاد گرفته.بگذریم
شما باید این روند رو به نفع خودت تغییر بدی...مثلا در صورتی کار دلخواهش رو براش انجام میدی که اون کار دلخواه تو رو انجام بده.مثلا به شرطی خوراکی مورد علاقش رو براش میخری که تکالیفش رو کامل انجام بده در غیر این صورت حتی اگه هر کاری کرد تو کوتاه نیا که فکر کنه با قلدری یا گریه و زاری به خواستش میرسه.
چند تا نکته هم که روانشناس کودک گفته رو بصورت تیتر وار برات مینویسم.
وقتی بچه اشتباهی میکنه همون لحظه تنبیه متناسب با کارش انجام بده و دیگه تموم.نذار انقد خسته ات کنه که یه جایی منفجر بشیو تلافی تموم خرابکاریاش رو یه جا سرش در بیاری.مثلا دعواش نکن و بگو بخاطر کار بدی که صبح کردی و شیطونی که دیروز تو پارک انجام دادی و حرف زشتی که چند روز پیش زدی.
تنبیه باید متناسب با اشتباه بچه باشه.
تنبیه بدنی اصلا.
بچه باید به حرفت گوش کنه نه اینکه باهاش مدام کلنجار بری مثه مادرایی که دنبال بچشون میدون تا غذا دهنش بذارن یا لباس تنش کنن،چون بچه ها از این کار لذت میبرن و این سروکله زدن با مادر حکم یه بازی براشون داره
مطمئن باش هیچ بچه ای تو دنیا بدون قلب نیست.
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
مادر بیولوژیک بچه کجاست و ارتباطشون تا چه حد و چه مدلی است؟
چقد تحت تاثیر و یا در ارتباط با خانواده مادرش است؟
تو چه سنی از مادرش جدا شده؟
سخت هست که در ۲۰ سالگی و اول زندگی مشترک یک پسر ۶ ساله داشتی. ولی خب جالب و شیرین هم هست
نه چک زدیم نه چونه ... :310:
یک مقدار این کارهاش طبیعی است. مقتضای سنش است مثل بقیه بچه ها
اما از اینکه به فکر بهبود رفتارش هستید و نگران هستید خوبه،
انشالله که مشکلتون حل بشه و یه پسر عقل و با تربیت داشته باشد .
مادرهای تالار از تجربیاتتون به این مادر جوون بگید.:325:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
به نظر من باید از روش پت تراپی استفاده کنید....مثلا یه گربه یا یه سگ!!
این روش یه حسن داره اونم اینه که وقتی بچه میزنه به سرش و شروع به کارهای عجیب میکنه یا مثلا حیوون رو کتک میزنه حیوون عکس العمل نشون میده و به مرور یاد میگیره که نباید همیشه زور بگه و گاهی باید مسئول تربیت و نگهداری یه کس دیگه هم باشه!!!
به این جور بچه ها باید مسئولیت داد....و بهترین مسئولیت رسیدگی به حیوون مورد علاقشه!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pk1365
رفتارش با همسرتون و متقابلا رفتار همسرتون باهاش چطوره؟
حضور شمارو پذیرفته؟
با مادر خودش هم ملاقاتی داره؟ اگه داره چند وقت به چند وقت مادرشو میبینه؟
بعد از دیدار مادرش رفتارش با شما تغییری میکنه؟
نقل قول:
دیگه این آخریا بهش گفتم اگه ناراحتم کنه باید با یه میله که داره منو بزنه تا دلش حسابی خنک بشه
برای چی چنین چیزی از بچه خواستید!!؟
یکم بیشتر در مورد رفتارهایی اشتباهی که فکرمیکنید داره و اذیتتون میکنه بگید. مثال بزنید
از تمام شما دوستان بابت پاسخ هاتون ممنونم
مادر حسین از وقتی حسین با من زندگی میکنه دیگه با ما ارتباطی نداره و حین از 5 سالگی ازش جدا شده و هیچ وقت نخواسته که اونو ببینه...حتی حسین اونو دوست نداره و سراغی ازش نمیگیره...و معمولا وقتی میخواد چیزی ازش تعریف کنه میگه مامان بده...اون از همون ابتدا منو مامان صدا میکرد و از اینکه منو داشت خیلی خوشحال بود و همه جا پز میداد که من مامانشم...
همسرم ارتباط کمتری با حسین داره چون بیشتر سر کاره و معمولا سعی میکنه به رفتارای بد حسین بی محلی کنه و حرص نخوره البته قبلا اون اینجوری نبود و خیلی دعواش میکرد تنبیهش میکرد و روی رفتاراش زوم بود اما الان شاید 1 سالی هست که دیگه اینجوری نیست...
در مورد حیوون خانگی هم ما یه سگ داشتیم که در دورانی که بود مشکلاتمون بیشتر شد و حسین حیوونو اذیت میکرد ولی گاهی هم باهاش خوب بود اما چون زورش بهش میرسید اگه حالشو نداشت میزدش و حتی بهش حسودی میکرد ...
نقل قول:
دیگه این آخریا بهش گفتم اگه ناراحتم کنه باید با یه میله که داره منو بزنه تا دلش حسابی خنک بشه
راستش به ستوه اومدم دلم میخواد ببینم این آدم دلش واسه چیزی میسوزه؟و راستش دیروز و روز قبلش مجبورش کردم با یه میله روی پام بزنه تا دلم خنک بشه...حالام جاش کبود شده وقتی میبینم خوشم میاد فکر میکنم حالا دارم دیونه میشم...دیگه چیزی نمونده...
در مورد رفتارای حسین من به طور کلی میتونم بگم که دلم میخواد احساسات داشته باشه وبرای خوشحالی من تلاش کنه...مثلا حسین بسیار در نوشتن تکالیفش کنده(از ساعت 1 تا 8 شب 2 صفحه مشق!)...یا در خوردن غذا...(گاهی2یا 3ساعت و گاهی زود)کلا اگه جایزه ای باشه تمام کاراش وحتی طرز صحبت کردنش خوب و مودبانس اما در غیر این صورت برای خوشحالی من کاری نمیکنه...هزاران بار قول میده و باهاش صحبت میکنم که چقدر میتونه از وقتش استفاده کنه اما شاید فقط 1 روز تلاش کنه ...اگه با من کاری داشته باشه و چیزی بخواد خوب بلده با حرف و حتی کارایی که دوست دارم خوشحالم کنه تا به هدفش برسه اما برای من اهمیتی قائل نیست چون بعد از اینکه به هدفش میرسه دیگه اون کارارو نمیکنه...همسرم فکر میکنه که ائن حواسپرتی شدید داره و دست خودش نیست که گاهی باب میل من رفتار نمیکنه اما اگه اینطوره چرا وقتی پای جایزه و چیزایی که دوست داره میاد حواسش جمع میشه و کاراش درست؟ من فکر میکنم شاید کمی حواسپرتی داشته باشه اما بیشتر از اون خوشحالی من براش به انداز دیدن تلویزیون یا یه جایزه اهمیت نداره چون خیلی خودخواهه...
شما چی فکر میکنید؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار66
نقل قول:
این آخریا بهش گفتم اگه ناراحتم کنه باید با یه میله که داره منو بزنه تا دلش حسابی خنک بشه و دیروز این اتفاق افتاد اون اصلا قلب نداره همه چیز براش به غیر خودش و خواسته هاش بی اهمیته...امروزم باید ازش کتک بخورم تا حال خودمم جا بیاد.
د
وست عزیز این رفتار شما تاثیر خیلی خیلی بدی بر روح و روان این بچه میذاره.لطفا دیگه انجامش ندین.
میشه بگین منظورتون از حال خودم جا بیاد چیه؟نکنه اینجوری حرصتو سر بچه خالی کنی.
فرزند خونده شما الان نه سالشه و وقتی 5ساله بوده شما وارد زندگی او و پدرش شدی.نمیدونم چند سالش بوده که پدر و مادرش طلاق گرفتن،اما رفتارش نشون میده هنوز نتونسته این مسائل رو هضم کنه.
بچه ها ایینه تمام نمای محیط بیرون و اطرافیانشون هستن چون مثل ادم بزرگا نمیتونن مسائل رو گلچین کنن و نقاب به صورتشون بزنن،برای همین میگن حرف راست رو از بچه بشنو.
صبر و تحمل برای رفتار با این بچه باید خیلی بالا باشه،شما لحظه ای که از دستش عصبانی میشی خودتو کنار بکش اول اروم بشو بعد دوباره برو سراغش.
نقل قول:
هنوز هم خودخواهه و دلش به حال هیچ کس نمیسوزه و فقط زمانی بلده درست رفتار کنه که چیزی ازت میخواد
اون خودخواهی رو از دیگران یاد گرفته.بگذریم
شما باید این روند رو به نفع خودت تغییر بدی...مثلا در صورتی کار دلخواهش رو براش انجام میدی که اون کار دلخواه تو رو انجام بده.مثلا به شرطی خوراکی مورد علاقش رو براش میخری که تکالیفش رو کامل انجام بده در غیر این صورت حتی اگه هر کاری کرد تو کوتاه نیا که فکر کنه با قلدری یا گریه و زاری به خواستش میرسه.
چند تا نکته هم که روانشناس کودک گفته رو بصورت تیتر وار برات مینویسم.
وقتی بچه اشتباهی میکنه همون لحظه تنبیه متناسب با کارش انجام بده و دیگه تموم.نذار انقد خسته ات کنه که یه جایی منفجر بشیو تلافی تموم خرابکاریاش رو یه جا سرش در بیاری.مثلا دعواش نکن و بگو بخاطر کار بدی که صبح کردی و شیطونی که دیروز تو پارک انجام دادی و حرف زشتی که چند روز پیش زدی.
تنبیه باید متناسب با اشتباه بچه باشه.
تنبیه بدنی اصلا.
بچه باید به حرفت گوش کنه نه اینکه باهاش مدام کلنجار بری مثه مادرایی که دنبال بچشون میدون تا غذا دهنش بذارن یا لباس تنش کنن،چون بچه ها از این کار لذت میبرن و این سروکله زدن با مادر حکم یه بازی براشون داره
مطمئن باش هیچ بچه ای تو دنیا بدون قلب نیست.
با تشکر فراوان از راهنماییاتون...
من توی پست قبلی در مورد خیلی چیزا صحبت کردم ...
نقل قول:
[color=#0000CD][font=Tahoma]اون خودخواهی رو از دیگران یاد گرفته.بگذریم
شما باید این روند رو به نفع خودت تغییر بدی...مثلا در صورتی کار دلخواهش رو براش انجام میدی که اون کار دلخواه تو رو انجام بده.مثلا به شرطی خوراکی مورد علاقش رو براش میخری که تکالیفش رو کامل انجام بده در غیر این صورت حتی اگه هر کاری کرد تو کوتاه نیا که فکر کنه با قلدری یا گریه و زاری به خواستش میرسه.
من این روشو انجام دادم اما نتیجه اینکه یاد گرفته تا وقتی جایزه و چیزی هست کاری انجام بده و همیشه طلبکاره و باج میخواد من دوست دارم گاهی برای دل من هم کارای مفید بدون باج و جایزه انجام بده ...این توقع زیادیه؟
و در مورد چگونگی قاطع بودن و مسائلی که به طور تیتروار بیان کردید آگاهی دارم و همونطور که گفتم به کلاسای تربیت کودک هم رفته بودم ولی متاسفانه احساس میکنم حسین بر خلاف تصور خیلی ها خیلی باهوش و زرنگه و بلده چطور با همه قوانین مبارزه کنه و راحت باشه...
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
نقل قول:
دلم میخواد احساسات داشته باشه وبرای خوشحالی من تلاش کنه
نقل قول:
رای من اهمیتی قائل نیست چون بعد از اینکه به هدفش میرسه دیگه اون کارارو نمیکنه.
بهتره اطلاعاتتون رو درباره بچه ها زیاد کنید.این انتظاری که شما از حسین دارین خیلی زیاده.همه بچه ها تا پای تشویق وسط میاد فوری فعال میشن و کاراشونو انجام میدن.اینکه الان ازیه بچه نه ساله توقع داشته باشی درک کنه منظورتون ازاستفاده بهینه از وقت چیه و انجامش بده توقع بالاییه.
بچه ها یادگیریشون ازطریق بازی بیشتره ،سعی کن مفاهیم رو ازطریق بازی بهش یاد بدی.
نقل قول:
بیشتر از اون خوشحالی من براش به انداز دیدن تلویزیون یا یه جایزه اهمیت نداره چون خیلی خودخواهه...
چطور به این نتیجه گیری رسیدی؟؟
چرا کارتون برای بچه ها جذابه؟..چون پراز رنگ،قصه و هیجانه..توقع داری مادری که مدام بهش امر و نهی میکنه رو به کارتون ترجیح بده؟
راهش اینه که صحبت با تو به اندازه کارتون براش جذاب باشه.میتونین با هم نمایش بازی کنین و اینجوری چیزی که میخوای یاد بگیره رو بهش بفهمونی.
کاردستی درست کنید.با هم نقاشی بکشید.مسابقه بذارین که مثلا کدومتون زودتر وسایلشو مرتب میکنه.یا هر دفعه که مشقاشو خوشخط یا زود بنویسه یه جایزه داره مثلا کارتون مورد علاقش رو میتونه ببینه.
رابطش با همکلاسیاش چطوره؟معلمش ازش راضیه؟
ضمنا اصلا نذار دیدش به مادرش بد باشه،سعی کن بهش کمک کنی در مورد مادرش قشنگتر فکر کنه.
وقتی این پستو فرستادم جواب شما رو نخونده بودم
RE: با فرزند خوانده بد رفتارم چیکار کنم؟
[align=justify]اول یه نکته را بگم لازم نیست حرفای همه رو نقل قول کنید فقط جوابهاتونو بنویسید و اگر میخواهید قسمتی از حرف کسی رو برجسته کنید فقط همون جمله خاص را نقل قول کنید کافیه.
اما در مورد فرزندتون :
تاثیراتی که ازهم گسیختگی خانواده در رشد بچه و رفتارش میزاره قابل انکار نیست. این تزلزل ممکنه در اثر مرگ یکی از والدین یا جدایی باشه و اینکه توی چه سنی این اتفاق میفته مهمه. معمولا بچه ها به مساله مرگ پدر یا مادر زودتر از جدایی و طلاق اونها عادت میکنن، چون قسمت اعظم احساس ایمنی شون بستگی به این داره که پدر و مادر همدیگه را دوست داشته باشن و طلاق این احساس را از بین میبره.
اما اینکه گفتید مادرشو در سنین پایین به نام مادر بد خطاب میکرده. اینکه در گذشته پدر و مادرش چه مشکلاتی داشتن و به چه علت جدا شدن مسلما تاثیراتی روی این بچه داشته که به شکلهای دیگه در رفتارش ممکنه بروز کنه، امـــــا یه بچه در سن 4-5 سالگی ذهن حسابگرش هنوز فعال نشده که بخواد به کسی برچسب بزنه یا اطرافیانش رو نقد کنه. و این حرفیه که احتمالا از محیط شنیده در ذهنش ثبت کرده و بعدا که بزرگتر شده و مثل من و شما ذهن حسابگر و نقادش فعال شده این حرفها رو در ذهنش پردازش کرده و بدنبال اونها احساساتی هم درونش شکل گرفته و این احساساتش را در بایگانی ذهنیش کنار اون حرفها قرار داده. شما هم تا میتونید سعی نکنید این احساسها را در اون تحریک یا بیدار کنید و قضاوت های منفیش در مورد مادرش را مورد تایید قرار ندید.
نمیدونم چقدر از شما وهمسرتون محبت لازمه سنش را دریافت میکرده و میکنه، مطمئنا کم بودن یا قطع کردن محبت از سمت پدر و مادر باعث میشه احساس نا امنی کنه، از زندگی لذت نبره، اغلب سرد و خشک و نسبت به اطرافیانش بی مهر بشه و کمتر مقید به قوانین اخلاقی باشه. ولی محبت و توجه کافی و بموقع باعث میشه قدرت سازگاری بیشتری داشته باشه، احساس آرامش بیشتری بکنه، اعتماد به نفسش قویتر باشه و نسبت به ارزشهای اخلاقی حساس تر باشه.
دقت کنید که هم حمایت بیش از اندازه و بی مورد و هم مطرود و محروم گذاشتن افراطی ضربات بدی داره. اولی باعث میشه مانع رشد طبیعیش بشید و رشد اجتماعی و استقلال عاطفی فرزندتون آسیب میبینه و در مورد دوم هم متاسفانه بیماری های روان تنی ایجاد میکنه.
در مورد انتظاراتتون اول از همه سعی کنید تمرکزتون را از روی خودتون بردارید و به سمت حسین معطوف کنید. یعنی دنبال این نباشید که حسین برای رضایت خاطر شما کاری انجام بده بلکه باید برای رشد خودش بستر یادگیری رفتارهای درست را براش فراهم کنید و دغدغه تون درست تربیت شدن اون باشه. و انتظارات والدین از فرزندشون باید با واقع بینی همراه باشه یعنی متناسب با خصوصیات جسمی و روانی فرزندتون باشه و اگر غیر ازاین باشه عکس العمل نشون میده.
سعی کنید عادت شرطی کردن را درش تقویت نکنید، طوری رفتار کنید که برای انجام وظایفش منتظر پاداش نباشه، بجاش سعی کنید بهش گوشزد کنید که بعضی از کارهاش به ضرر خودش تمام میشه. مثلا اگر از ساعت 1 تا 8 مشق نوشتنت طول بکشه نمیتونی به دیدن برنامه ی مورد علاقت برسی یا نمیتونی بازی مورد علاقتو انجام بدی و ...
برای تشویق توی این موارد لبخند و گاها درآغوش گرفتنش کافیه و یا استفاده از یه جمله تحسین آمیز مثلا آفرین حسین امروز مشقتو 1 ساعت زودتر تموم کردی! تشویق با جایزه زمانیه که کارش واقعا لایق تشویق باشه نه برای هرکار معمولی وگرنه نسبت به ارزش واقعی خودش دچار انحراف فکری میشه.
گاهی هم لازمه به بچه ها اجازه بدیم اشتباه کنن و از اشتباهاتشون درس بگیرن. این واقعا براشون لازمه. فقط وقتیکه احتمال میدید ممکنه آسیبی به خودش بزنه از کارش جلوگیری کنید. فرضا اگه یک بار هم مشق ننوشت حرص نخورید و از سیستم پاداش هم استفاده نکنید. فقط چند بار بهش گوشزد کنید که عواقب کارش چی خواهد بود. گاهی لازمه رهاش کنید البته نه کاملا و بهش هشدارهارو بدید اما اجازه بدین خودش تصمیم بگیره. گاهی هم به مدرسه ش سر بزنید و با معلمش صحبت کنید و از وضعیت درسی و رفتارش در مدرسه هم بپرسید.
اینکه پدرش رهاش کرده و هیچ نظارتی روی کارش نداشته باشه اصلا خوب نیست. چون باعث میشه سعی کنه برای گرفتن توجه منفی متوسل به رفتارهای غلط بشه.
چقدر بهش مسئولیت محول میکنید؟ مثلا توی خونه کاری به عهدش میزارید و انجام میده یا نه؟ مثلا مرتب کردن اتاقش را کی انجام میده؟
چقدر بهش اجازه میدید کارهائیکه دوست داره انجام بده؟[/align]