مشکل من با مهمون های شهرستانی
سلام دوستان عزیز
من تازه ازدواج کردم. شوهرم اهل تهران نیست. حداقل ماهی یک هفته مادر و پدرش خونه ما مهمون هستند. من هم کارمندم. حالا به تازگی پای بقیه اطرافیان و نزدیکان به تهران باز شده و شوهرم از من توقع داره که اینها همش خونه ما باشن و حتی وقتی من نیستم هم خونه ما باشن!من با پدر و مادر و خواهر و برادرش مشکلی ندارم ولی اصلا دلم نمیخواد که مثلا پسرخالش وقتی من نیستم با زنش تو خونه زندگی من ولو باشن! شوهرم آدم خوبیه ولی نمی تونم با این قضیه کنار بیام. توجیهش هم اینه که من اونها رو میشناسم و بهشون اعتماد دارم خودشون هم که تو کارها کمکت می کنن. من میگم اصلا بحث مالی و هزینه مهمونداری برام مطرح نیست من نمیتونم هر روز با این همه خستگی تازه بیام بشینم پیش مهمونها! در ضمن اصل کار با خودمه اونها که نمیرن واسه خودشون از تو یخچال ما غذا درست کنن! یا اصلا شاید یه روز خونه من کثیف باشه یا یه چیزی داشته باشم که نخوام کسی ببینه!خیلی کلافه شدم بابت این موضوع و ماههای اول ازدواجم مهم نبود برام ولی الان دیگه اصلا تحملشونو ندارم و با شوهرم بحثم میشه سر این موضوع! من هیچ وقت آخر هفته هام مال خودم نیست. همیشه مهمون دارم اول زندگی!به خدا اطرافیان من بعد از 10 سال ازدواج اندازه منه تازه عروس مهمون ندارن :302:
RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی
nazanin1366
:163:
عزیزم این طوری که شما می گید مشکلات دوبرابر میشه!هم خانواده شوهرش ازش دلخور می شن ،هم شوهرش ازش دلخور می شه
saharnaz
شما چند وقت هست ازدواج کردید؟تو این مدت چند بار مهمون داشتید؟
به نظر من شما باید با همسرت صحبت کنی و بهش بگی که موضوع شناختن یا نشناختن مهمون ها نیست،بگو من دلم می خواد ی خلوتی برای خودمون داشته باشیم .
درسته مهمون ها خودشون کمک میکند ولی اون راحتی که آدم خودش تو خونه خودش داره ازش گرفته میشه
حرفات رو به همسرت بگو و طوری حرف بزن که فکر نکنه شما با خانواده ایشون مشکلی داری ....
اگر دیدی که همسرت متوجه نیست که به شما فشار می اد
می تونی همین حرفات رو محترمانه به مادر شوهرت بگی ،البته بستگی به اخلاق ایشون هم داره!یعنی اول بسنج ببین مادر همسرت خانمی هست که بتونی راحت باهاش حرف بزنی
من فکر می کنم با صحبت می شه همسرت رو قانع کنی و اون با خانوادش صحبت کنه خیلی بهتره.
RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی
با سلام،
ابتدا در رابطه با صحبت های nazanin1366:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط nazanin1366
می تونی با رفتارت بهشون بفهمونی که از رفت و امدهاشون راضی نیستی
...
جلوی چشمشون شهرشونو مسخره کنید
وقتی از سرکار میاید بگید خسته ام تا می تونید غر بزنید تا جرات نکنن بگن ما رو ببرید بیرون روحیه مون عوض شه
...
فقط اینکه موفقیت این رفتارا حتمیه ولی ازتون متنفر می شن
این نوع رفتار تاثیر بد می گذارد و تنها رابطه شما با خانواده همسر و بدتر از همه با خود همسر خراب می شود.
به قول خود nazanin1366 از شما متنفر می شوند.
همانطور که نازنین1 گفت، کار صحیح تر و بهتر صحبت کردن محترمانه با خود همسرتان هست و اینکه از او مهربانانه بخواهید که این رفت و آمد رو کنترل کند.
موفق باشید.
RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی
نه عزیزم من اهل بی احترامی نیستم. نمی خوام که مشکلاتم رو زیاد کنم میخوام حلشون کنم! من واقعا یکی از ملاکهام برای انتخاب ایشون این بود که تعداد خواهر برادراش کم بودن. ولی نمی دونستم که همه پسرخاله دخترخاله هاش مثل خواهر برادراشن!
RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی
سحر ناز جون
من واقعا یکی از ملاکهام برای انتخاب ایشون این بود که تعداد خواهر برادراش کم بودن. ولی نمی دونستم که همه پسرخاله دخترخاله هاش مثل خواهر برادراشن! :311:
خیلی جالب اومدی اینجا رو.:311:
به نظر من هم متمرکز شو روی اینکه چگونه خواسته ات را به همسرت بگی که روی ایشون تاثیر بذاره .
وچند تاسوال اینکه
1- همسرتون خودش از مهمون داری و چنین رفت و امد هایی خوشش می یاد یا نه؟
2- اگر جواب سوال قبل نه هست آیا همسرتون با ا قوامشون رودر بایسی داره ؟ یعنی رفتار جرات مندانه اش کم هست؟
3- با همسرتون تا حالا این قضیه را عنوان کردید ؟ چی گفتید به ایشون؟
RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی
می تونی با همسرت برای تعطیلات وآخر هفته هاتون برنامه ریزی کنین و به خانواده همسرتون هم مثلاً بگین که ما آخر هفته خونه نیستیم ومی خواهیم بریم فلان جا. یا حتی می تونین این بیرون رفتن ها رو باخانواده همسرتون داشته باشین.
ضمناً از خانوده ونزدیکان همسرتون بخواهین که چون شما هردو شاغل هستین و یا ممکنه از قبل برنامه ریزی برای تعطیلات خودتون داشته بشین قبل از اومدن به تهران حتماً با شما هماهنگ کنن.
من خودم بعد ار ازدواج به شهر دیگری اومدم واز اقوام دوربودم ولی لحظه شماری می کردم که مهمون بیاد خونمون تا ببرم جاهای دیدنی شهر رو نشونشون بدم یا غذای تازه ای که خودم پخته بودم ولذت برده بودیم واسه مهمونام بپزم. با یک کمی حوصله و مثبت اندیشی می تونی لحظات خوبی کنارهم داشته باشین.
RE: مشکل من با مهمون های شهرستانی
پارمیدای عزیز.من هم گفتم که با خانوادش مشکلی ندارم ولی نمی تونم قبول کنم وقتی نیستم مثلا زن پسرخالش بیاد تو خونه زندگیه من! در ضمن اونها بیان یه هفته میمونن دیگه طبیعتا آخر هفته هم با ما هستن عزیزم:311: پس قضیه برنامه ریزی منتفیه!
بی نهایت جان من این موضوعو به خودش گفتم و گفتم که مثلا من بعضی روزها که از سر کار میام حوصله خودمو هم ندارم چه برسه به اینکه از در بیای تازه ببینی یه دور تسبیح آدم نشستن دورت و توقع دارن تو بیای بشینی پیششون! ولی حس می کنم نمیخواد اونها از دستش ناراحت شن و یه جورایی کلا تعصب داره روشون:316: در ضمن همسر من عاشق رفت و آمده