طلاق بعد از 3 ماه عقد

با سلام
الان که دارم اینجا مطلب مینویسم به اندازه همه دنیا دلم گرفته.من 28 سالمه فارغ التحصیل ممتاز یکی از 10 دانشگاه برتر کشورم و کارمند دولت. قیافه و خونواده خوبی هم دارم ولی به ازای همه این چیزای خوب یه غم خیلی بزرگ هم دارم که زندگیم رو به کامم زهر کرده.
3 ماه پیش با آقایی عقد کردم که اول خیلی خوب خودش رو نشون داد و تنها نکته منفی در روال تحقیقاتمون این بود که همه گفتن مادرش خیلی بد اخلاق و وسواسیه وتقریبا با همه فامیل و همسایه ها مشکل جدی داره(در حد قهر) ولی پسرش خیلی خوبه.خلاصه کنم بعد عقد از این رو به اون رو شد تحقیر و خودخواهی و کم محلی و قشغرغ راه انداختن سر کوچکترین مسئله و اینکه حتی کمترین مسئله بینمون رو به مادرش گزارش میکرد و خوب اونم که با اون اوضاعش معلومه چه واکنشی نشون میداد. اصلا نمیومد خونه مون،بیرون نمیرفتیم،بهم زنگ نمیزد و من مجبور بودم همه چیز رو ازش گدایی کنم.تا اینکه قرار بود عروسی بگیریم ولی با این اوضاع که نمیشد منم تصمیم گرفتم با مشاور حرف بزنم و شرایط رو توضیح بدم(البته خودش نیومد مشاوره) که نتیجه این شد که این آقا به خاطر داشتن همچین مادری و نبود پدر در زندگیش از یه حقارت درونی شدید رنج میبره و کلی با مادرش مشکل داره حتی گاهی مادرش رو کتک هم میزنه ولی از طرفی همه چیز زندگیش رو هم برای مادرش تعریف میکنه(یه اخلاق کاملا دوگانه)!!! وبا مشورت خانواده صلاح به این شد که جدا بشم والان داره ازطریق دادگاه کارای جداییم دنبال میشه در صورتی که توی این مدت حتی یه اسمس ناقابل هم نداده که اوضاع رو درست کنه یا حداقل توجیه کنه. اون چیزی که باعث شد اینجا بیام و مطلب بنویسم اینه که من خیلی نگران آینده م هستم.نگران اینکه این عقد لعنتی سه ماهه چقدر میتونه زندگیم و آینده م رو تحت تاثیر قرار بده؟ خواهرم میگه با این طلاق موقعیت های خوبت رو از دست میدی تازه اگر هم کسی پیدا شه بعدها سرکوفتش رو بهت میزنه:302: توروخدا کمکم کنید خیلی اوضاع روحی بدی دارم. وقتی دور وبرم رو نگاه میکنم که دوستام زندگیای خوبی دارن دلم میشکنه. یه چیز دیگه م هست وقتی فکر میکنم که همسرم دوباره ازدواج بکنه و با زنش خوب باشه من باید تا آخر عمرم دق کنم که مگه من چی کم داشتم که باهام نساخت:316: خواهش میکنم راهنماییم کنید.جدایییم حتمیه. خدا عوضتون بده:323:

سلام مریم جون
به نظر من جنگ اول به از صلح آخره خدا تو رو خیلی دوست داشته که تو این مدت کم تونستی نامزدت رو بشناسی الان جدا بشی خیلی بهتر از زمانی است که پس از چند سال زندگی مشترک و داشتن بچه این کار رو بکنی این رو هم مطمئن باش اخلاق آدما عوض نمی شه بعد تو هم اگه بخواد ازدواج کنه باز هم همین آش و همین کاسه است خیالت راحت سه ماه عقد بودن هم چیزی نیست که سرنوشت تو را بخواد تحت تاثیر قرار بده اگه مصمم هستی بهتره تا وقتی که زیاد بهش وابسته نشدی تمومش کنی

عزیزم سلام
وقتیکه میدونی زندگی با این آقا به جایی نمیرسه پس نگران اینده ات بودی که این تصمیم رو گرفتی
پس شک به دلت راه نده
امضای اخر من هم فکر کنم کمی ارومت کنه بخونش
موفق باشی.:72:

میترای عزیز و فرانک عزیزم ممنونم که پای درد دل من نشستید. پارسال مادرم سرطان گرفت و امسال با هزار مکافات خوب شده، گاهی فکر میکنم که ممکنه همون خدا یه بار دیگه بهم کمک کنه؟ خیلی سال بدی رو پشت سر گذاشتم و مثلا خوشان خوشان ازدواج کردم که مادرم خوشحال شه که بچه هاش دارن سرو سامون میگیرن ولی نمیدونم به تاوان کدوم گناهم باید اینجوری میشد. به خدا خیلی بهش محبت کردم خیلی راه اومدم ولی هر روز بدتر میشد.
حالام همه ش نگرانم که دیگه آدم خوبی سراغم نیاد یا به قول خواهرم تقی به توقی بخوره بهم سرکوفت این طلاق رو بزنه. :302::302:خدایا چیکار کنم؟؟؟ تنها پناهم تویی

افرین تنها پناه خداست.
عزیزم اصلا معلوم نیست و جلو جلو پیش نرو یه وقت دیدی خدا یه ادم خوب رو جلوی پات گذاشت انشاءا...
و یه مرد خوب هم هیچ وقت اهل سرکوب زدن نیست انقدر تو هم به خودت تلقین نکن
:323: توکلت به خدا باشه خانم/

نگرانيتون رو درك ميكنم ولي نبايد به زندگي و آقايون بدبين بشيد

ولي عزيزم به اين فكر كن كه آينده خوبي داري و اين بار با كوله باري از تجربه اي كه نصيبت شده انتخاب درستي خواهي داشت

شايد بهترين ها در انتظارت باشه:323: