-
حــســادت
حسادت احساسی است كه بیش از همه خود شخص را آزار می دهد .
حسادت وقتی به وجود می آید كه شخص احساس كند آنچه دارد ، كمتر از آن چیزی است كه باید داشته باشد . هیچ چیزی وجود ندارد كه باعث حسادت نشود ، مادی یا غیر مادی ! من می توانم به سرنوشتیك نفر یا به كسی كه برنده یك جایزه شده حسودی كنم ، ولی به طور كل وقتی انسان حسودی می كند كه آنچه كه دیگری دارد برایش ارزش داشته باشد . مثلاً من كه حوصله جمع آوری تمبر را ندارم به كسی كه این كار را می كند حسودی نخواهم كرد .
حسادت در هر جامعه معنی خاصی دارد . در هر جامعه ای ، داشتن چیز بخصوصی كه در آن جامعه ارزش جلوه می كند ، باعث حسادت می شود .
حسادت در واقع به خاطر خانه بزرگتر ، اتومبیل سریع تر و زیبایی بیشتر نیست ، بلكه انسان به خاطر این كه شخص به علت داشتن چیزی مورد احترام واقع می شود ، حسادت می ورزد .
حسود هیچ وقت فكر نمی كند آن فردی كه بیشتر دارد حتماً خیلی سخت تر كار كرده ، او گمان می كند كه هر موقعیت بهتری ، چه از نظر روانی یا مالی قیمتی دارد كه شخص حسود هرگز حاضر به پرداخت آن نیست . اكثر افراد حسود فكر می كنند كه حق آنان ضایع شده و آنها كمتر از دیگری به حقشان رسیده اند . حسودانی كه می پذیرند دیگری حقش بوده كه بیشتر بهره ببرد ، رنج بیشتری می كشند . این حسودان سعی می كنند با یك رفتار خشونت آمیز به فرد مورد حسادتشان حمله كنند . یعنی آنها با تمام قوا عملی انجام می دهند كه طرف مقابل از امكانات بهتری كه دارد لذت نبرده و به این وسیله هر آنچه باعث یادآوری عدم موفقیت او می شود نابود می كنند . این افراد،محبوب دیگران نیستند و معمولاً چهره واقعی خود را نشان نمی دهند و همیشه تظاهر می كنند كه دیگری را تحسین می كنند ، ولی در واقع بسیار رنج می كشند .
حسادت یك احساس مطلق نیست ، بلكه مخلوطی است از خشونت و شكست.خشونتی كه حسود احساس می كند مانع از رنج بیشتر او از شكست می شود .
اگر شخص حسود جلوی خشونتش را بگیرد بیشتر از شكست رنج می كشد . چنین شخصی متوجه می شود كه اگر او تمام قدرتش را هم بهكار ببرد به حق دیگری نخواهد رسید . به همین دلیل فرد دچار افسردگی شدید و فلج كننده ای می شود . زیرا از خودش سؤال نمی كند كه به چه وسیله ای فرد مورد نظر به خوشبختی رسیده است .
حسادت هیچ دلیل بیولوژی ندارد بلكه به مرور زمان و در اثر تجربیاتی كه شخص حسود در زندگی به دست می آورد ، شكل می گیرد . معمولاً شخصیت حسود در اثر شناخت فردی غلط گسترش می یابد . این افراد در محیطی بزرگ شده اند كه انجام خواسته های دیگران مهم تر از خواسته و علاقه فردی خودشان بوده و آنها هیچ وقت موقعیتی نداشتند كه به دنبال علائق و استعدادهای فردی خودشان بروند و بفهمند از چه كار و فعالیتی بیشتر لذت می برند .
این انسان ها احساس می كنند فقط وقتی خواسته های دیگران را كامل انجام دهند مورد قبول مردم می باشند . این افراد معمولاً بیشتر اوقات دروغ می گویند و مرتباً به دنبال این هستند كاری كنند كه بدان وسیلهرضایت دیگران را كسب كنند .
چگونگی خلاصی از حسادت
خوشبختی و رضایت همیشگی در هر جامعه ای در مقایسه با وضعیت موجود افراد آن جامعه صورت می گیرد .زیرا بشر با همین مقایسه اجتماعی زندگی می كند و اسیر انتظارات اجتماعی خود می باشد .
هر انسانی باید سعی كند استعداد و امكانات فردی خودش را بیابد؛ زیرا شخص حسود كسی است كه خیلی كم در مورد خودش می داند و در حقیقت هیچ اطلاعی از توانائی های خودش ندارد و به همین دلیل زندگی اش را بر اساس یك شخصیت غلط برنامه ریزی كرده و خود را با گروهی مقایسه می كند كه به طبقه اجتماعی دیگری تعلق دارند و با ارزش های اخلاقی و اجتماعی متفاوتی زندگی می كنند كه شخص حسود هرگز نمی تواند خودش را به آنها برساند . به همین دلیل و به احتمال زیاد ، شخص تبدیل به یك حسود عصبانی یا افسرده می شود .
نكته مهم این است كه شخص ، حسادت را پذیرفته ، به خودش دروغ نگوید و سعی كند نقطه ای بین ایده آل و واقعیت بیابد و در زندگی خود توازن بوجود آورد . در حقیقت باید پذیرفت كه هیچ انسانی قدرت این را ندارد كه عدالت واقعی را در جامعه به وجود آورد و كلاً حسادت در اثر تجربه بی عدالتی در جامعه ایجاد می شود. معمولاً برای حسودان این سئوال پیش می آید كه بر چه اساسی گروهی بیشتر از دیگران دارند و بر اساس چه قانون اجتماعی این تقسیم انجام شده ، اگر جامعه ای حسادت را به عنوان یك واكنش طبیعی انسانی در مقابل بی عدالتی های اجتماعی ببیند می تواند جوابی هم برای سؤال بالا بیابد . اما متأسفانه حسادت در جامعه واكنشی ناپسند و ناخوشایند محسوب می شود و كمتر كسی راحت در مورد آن حرف می زند .
حسادت همیشه وجود دارد حتی اگر سرمایه های موجود در جامعه را به طور مساوی بین مردم تقسیم كنند . زیرا اگر شخصی همان سرمایه مشابه را به كمك هوش و درایت خویش بیشتر كند و خوشبخت تر و راحت تر باشد مورد حسادت دیگران قرار می گیرد .
چگونه می توان خود را از حسودان محافظت كرد ؟
حسادت در مرحله نابود كننده آن بسیار خطرناك است و آن را نباید ساده گرفت ، در هر جامعه و در هر گروه اجتماعی بهتر است انسان سعی كند افراد حسود را آرام كند و با آنها به طریقی كنار بیاید . یا حداقل سعی كند با آنها مواجه نشود . ولی متأسفانه این روش در بسیاری از موارد مانند فامیل و همكار امكان پذیر نیست . بنابراین شخص مورد حسادت باید سعی كند از آنچه كه دارد مقداری به دیگری ببخشد و تا حدودی باعث آرامش نسبی و كاهش خشونت او گردد و یا با گفتن مشكلات خود ، آتش درون قلب حسود را كمتر كند و یا برعكس،خود آدم حسود برای آرامش درونی بگوید : فلانی ویلا دارد و ماشین بنز ولی چه فایده ! بچه های او معتاد هستند . همین افكار و واكنش ها در روابط افراد ایجاد توازن می كند .
در واقع بهترین موقعیت را كسانی دارند كه با زحمت و مشقت زیاد به مال و ثروت و خواسته هاي مطلوب می رسند ، این گروه هیچ مشكلی با افراد حسود ندارند . و در نهایت باید گفت كسانی كه با كمبودهای خود كنار بیایند ، می توانند به آرامش و آسایش برسند .
منبع: سايت تبيان
-
RE: حــســادت
چطور حسادت را از خودمان دور کنیم؟
وقتی میشنوید یکی از دوستان قدیمیتان یک خانه بزرگ و زیبا خریده، گلویتان کیپ میشود و از شنیدن خبر ازدواج یکی از اقوام که سنش از شما کمتر است، آنقدر لجتان میگیرد که دلتان میخواهد بزنید زیر گریه! اگر اینطور است، متاسفانه باید بگوییم شما دچار حس ناخوشایند «حسادت» شدهاید و با این احساس، بیشتر از همه به خودتان آسیب میرسانید.
حسادت هم یکی از احساسات انسانی است؛ یک خشم درونی. حسادت از بدو تاریخ همراه انسانها بوده و کمتر کسی است که در زندگی - حتی برای لحظهای کوتاه - دچار این حس نشده یا این حس را از سوی اطرافیاناش تجربه نکرده باشد.
انسانها دوست دارند بهتر از دیگران باشند و اگر فرد احساس کند دیگران بهتر از او هستند و خودش در مرتبه پایینتری قرار دارد، دچار حسادت میشود.
روانشناسان و کارشناسان علوم رفتاری معتقدند عزت نفس و اعتماد به نفس باعث میشود فرد در هر شرایطی خودش را ارزشمند بداند و به دیگران حسادت نکند.
حسادت فقط مربوط به مادیات نیست؛ هر چیزی میتواند باعث ایجاد حسادت شود. گاهی انسانها در انجام کار خیر و کمک به دیگران هم دلشان میخواهد از دیگران بهتر باشند و همین باعث حسادت میشود. (کامرانی و افشاری در سریال یک وجب خاک را که یادتان هست!
چطور حسادت را از خودمان دور کنیم؟
همه ما ممکن است گاهی در زندگی دچار حسادت شویم. ارتقای شغلی همکاران، ماشین جدید همسایه يا حتی دوچرخه دوستتان ممکن است باعث حسادتتان شود.
برای بیشتر افراد، حسادت، احساسی زودگذر و مقطعی است اما بعضی مواقع حسادت آنقدر قوی و شدید است که شادی فرد را میگیرد و بر روابطش با دیگران تاثیر منفی میگذارد. مراحل زیر به شما کمک میکند تا بر حس حسادت غلبه کنید.
قدم اول:
به جای اینکه به خاطر احساستان نسبت به دیگران، خودتان را سرزنش کنید، ریشهها و دلایل حسادتتان را شناسایی کنید.
روانشناسان میگویند، حسادت در نتیجه اعمال و رفتار دیگران ایجاد نمیشود بلکه عدم اطمینان و اعتماد بهنفس درونی افراد باعث به وجود آمدن چنین احساسی در افراد میشود.
سعی نکنید رفتار خودتان را توجیه کنید. شاید گاهی وقتها بتوانید برای حسادتتان دلیل قانع کنندهای پیدا کنید اما در اغلب موارد اینطور نیست.
قدم دوم:
بهترین راه برای اینکه حسادت را از خودتان دور کنید، این است که اعتماد به نفستان را تقویت کنید.
همانطور که در مرحله قبل گفتیم، حسادت در نتیجه عدم اطمینان افراد به خودشان ایجاد میشود نه رفتار و اعمال دیگران.
برای افزایش و تقویت اعتماد به نفستان از همین امروز اقدام کنید. کتابهای مفید در این زمینه را مطالعه کنید و در صورت لزوم از مشاور کمک بگیرید.
قدم سوم:
از تجربههای گذشته درس بگیرید و حسادت را کنار بگذارید.
اگر در گذشته به کسی حسادت کردهاید، با دقت بیشتری به آثار منفی حسادت در زندگیتان توجه کنید. اجازه ندهید حسادت بر روابط شما با دیگران تاثیر منفی بگذارد.
قدم چهارم:
افراد خانواده و دوستان شما هر چه بیشتر پیشرفت کنند و در زندگیشان موفق شوند، بهتر میتوانند از شما حمایت کنند و اعتماد به نفستان را بالا ببرند؛ بنابراین به جای حسادت، به وجود آنها افتخار کنید.
حسادت به داشتههای دیگران، شما را عصبی، خشمگین و افسرده میکند و همین باعث میشود انرژی لازم برای پیمودن راه موفقیت را از دست بدهید و نتوانید پیشرفت کنید.
قدم پنجم:
برای نعمتهایی که دارید، شکرگزار باشید و سعی کنید راضی باشيد و براي بهتر شدن تلاش كنيد.
حسادت وقتي به وجود ميآيد كه شخص احساس كند آنچه دارد، كمتر از آن چيزي است كه بايد داشته باشد.
بنابراین قانع و راضی بودن به آنچه که دارید، میتواند شما را از این احساس ناخوشایند دور کند.
قدم ششم:
برنامهتان را بر اساس اقدامات تنظیم کنید. یاد بگیرید در لحظاتی که دچار حسادت میشوید، قبل از اینکه این حس تمام وجودتان را بگیرد، آن را تجزیه و تحلیل کنید.
به جای فکر کردن به مواردی که حسادتتان را برانگیخته، به این فکر کنید که چه ضعف یا کمبودی در وجودتان باعث به وجود آمدن این حس شده است.
شخصیتتان را رشد دهید. به نقاط مثبت شخصیتتان فکر کنید، قدر خودتان را بدانید و ارزش وجودتان را درک کنید.
فراموش نکنید شأن شما بالاتر از این است که به دیگران حسادت کنید و با این کار به خودتان آسیب برسانید.
-
RE: حــســادت
روزي تصميم گرفتم كه ديگر همه چيز را رها كنم . شغلم را دوستانم را ، زندگي ام را !
به جنگلي رفتم تا براي آخرين بار با خدا صحبت كنم . به خدا گفتم : آيا مي تواني دليلي براي ادامه زندگي برايم بياوري ؟
و جواب او مرا شگفت زده كرد.
او گفت : آيا درخت سرخس و بامبو را مي بيني؟
پاسخ دادم : بلي .
فرمود : هنگامي كه درخت بامبو و سرخس راآفريدم، به خوبي ازآنها مراقبت نمودم . به آنها نور و غذاي كافي دادم .
دير زماني نپاييد كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمين را فرا گرفت اما از بامبو خبري نبود . من از او قطع اميد نكردم . در دومين سال سرخسها بيشتر رشد كردند و زيبايي خيره كننده اي به زمين بخشيدند اما همچنان از بامبوها خبري نبود .من بامبوها را رها نكردم.
در سالهاي سوم و چهارم نيز بامبوها رشد نكردند . اما من باز از آنها قطع اميد نكردم. در سال پنجم جوانه كوچكي از بامبو نمايان شد. در مقايسه با سرخس كوچك و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بيش از 100 فوت رسيد. 5 سال طول كشيده بود تا ريشه هاي بامبو به اندازه كافي قوي شوند. ريشه هايي كه بامبو را قوي مي ساختند و آنچه را براي زندگي به آن نياز داشت را فراهم مي كرد.
خداوند در ادامه فرمود : آيا مي داني در تمامي اين سالها كه تو درگير مبارزه با سختيها و مشكلات بودي در حقيقت ريشه هايت را مستحكم مي ساختي . من در تمامي اين مدت تو را رها نكردم همانگونه كه بامبو ها را رها نكردم .
هرگز خودت را با ديگران مقايسه نكن و بامبو و سرخس دو گياه متفاوتند اما هر دو به زيبايي جنگل كمك مي كنن. زمان تو نيز فرا خواهد رسيد تو نيز رشد مي كني و قد مي كشي !
از او پرسيدم : من چقدر قد مي كشم .
در پاسخ از من پرسيد : بامبو چقدر رشد مي كند؟
جواب دادم : هر چقدر كه بتواند .
>> گفت : تو نيز بايد رشد كني و قد بكشي ، هر اندازه كه بتواني <<
-
RE: حــســادت
به نظر شما حسادت همیشه بده؟
-
RE: حــســادت
سلام
خدمت خانم الينا و ساير دوستاني كه اين پرسش رو دارن عرض كنم :
حسادت هميشه بد و مذموم هست . اما اون چيزي كه مد نظر برخي افراد هست يعني اينكه گاهي حسادت ممكنه باعث پيشرفت و ايجاد انگيزه بشه اين نظريه هم
بر اثر درك نكردن مفهموم حسادت و غبطه هست .
حسادت به اين معناست كه ما آرزوي داشتن نعمتي كه در اخيتار ديگران هست داشته باشيم ولي در همان حال از داشتن اون نعمت كه در اختيار طرف مقابل هست ناراحت باشيم يا احساس بدي به ما دست دهد .
اما غبطه خوردن يعني آرزو كردن نعمتي كه براي ديگران هست بدون اينكه خواهان زوال يا از بين رفتن اون نعمت براي ديگران باشيم . يعني به زبان عاميانه از اينكه دوستمون چنان خصلت يا چنان نعمت يا موفقيتي نصيبش شده نه تنها ناراحت نيستيم بلكه خوشحال هم مي شيم ولي در دل خود آرزو مي كنيم كه كاش ما هم اون نعمت رو داشتيم و اين موفقيت نصيب ما هم مي شد .
پس اگر ما چنين حالتي داريم كه از موفقيت دوستانمون ناراحت نمي شيم و از خداوند مي خواييم كه اين موفقيت رو هم نصيب ما بكنه و با عث ايجاد انگيزه براي پيشرفت بشه نه تنها مذموم نيست بلكه شايسته هم هست چون انسان خواهان خوبي ها و بهترين هاست و براي رسيدن به اين طلبش بايد سعي و تلاش بكنه ولي در عين حال خيرخواهي هم داشته باشه .
***********************************************
خب حالا توضيحاتي رو كه دادم رو با زباني ديگر براتون آوردم :
***********************************************
براي حسد مذموم چهار مرتبه را مي توان نام برد:
1-حسود دوست دارد نعمت از محسود برگردد هر چند به وي منتقل نشود.
اين زشت ترين و ناپسندترين مراتب حسد است.
2- حسود دوست دارد نعمت از دست ديگري بيرون رود به دليل رغبت و تمايلي كه به آن نعمت دارد. مانند داشتن خانه معين، همسر زيبا و... كه مي خواهد از دست وي خارج شود و نصيب او گردد.
3- تمايل حسود به مثل آنچه كه ديگري دارد باشد نه به خود آن نعمت. اما چون از رسيدن به آن ناتوان است. دوست دارد از دست محسود نيز بيرون آيد تا با يكديگر برابر باشند و اگر بتواند براي تلف كردن و زوال آن نعمت از وي مي كوشد.
4- مانند نوع سوم است با اين تفاوت كه اگر در برطرف كردن آن نعمت قدرت هم داشته باشد، نيرومندي عقل و دين او مانع مي شود كه در زايل كردن آن نعمت بكوشد اما از زوال آن خشنود مي شود. بدون آنكه از حالت دلشادي خود ناراحت باشد.
غبطه نيز دو مرتبه دارد:
1- گاه شخص ميل دارد به آنچه مغبوط دارد، دست يابد، بدون آنكه مساوات با او را بخواهد يا نسبت به كمتر داشتن از وي كراهت داشته باشد. زوال نعمت را هم نمي خواهد.
2- شخص ميل دارد به آن نعمت دست يابد و اين تمايل همراه با آن ميل به مساوات و كراهت از كمبود است. به طوري كه اگر از نيل به آن ناتوان باشد، در نهانخانه دل خويش نابودي نعمت را مي خواهد و از رسيدن به برابري با او و از ميان رفتن كمبود شادمان است. اما از اين شادي، ناخشنود و برنفس خود خشمگين است.
http://www.tebyan-hamedan.ir/nahavand/archives/print_post_84.php