به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
با سلام و تشکرِ پیشاپیش.قبل از هرچیز بگم پستهای مرتبط با بیمسئو لیتی رو پیدا کردم وخوندم.
زندگی خوبی دارم.نه مشکل مالی داریم نه کسی مریضی و کسالتی داره نه اعتیاد نه طلاق هیچ مشکلی توی خونوادم نداریم.4سال پیش با همکلاسیم که آشنا شدم خونوادمون رو در جریان گذاشتیم برای ازدواج.رفت و آمدهای خانوادگی شروع شد.مشکلی نبود.پدرم و برادرهام کوروش رو دوس داشتن مامان کورش هم منو واقعا دوس داشت.اما بعد از 4سال ناگهان گفت که متوجه شده از پس مسئولیت زندگی بر نمیاد و من این حرفش رو قبول کردم و باور دارم به دلیل تربیتی که داشته (همه چی رو پدر ومادرش براش تعین تکلیف و مشخص و فراهم کردن.هرگز مستقل و خودکفا نبوده)و نوع شخصیتش (مردّد,ضعیف,ریسک ناپذیر) که ذاتا مسئول نیست نمیتونه برام تکیه گاهی توی زندگی باشه.من رو واقعا دوست داره اما ناتوانه.خیلی دلم میخواست بتونه روی ضعفهاش کار کنه و خودش رو "مرد زندگی" کنه و ازدواج کنیم.اما شنیدم اینجور شخصیتها خیلی خیلی کار دارن تا به اونجا برسن.اگر تصمیمشون رو بگیرن بعد سالها اونم شاید...حتی بابام خیلی کمکمون میکرد و زیر پروبالشو توی کار میگرفت بابام میگف میتونستم حسابی راهش بندازم تو کار.ولی گذشت دیگه..
الان هم بعد از 6ماه از جداییمون که احوالپرس هم هستیم حرفای جدیدی میشنوم که خیلی خداجو و مسلمون شده وبراش خیلی خوشحالم.من واقعا بهش علاقه دارم اما میدونم باید فراموشش کنم.اما کار سختیه.مساله یی که الان برای خودم عجیبه اینه که چرا نمیتونم از زندگیم لذّت ببرم و از تواناییهام استفاده کنم.واقعا بی انگیزه و منفعل هستم و نمیدونم باید چکار کنم.اغلب کارم افسوس خوردنه.دو تا سوال دارم:1زندگی با کوروش حساب نکنم؟هیچجوری نمیشه بهش کمک کرد؟آدمهای بی جُربزه هرگز با جربزه نمیشن؟اگه آره چطور؟
2- چطور به زندگی برگردم وسراغ تواناییهام برم و از زندگی دوباره لذّت ببرم؟
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
اگر آقا کوروش بخواد جربزه نشون میده. شما خودتو کوچیک نکن . بزار 2 قدم بیاد جلو ، یه قدم شما بر طرفش.
من مرد هستم.پس میدونم بخوای شما خیلی کمکش کنی یا خانواده ات خلاصه خیلی به مذاقش خوش نمیاد.
به نظرم شما اگه واقعا میخوایش یه نامه بنویس گلایه آمیز و غیرتیش کن.طوری که داری فراموشش می کنی ولی ازش انتظار داشتی مردانگیش رو نشون بده. فراموش کردنتون هم به خاطر بی جربزگیش هست و نه چیز دیگه.
2- خدا ، خدا ، خدا ، نماز رو اول وقت و با حضور قلب بخونید. نمازهای مستحبی همراه نماز اصلی فراموش نشه. دعا .بگذارید عشق حقیقی یعنی عشق به خدا جای احساس قبلیتون رو بگیره.
در پناه امام زمانمون باشیم.
نکته: این نظر کارشناسی نبوده و صرفا نظر شخصی است
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
سلام بهار خانم.
به تالار
خوش اومدی:72:
بهار جان، سن خودت و سن ایشون رو نگفتی.
در مورد سوال اولت، فعلاً پیشنهادی به ذهنم نمیرسه.
در مورد سوال دومت، لینک زیر بهت کمک میکنه:
http://www.hamdardi.net/thread-20489.html
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
به نظر شما هنوز نامزد سابقتونو از قلبتون بیرون نکردید همین که تصمیم به تغییر ایشون دارید حتی بعد اتمام نامزدیتون و اینکه بخشی از فکر شما را مشغول کرده یعنی بهش وابستگی عاطفی دارید.
سعی کنید دلایلی که باعث آزردگی خاطر شما از نامزدتون شده را برایش تشریح کنید و خودتونو کنار بکشید.در صورتی که علاقه ی واقعی داشته باشه روند رو به رشدی را در پیش خواهد گرفت.
به قول باربار دی آنجلس شما درصدد نجات نامزدتون براومدین...
این تاپیک برای شما مفید خواهد بود.
وقتی شما دو نفر به هم نمی خورید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
شخصیت یک فرد طی سالها شکل می گیرد و به همین راحتی ها هم قابل تغییر نیست. شاید شما بتوانی خیلی محدود روی او تاثیر بگذاری، ولی نمی توانی از او یک انسان جدید باب میل خودت بسازی! بالاخره یکروز به همون حالات قبلیش برخواهد گشت.
به نظرم بهتر است با کسی ازدواج کند که او رو همینطور که هست بپسندد.
و شما هم همینطور! چون او هم می خواست شما رو تغییر بدهد!
و یا اینکه کاملاً منطقی ببینید که آیا می توانید همدیگر رو همینطور که هستید بپذیرید یا خیر.
من در جایگاهی نیستم که بگویم به هم برگردید یا به هم برنگردید.
ولی بدون هماهنگی با خانواده ات کاری نکن.
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
از همه ممنونم.من 24 و اون 25 سالشه هم من هم اون هنوز خیلی عاشق همیم و ذره ای علاقمون کم نشده به هم.چن وقت پیش که داش از خودش میگف گف بعضی وقتاا های های بران گریه میکنه.خیلی بم وایسته بود.گف هرشب خوابمو میبینه.میدونم عجیبه اما با این اوصاف اونه که بریده.و رفته.انگار از زیر بار مسولیت راحت شده.اصلا در خودش نمیبینه مسولیت ازدواج رو.اگه میشد جوری غیرتشو تحریک کنم که مشکلی نبود... خیلی دلم میخواس میشد.. رویامه این اتفاق میفتاد
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
اما با رویا دوست عزیز نمیشه زندگی کرد .
ضمن اینکه اگر این رابطه تمام شده و شما به هر دلیلی ایشان را انتخاب نکرده اید امروز به این مسئله فکر کردن کار درستی نیست . دلائل دیروز شما هم که سر جای خودشان باقی است فقط یک مدت دوری باعث شده قدری کمرنگ شوند و درست و اساسی یادتان نباشد ماجرا چی بود .
توجه کنید که ایشان همسر شما نیست .......یک فرصت و انتخابی یک زمانی می توانست باشد اما نبود و نشد
و دقت کنید
شما ایشان را نمی توانیدتغییر بدهید همینی که می بینید ایشان همین است .............حال در فضای رویا رفتن و خرفهای احساسی زدن نه تنها سازنده نیست بلکه می تواند مخرب هم باشد .
ارتباط خودتان را قطع کنید . به آینده و فرصتهای دیگر نگاه کنید و در راه فرصتهای جدید گام بردارید و انتخاب کنید و ...........
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
نه هيچوقت نمي توني تغييرش بدي. يك روز چشمات را باز مي كني مي بيني پير شدي و تموم عمرت را براي تبديل شوهرت از يك مرد بي جربزه به يك مرد با جربزه تلف كردي و نتيجه هيچ كه هيچ
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
ممنونم از پاسختون ani
من به این نقطه که شما گفتید رسیدم.اینکه نباید احساسی شم و دلایل جدایی رو فراموش کنم یا اینکه اون همسرم نیس.من به آینده ی مستقل از اون فکر میکنم.به یه ازدواج موفق فکر میکنم.اما ترسهایی دارم : اینکه خیلی شنیدم بعد از ازدواج آدما به عشق سابقشون فکر میکنن و در حالی که با کسی زندگی میکنن به کس دیگه ای فکر میکنن.ما بیشتر از 4 سال با هدف ازدواج با هم بودیم.روزهای قشنگ زیادی با هم داشتیم که فراموش کردنشون ممکن نیس.
2-آیا اون هرگز قادر به ازدواج با کسی هس؟قادر به پذیرفتن مسولیت هس؟فک میکنم حالا که میدونم مشکلش ذاتیه دیگه اذیت نمیشم و میتونم همینجوری که هس بپذیرمش.چجور دختری مناسبشه؟گاهی فک میکنم هیچکس اندازه ی من نمیتونه براش ارزش واهمیت قائل باشه و بهش عشق بده.آیا کوروش میتونه با کسی ازدواج کنه؟
RE: به هم خوردن نامزدیم به خاطر بی جُربزگی نامزدم
سلام بهارجان
حالا که نامزدیت به هم خورده بهتره همین ارتباط تلفنی یا .. که داری رو هم قطع کنی
اینجوری فایده ای نداره احساساتتون بیشتر درگیر میشه واقعا مخربه