بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
با سلام من مشكلي دارم كه خيلي از لحاظ روحي اذيتم ميكنه
راستش من حس ميكنم شوهرم به خانوادش كمك مالي ميكنه و از من پنهان ميكنه اين قضيه منو از لحاظ روحي ورواني به هم ريخته راستش تو اين قضيه به شوهرم اعتماد ندارم ميشه راهنمايي كنيد چطور بايد اين مساله را حل كنم
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
عزیزم از نظر شما اشکال داره که به خانوادش کمک کنه یا فقط چون پنهانی ناراحت میشی ؟
حس می کنی یا مطمئنی ؟
شرایط مالیتون چطوره ؟
اگر وضعتون خوب باشه چه اشکالی داره کمک کنه دعا کن خدا انقدر بهتون بده که به همه کمک کنید.
چرا انقدر ناراحتی شاید همسرت فکر می کنه که اونها احتیاج دارن میشه بیشتر توضیح بدی که چجوری به این حس رسیدی ؟
:323:
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
ممنون كه جواب دادي
شوهرم دوست نداره زياد راجع به درامدش برام توضيح بده از طرفي شوهرم پسر ارشد خانوادش وخواهر وبرادراي مجردداره كه شهرستان زندگي ميكنن . پدرشون نميتونه همه خواستهاشونو براورده كنه . به كرات ديدم وقتي ما خونشون شهرستان ميريم مامانش اه وناله راه ميندازه واز مشكلات اقتصادي پيش شوهرم من ميگه
اين مسايل باعث بي اعتمادي من شده احساس ميكنم به خاطر اينكه بتونه هر وقت لازم داشتن بهشون پول بده نميگذاره من زياد سر از درامدش درارم
شوهرم شغلش آزاده وفيش حقوقي مشخصي نداره
راستش از اينكه پنهان از من اين كارو بكنه ناراحت ميشم
سطح زندگي ما متوسطه خودمون هم مسايل ومشكلات مالي خودمونومثل همه خانوادها داريم 4ساله ازدواج كرديم بچه نداريم
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
شمیلا جان
شوهرتون ناراحتی شما را به معنی نارضایتی شما از کمک کردن ایشون به خانوادهاش میدونه ولی چون دوست داره به خانوادهاش کمک کنه پنهانکاری میکنه . شوهرتون نه ناراحتی شما و نه ناراحتی خانواده اش رو دوست داره و مجبور به پنهانکاریه.
تجربه خودم رو براتون مینویسم: اوایل ازدواجمون از میزان کمک های شوهرم به خانواده اش هیچ اطلاعی نداشتم این باعث شده بود از شوهرم دلخور باشم .این دلخوری به خاطر کمک ها ی مالی او نبود بلکه به خاطر تفکری که از من در شوهرم بود در صورتی که من از کمک کردن به اونها خوشحال هم میشدم .دفعه های بعد خودم به شوهرم یاداوری می کردم که مثلا خواهرت میخواد انتخاب واحد کنه برو تو شهریه کمکش کن یا اینکه این وسیله رو خونه پدرت ندارند برو بخر و.... وقتی شوهرم حسن نیت منو دید همیشه ازمن نظرخواهی میکرد که چی بخره یا چه میزان کمک کنه و...
به خاطر این کمک ها نه خاطر خودم رو ناراحت میکنم نه شوهرم رو تو وضعیتی قرار بمیدم که باعث ناراحتی وجدانش بشه . خدا رو شکر که محتاج کسی نیستم و دعای خانواده اش همیشه با ماست .
راستی یه نکته :جلوی خانواده شوهرت هم نباید نشون بدی که چیزی میدونی بذار غرورشون حفظ بشه.
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
ممنون پاييزان عزيز من خيلي چيزها را فقط حس ميكنم اصلا نديدم ومطمئن نيستم مثلا وقتي ميريم خونشون ميبينم مثلا كابينتهاي آشپزخونه را عوض كرده مبلاشونا عوض كردن چون ميدونم وضعيت ماليشون خيلي خوب نيست شك ميكنم شوهرم براشون انجام داده اعصابم خرد ميشه سر درد ميگيرم
البته چند مورد هم ديدم مثلا به حساب برادرش پول ريخته وقتي ازش ميپرسم ميگه ازش قرض گرفته بودم پس دادم من باورم نميشه
من نميتونم ناراحتيمو نسبت به اين قضيه پنهان كتم الان شوهرم كاملا ميدونه من روي اين مسئله خيلي حساسم
گفتي خوشحال ميشيد اگه به خانوادش كمك كنه ولي من به خانواده اي كه يك ذره مهربوني وعاطفه ندارن چه جور بايد خوشحال بشم يك بار نميشه به من زنگ بزنن من هميشه زنگ ميزنم وقتي هم ميرم اونجا يا تيكه ميندازن يا بي توجهي ميكنن .من كاملا در رفاه زندگي نميكنم كه برام مهم نباشه دارمدشو به اونهاهم بده خيلي كمبودها دارم زندگي خودمون آيندمون ..
وقتي فكر ميكنم به خاطر اوناس كه بايد از يك سري از خواسته هام فاكتور بگيرم خيلي به هم ميريزم .دوست ندارم به شوهرم محبت كنم .
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
شمیلا جون
نظر من روانشناسانه نیست فقط تجربه های خودم رو گفتم .ان شالله مشاورای با تجربه تالار میان و بیشتر راهنمایت میکنن.
خواهر گلم منم تو رفاه کاملا نیستم .ما 6 ساله ازدواج کردیم هنوز هم مستاجریم و خیلی هم کمبودها وجود داره. ولی شکر محتاج هم نیستیم.آگر قرار به رفاه کامل برسیم بعد به خانواده اش کمک کنه چند سال طول میکشه و دیگه اون موقع این کمک ها دردی رو دوا نمیکنه.
عزیزم تو خوب باش نه به خاطر اینکه دیگران باهات خوبن به خاطر اینکه تو خوبی:72::46:
فکر کنم چت گونه شد زود بخون که الان صورتی ها میان حذفش میکنن:311:
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
[align=justify]دوست عزيزم
همون جور كه خودت هم مي گي شك داري پس به چشم خودت نديدي پس اينجوري حساسيت خودت رو براي اين مورد بالا نبر
اينكه اونا كابينت عوض كردن يا مبل خريدن دليل نميشه كه از جيب شوهر شما خريدن؟اين روزا همه جا قسطي وسيله ميفروشن يا شايد يه پس اندازهاي مخفي دارن كه شما خبر نداري...
هرچه قدر وضعيت خونه و زندگي خونه واده شوهرات بالا باشه افتخار تو هم هست جوري رفتار نكن كه حس كنن تو به وضعيت پيشرفت اونا حسوديت ميشه و فكر مي كنم اونقدر عاقل و فهميده هستي كه با يه سري مسائل كه هنوز برات ثابت نشده زندگي رو براي خودت و شوهرت تلخ كني..
راستي نگفتي چند سالته و چندوقته ازدواج كردين؟[/align]
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
ممنون كه باهام همدلي كرديد خواهش ميكنم دوستان بيان نظر بدن واقعا اين قضيه منو خيلي عذاب ميده
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
شمیلا جان، سلام.
منم با نظر بچه ها موافقم. تا یه چیزی رو ندیدی واسه ی خودت فکر و خیال نکن.
خانواده ی همسرت، هر چقدر هم که بد رفتاری داشته باشن، پدر و مادر همسرت هستن.
نمیشه از شوهرت انتظار داشته باشی وقتی داره سختی اونها رو میبینه، بی تفاوت رد بشه. اصلاً اگه بی تفاوت رد بشه، باید ناراحت بشی.
این نشون میده که همسرت خیلی قدر شناس زحمات پدر مادرش هست و این خصوصیت توی ذاتشه. پس احتمالاً قدر دان زحمات شما هم خواهد بود.
حتی به نظر من این وظیفه به گردن پسر هست که اگه میبینه خانواده ش دستشون تنگه، بهشون کمک کنه.
حالا برای اینکه بتونی به مسائل زندگی خودت هم برسی، باید یه کاری کنی.
باید یه جوری رفتار کنی که در آخر، نتیجه ی کارات این بشه که همسرت برای کمک به خانواده ش نظر و خواست شما رو هم بپرسه.
حالا چه جوری؟
به نظرم به جای اینکه حساسیت نشون بدی و همسرت رو هم مجبور به پنهان کاری کنی، به همسرت بگو که به خانواده ش کمک کنه.
همون کاری که پاییزان عزیز گفتن.
اینجوری هم همسرت میبینه شما راضی هستی خوشحال میشه. هم اینکه وقتی راجع بهش صحبت بشه توی خونه، و راجع به بقیه نیاز های خودتون هم صحبت بشه، بیشتر میتونی روی نظرش تاثیر بذاری و کاری کنی که در عین اینکه به خانواده ش کمک بشه، به وضعیت مالی خودتون هم ضربه نخوره.
اول باید این حس منفی رو از خودت دور کنی.
خانواده ش هر چقدر هم بد اخلاق، خانواده ش هستن. به گردنش حق دارن.
RE: بي اعتمادي در مسائل مالي به شوهرم
ممنونم دختر مهربون
راستش من گذشته در مورد اين مساله خيلي با شوهرم بحث كردم واون مطمئنه كه من از اينكه به خانوادش كمكي بكنه ناراحت ميشم راستش خيلي بي سياست تو اين مورد رفتار كردم حالا اگه بگم به خانوادت كمك كن ميفهمه من دارم دروغ ميگم يا فيلم بازي ميكنم چون يكي دوبار اين كار را انجام دادم و از طرز برخوردش فهميدم منو جدي نگرفته
لطفا بهم راهكار بديد چطور ميتونم در اين زمينه اعتماد شوهرمو جلب كنم تا چيزي را از من پنهان نكنه