مشکل پیدا کردن با خانواده
سلام به همگی
راستش هر دفعه که اینجا می یام می مونم که اسم موضوعم رو چی بذارم . اخه بدبختی یکی دو تا که نیستن . اما خب سعی می کنم همش رو اینجا بگنجونم .
البته مشکلات من خیلی مشکلم نیست . شاید به خاطر این فکر می کنم مشکله که مشکله بزرگی تو زندگیم ندارم ! گفتم که لازم نباشه این موضوع رو بم یاداوری کنید .
اولین مشکلی که برام پیش اومده سر اینترنت پر سرعت هست . تا قبل از این ما از دایل اپ استفاده می کردیم تا حدود هفته پیش که بابام رو راضی کردم که adsl بگیره . اونم همین کار رو کرد . البته با سرعت 4 برابر چیزی که من می خواستم . نمی دونم به چه بهونه ای مخابرات با اون سرعت بش اینترنت دادند . اولش خیلی خوشحال شدم که با اون سرعت اینترنت گرفته . اما وقتی که مادرم متوجه شد که با استفاده از اون سرعت من و داداشم می تونیم با وصل شدن به اینترنت تو اتاقمون همه شبکه های ماهواره ای رو با کیفیت hd ببینیم خیلی ناراحت شد و انقدر رو مخ بابام کار کرد که الان بابام به من و داداشم گفته که که هر شب فقط ساعت 8 تا 11 و اونم جایی که در دید اون باشیم می تونیم به اینترنت وصل بشیم .
واقعا بد جوری قاطی کردم . اصلا نمی تونم این حرف رو بپذیرم . دیدن فیلم شبکه های ماهواره ای بازی های انلاین کلیپ های یوتیوب و.... رو دارم از دست میدم. از طرفی هم تو این مدت به اون ها وابسته شدم و هم این چیزی هست که الان دیگه همه دارند . به بابام می گم خب بره adsl با سرعت کم تر بگیره که مامانم خیالش راحت بشه . اما اونهم می خواد خودش وقتی خونست با سرعت خوب بره تو اینترنت و هم مامانم بش کاری نداشته باشه . اخه من 23 سالمه . این چه پدر مادری هست که من دارم ؟
یه مشکل دیگم هم داداشم هست . خسته شدم از دست داداشم با دوست دختراش . هر هفته با یک دختری دوست می شه . حالا این جاش مهم نیست و به من هم ربطی نداره . بعدش منو با دوست دختراش اشنا می کنه . شماره های اون ها رو به من می ده . به اون ها می گه به من زنگ بزنند . به من می گه مثلا فلان کار رو برای وبلاگ وست دخترش انجام بدم یا با id خودم عکسای دوست دخترش رو از اون بگیرم . یا وقتی که با اون با ماشین بیرون رفتیم ایشون با دوست دخترش قرار بذاره . یا وقتی با دوست دختراش دعوا می کنه من اشتی شون میدم . یا به من می گه به فلان دختر چی گفته و اون جوابش رو چی داده.
صد با بش گفتم که حرف دوست دختراش رو جلوی من نزنه .ولی فایده نداره . از طرفی وقتی هم اصرار می کنه که یه کارایی رو برای خودش یا اون ها انجام بدم دو سه با که بگه دیگه دلم براش می سوزه و انجام میدم. دیگه موندم باش چه کار کنم . وقتی هم که بش حرفی بزنم می گه خودت یه موقعی استاد ما بودی و بم می گه من که خودم موقعی بدتز از اون بودم حق ندارم نصیحش کنم. حقم داره !
فکر نکنم که هیچکی تو فامیلمون باورش بشه که من دوس دختر ندارم . هر دفعه که میریم مهمونی یا بچه های محل رو ببینم می گن چه خبر از در و داف ؟ بعدشم که بشون می گم یه طوری جوابم رو مدن که بم گفته باشن خودتی . به جاش تو دانشگاه همه فکر می کنند من بچه مثبتم . خب خدا رو شکر حداقل رفقای دانشگام منو قبول دارند .
اخرین مشکلم هم اینه که خیلی مواقع میرم تو فکر این که خدا چرا ما رو افریده و از این قبیل مسائل که خدا کجاست چه کار می کنه و ....
قبله این که مسلمون بشم این مشکلات رو نداشتم . اما بعد از این که مسلمون شدم و دوباره بی دین شدم خیلی این چیزا ذهنم رو مشغول می کنه . اخه هم تو این مدت با بچه مسلمون ها زیاد گشتم و هم بی خدا ها. و کمی هم با اون ها بحث کردم . مخصوصا تو مواقعی که می خواهم استراحت بکنم به جای این که بتونم به ارامش برسم به این چیزا فکر می کنه . اولش گفتم که طبیعیه . ولی انگار داره خیلی طولانی می شه . و اخرش هم به هیچ چیز نمی رسم .
این نکته هم بد نیست اشاره کنم که فردا صبح یک امتحان سنگین دارم و یک فصلش رو هم هنوز نخواندم . چه کنم که احساس نیاز می کردم که این حرف ها رو بزنم ! تا الان انقدر مطلب اینجا ننوشته بودم .
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
انگار کسی قصد نظر دادن نداره . با پدر ماردم هم دعوا کردم سرم حسابی درد می کنه نمی تونم درس بخونم . درسم هم خیلی مفهمومیه .
یه چیز دیگم تو دلم مونده بتون می گم . اما شاید از این که دوباره این بحث رو مطرح می کنم ناراحت بشید .
گفته بودم که دوسال پیش با یه دختری دوست شده بودم . یعنی اون بام دوست شده بود .
اینجا به طور کامل موضوعش رو گفتم .
http://www.hamdardi.net/thread-17924.html
راستش خیلی دوسش داشتم و دارم . همه دوست دخترام رو فراموش کردم به جز اون. دلیل اصلی که من این کارا رو کنار گذاشتم این بود که اون موقع که با اون رفیق بودم یه خواستگار سه پیچی داشت به نام محمد هادی(این اسمش نبود اما یک اسم عربی دو تایی مثله همین )
گفتم که بعد از این که با این تموم کردم با یک دختری دوست شدم که هم خیلی خوشگل بود و هم خونوادش یه ما می خورد . یک روزی اون به من گفت که یک پسری به نام م. ه. تو محلشون به اون پیشنهاد داده و از من پرسید که چطور جوابش رو بدم . من خیلی یکه خوردم مگه ما چند تا م. ه. داریم ! یکی هم نبودند اخه یکی شون شمال شهره اون یکی پایین شهر . گفتم این کار خداست . مطمئن شدم همون طور که دوست دختر اولم باش به هم زدم با این که خیلی دوسم داشت . این یکی هم حتما یه روزی ولم می کنه . پس خودم باید پیش دستی کنم و باش به هم بزنم . باورتون می شه با همچین استدلالی با دختری که خیلی خیلی دوسش داشتم به هم زدم .
دوست دختر اولیم شاید به اندازه اون خیلی خوشگل نبود . اما خیلی مرد بود (ببخشید برای یه دختر از همچین واژه ای استفاده می کنم . ) واقعا منو دوست داشت خیلی باهوش بود و شاگرد زرنگی بود و مثله من خیلی اجتماعی بود و مسئولیت پذیر و خیلی صبور و مقاوم . مذهبی هم نبود . من با این که خانوادش به ما نمی خورند مشکلی ندارم . فقط می ترسم که خانوادم قبول نکنند. (مطمئنم قبول نمی کنند. ) هیج نشونه ای هم ازش ندارم . فقط خونه یکی از دخترایی که باش دوست بود رو دارم . خیلی از رفیقاش رو با داداشم اشنا کرده بود . اما داداشم الان با هیچ کدوم از اون ها رفیق نیست . اون دختری هم که خونش رو بلدم بعد این که با دوست دختر اولیم به هم زدم یه مدتی باش رفیق بودم . 5 یا 6 ماهه پیش هم که به اون دختری که خونش رو بلدم زنگ زدم تا ازش امار اون رو بگیرم به من گفت که اون رو مثله اشغال دور انداختم و فکر نکنم از طریق اون به جایی برسم .
شما می گید چه کار کنم . به خدا از سر هوس اون رو نمی خوام .
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
سلام
مشکلات شما خیلی مشکل است هر چند شاید دوس نداشته باشی من نظر بدم:311:
میدونی اما اینا مشکلاتی نیس که تو زندگیت باشه مشکلاتیه که تو با خودت داری
در ضمن نظرات من اصلا کارشناسانه نیست و فقط همدردیه
...
و راهکار سووم که خیلی از دوتای قبلی بهتره اینه ... من از 15 سالگی پای اینترنت بودم ! اون موقع حدود 7 سال پیش نه فیلترینگ بود به این شدت و هم اینکه سرعت اینترنت فوقالعاده خوب بود با اینکه ای دی اس الم تازه سه ساله دارم و قبلش دایال آپ بود اما به راحتی میتونسم فیلم ببینم و حتی دانلود کنم و همه چیز در اختیارم بود بت توصیه اکید میکنم که دنبال شیطنت ها و کنجکاوی های جوانانه تو اینترنت نباشی هر چند شاید خیلی هم جوون آکبندی نباشی از نظر ذهنی اما از اینترنت فقط برای کارهای مفید استفاده کن به نفع خودته هم اعتماد خانوادت جلب میشه و هم آثار مخرب ذهنی نداره برات. یعنی در واقع بازی آنلاین و کلیپ یوتیوب دیگه از سنت گذشته در حد گه گداری خوبه اونم کوتاه نه همیشه .
مشکل دومت که با برادرته
...
راهکار سومم اینه که بری و کارگاه پاسخ جراتمندانه رو بخونی و خیلی درست کامل و روراست با برادرت صحبت کنی و بش بگی که خسته شدی از اینجور روابط و حتی نمیخوای در جریان این کارا باشی و روحیتو آزارده میکنه مطمئنن به راحتی قبول میکنه
مشکل سوم راهکارامو یک دو سه میزنم
1. بیخیال خدا زندگیتو کن! خیلی آسونه اما خطرناکه تجربه کردم واقعا مخرب و دردناکه
2. با یه مشاور مذهبی حرف بزن کسی که بش اعتماد داری و براننامه های به سمت خدا رو ببین
3.(عالی کاملا جواب میده. هر روز یه کار به خاطر خدا انجام بده و مثلا چند وقت بعدش کن دو تا کار اما یادت باشه نیتت کاملا خالصانه باشه و فقط برای خدا . مثلا یه رو نمازتو سر وقت بخون یه صفحه قران بخون به یه پرنده غذا بده ظرفها رو برای مامانت بشور برای بابات چایی ببر اما با نیت الهی!!! بعد از خدا بخواه حالا که تو یه قدم براش برداشتی اونم کمکت کنه. و مطمئن باش تو کمتر از یک ماه نتیجشو به عینه میبینی اما یادت باشه کارات خالصانه باشه
فراموش نکن ما یک قدم بریم خدا 10 قدم میاد حدیث قدسیه!
امیدورام موفق باشی
راجع به رابطه با دخترم یه مدت همشونو بزار کنار و اصلا بشون فکر نکن
به خودت برس صبح پاشو صبحونه بخور برو باشگاه ورزش کن رو تردمیل بدو برای خودت غذا درست کن خرید کن
سعی کن با خودت خوش باشی و از بودن با خودت لذت ببری . یعنی تنهاییتو دوس داشته باش یکمم توکل به خدا رو چاشنیش کن به راحتی یکی همون جوری که میخوای شاید نه اما کسی کاملا مناسبت و خیلی خیلی بهتر از تفکراتت سر راحت قرار میگیره!!!
:82:
امیدوارم امتحانو موفق باشی
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
سلام دوست عزیز
فکرکنم متن طولانی که نوشتی دلیل بی جواب بودن سوالاتت شده امادلسردنشوهمیشه یه اد باحوصله هست .نمیدونم به عنوان یه عضوجدیداجازه جواب دادن دارم یانه? تجربه من توی دوستی اونقدرنیست که بتونم بهت کمکی کنم امادرموردجلب اعتمادخانوادت بهتره بهشون ثابت کنی حتی باداشتن امکاناتم بازکسی هستی که بهش اعتماددارن اگه اعتمادشونوجلب کردی سواستفاده نکن چون جلب مجدداعتمادشون سختترازباراوله چه اشکالداره یه چندروززیرنظربودنتون ازطرف پدرتون باعث ارامش خاطراوناوکم کردن تنش توی خونه میشه .درباره داداشتون شایدبهترباشه احساستورک بگی به عنوان یه دوست
شایدسریعترجواب بگیری.
درباره مسیله خدایادمه معلم کلاس پنجم دبستانم بسکه من درباره خداازش پرسیدم بهم گفت دختریه روزدیوونه میشی ازاین سوالامیپر
سی
:311:فکرکنم هرکدوم ازمایه سوال بی پاسخ درباره خداداریم بهتره ازکتاب یامقالاتی استفاده کنی که بتونه جواب درستی بهت بده اما فقط اینوبدون به عدالت خداشک نکن. این واسه من به اثبات رسیده امیدوارم شماهم بتونیدبه باوربرسید.من. کارشناس نیستم
امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم نظرات من شخصی بود
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
نه دیگه این چیزا دیگه فایده ای برای من نداره . من به به دلیل این که پدر مادرم مسلمونند از adsl محروم هستم . چون نمی خواهند دسترسی نا محدود به شبکه های ماهواره ای داشته باشم .
واقعا و از صمیم قلب از این نوع اسلام که اون ها دارند متنفرم . یک ساله که دختر بازی رو کنار گذاشتم . فقط دو تا کیف سی دی فیلم های مستهجن رو دور انداختم . اما اخرش چی . به من حتی اعتماد ندارند که حتی بتونم بدون نظارتشون برم تو اینترنت . نه دیگه از این وضع خسته شدم .
اگه خدا بخواد امتحانام که تموم بشه میرم دنباله دختر بازی . فکر کنم یه رفیق خیلی کم باشه اما سه تا هم خیلی زیاده . دو تا به نظرم مناسبه . باید امتحاناتم که تموم شد برم سراغ اون خط اعتباری ام که شکونده بودم .یا دوست دخترام خودشون بم زنگ می زنند به من یا من به اون ها . ازدواجم میرم میذارم برای 34 یا 35 سالگی . یعنی در خانواده ما سن میانگین ازدواج حدود 30 هست . تا اون موقع هم از زندگی لذت میبرم .
بهترین کار در مورد خدا هم این هست که بی خیالش بشم . اصلا ازش دل خوشی هم ندارم . چه هست چه نیست ! چی این وسط به من می رسه ؟
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
در ضمن من هیچ وقت به خودم اجازه توهین نمیدم گفتم ...
گردن خدا هم ننندازوبه هر حال من فقط راهنمایی کردم این تویی که برای زندگیت تصمیم میگیری و یادت باشه پای همه چیشم باید وایستی
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
هر چیزی اندازه ای داره پس پیمونه رو زیاد پرش نکن که سر بره
برای جلب اعتماد : دوست خوب این همه بی حوصله نباش یه مدت خیلی چیزها رو رعایت نکردی حالا می خواهی به این راحتی اعتماد رو بدست بیاری؟....
بهتره که هیچ وقت خدا رو فراموشش نکنی تا رحمتش بیشتر شامل حالت باشه
:310:
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
با سلام،
از دوستان تقاضا می شود از توهین به یکدیگر پرهیز کنند.
3 تا از پست ها ویرایش شدند.
در صورت تکرار مجبور به دادن اخطار می شویم.
با تشکر.
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
نقل قول:
گردن خدا هم ننندازوبه هر حال من فقط راهنمایی کردم این تویی که برای زندگیت تصمیم میگیری و یادت باشه پای همه چیشم باید وایستی
بله من برای زندگیم تصمیم می گیرم. پای همه چی شم وایمیسم . امروز صبح رفتم سیم کارت اعتباری ام رو گرفتم . اما میدونم راهی که دارم میرم درست نیست . اما درست تر از راهی است که اکنون درام می روم . انتخاب من بین بد و بدتر است . شاید دیدن فیلم هایی که یک صحنه هایی هم داره بد نباشه و همین طور یک دوست دختر داشتن و یکی رو هم برای وقت ضرورت نگه داشتن ایده خوبی باشه . دیروز اعصابم خیلی خورد بود . فکر می کنم در مورد ازدواج حتی حرفشم زدن برام خیلی زوده . وقتی که یه خونه و ماشین برای خودم داشتم و کار با دارمد بالا اون وقت اگه دیدم از دختری خیلی خیلی خوشم اومده باید بش پیشنهاد ازدواج بدم . یا 5 ساله دیگه یا 10 ساله دیگه . شاید اصلا این کارای یدر مادرم این خوبی رو برای من داره که که خودم رو ییدا کنم . بفهمم که هستم و از زندگی چی می خوام . من باید طرز نگاهم به زندگی و همین طور اصول اخلاقی که بش بایبندم با یک فرد مذهبی فرق کنه . شاید بعدا به خاطر همین کارشون ازشون تشکر کنم. اما این سعی رو می کنم با هر دختری که رفیق شدم بش کم دروغ بگم و یک حدی رو هم در ارتباطم باش نگه دورم . همین !
نقل قول:
برای جلب اعتماد : دوست خوب این همه بی حوصله نباش یه مدت خیلی چیزها رو رعایت نکردی حالا می خواهی به این راحتی اعتماد رو بدست بیاری؟....
بهتره که هیچ وقت خدا رو فراموشش نکنی تا رحمتش بیشتر شامل حالت باشه
اصلا دیگه نمی خوام بم اعتماد داشته باشن . اصلا باید انقد قوی بشم که بقیه بخوان اعتماد من رو به دست بیارن نه من اعتماد اون ها رو.
خدا شاید خودش هم بدش نیاد من دوست دختر داشته باشم یا فیلم هاو شو های ... رو ببینم . من و خدا بهتره با هم هیچ کاری نداشته باشیم . اون راه خودش رو بره و من هم راه خودم رو . ضمنا من یک خدا انگارم و نه خدا پرست یس انقدر برام از رحمت خدا و ذکر و یادش و .... حرف نزنید . کمی تعریف ما از خدا فرق می کنه و اینجا هم جای صحبت در موردش نیست .
RE: مشکل پیدا کردن با خانواده
سلام دوست خوبم
اول بگم قصدم توهین نیست فقط راهنمایی یه کم غیرتی بازی عاشقانه نسبت به عشق اول ام خدا هر چند انقدر بزرگه که منو نمی خواد خودش با همه بزرگیش با همه خوبی اش داره بهمون نشون میده که هر چه داریم از اوست
دوم کسی مگه گفته که تو برا زندگیت تصمیم نمیگیری یا بزار ما برا زندگیت تصمیم بگیریم !نه! چرا داری با خودتم لجبازی میکنی عقلانی تصمیم بگیر نه احساسی:305:
یه سوال دارم برای انتخاب و تصمیمت احترام قائل میشم ولی مراحل زیرو در این تصمیمگیری طی کردی
مراحل یک تصمیم گیری صحیح
۱- تصمیمی که باید اتخاذ شود دقیقا تعریف کنید .
۲- موقعیتی که تصمیم باید در آن گرفته شود مجسم کنید.(تجسم کن دخترایی که بهشون علاقهمند بعدم جدا میش)
۳- انتخابها را شناسایی کرده و آنها را بنویسید.(دوستی های بی پایان یا تلاش برای یه زندگی عاشقانه و پاک )
۴- نتیجه هر انتخاب را دقیقا ارزیابی کنید .(افسردگی یا خوشبختی )
۵- انتخابها را اولویت بندی کنید .(با خودته با توجه به تجربه گذشته)
۶- بهترین مورد را انتخاب کنید .( تو عاقلی خودت بگو )
۷- در صورت تردید داشتن ، مجددا تصمیمتان را بازنگری کنید .( تردید داری هنوز ،میکشمت اگه تردید داشته باشی)
۸- انتخابتان را عملی کنید .(تو با دل وجراتی)
http://www.hamdardi.net/thread-6814-post-70898.html#pid70898
در ضمن ما تو خانوادمون یه اقلیت داریم که از من که دینم اسلام دارم بیشتر یه چیزایی رو رعایت میکنه اتفاقا در مورد فیلم و اینترنت همین جوره و یه حساسیت عادی که همه خانواده ها دارند چه اونی که مسلمون چه اونی که نامسلمون چون عقلا خودمونیم اینترنت یا ماهواره یه چیزای خیلی بدی هم داره خودتو بزار جای پدر و مادرت، حق دارند ولی خوب مام جونیم و لجباز تا دستمون نسوزه نمیفهمیم نباید بریم سراغ اتیش