دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
من از اول شروع زندگی مشترکم با همسرم بهش گفتم که خیلی از دروغ بدم میاد :323:
همه چیزو میتونم تحمل کنم به جز دروغ:
ما هنوز ازدواج نکردیم نامزدیم
میخواستم این بنیاد و از همین الان توی زندگیمون استوار کنم
با هم صحبت کردیم که در هر شرایطی که شده حتی اگه به ضررمونه راستشو بگیم
اونم قبول کرد
اما الان که داریم پیش میریم میبینم گاهی اوقات حتی یه چیزای خیلی بی احمیتی که اصلا ارزش ناراحتی رو ندارن دارم ازش دروغ میشنوم:160:
البته این همیشگی نیست
اما همون گهگداری هم که پیش میاد باعث میشه من حرفای دیگه نامزدمو به راحتی باور نکنم
در مقابل خودش به ظاهر قبول میکنم اما همش دو دلم راست میگه یا نه:323:
گاهی اوقات هم که ازش میخوام یه کاری رو انجام نده قبول میکنه ولی انجام میده و نمیزاره من بفهمم
من نگفتن یه موضوع و برابر میدونم بادروغ گفتن[/color]
مثلا یکی از دوستاش خونه مجردی داره نامزدم بیشتر اوقات میره خونه ی اون دوستش پسره خوبیه اما چون مجرده من دوست ندارم زیاد باهاش برخورد داشته باشه
اما شوهر من دقیقا مثل قبل باهاش رفت و آمد میکنه فقط نمیزاره من بفهمم
گاهی اوقات هم میره خونه ی اون میخابه
نمیدونم باید چیکار کنم:302:
نمیدونم من خیلی حساسم ...:303:
یا...
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
هستی جان سلام
عزیزم شک زیاد بد بینی میاره!!!
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
هستی جان سلام
در بسیاری از مواقع همین مایی که از دروغ شنیدن خوشمان نمی آید دیگران را مجبور به دروغ گفتن می کنیم .
مثلا
همسر یا نامزد تو به جرم ازدواج کردن باید رابطه اش را با دوستش قطع کند ؟ چرا ؟
اگر تو احساس خطر می کنی در اصل مشکل در اعتماد به نفس تو و کنترل گری توست و نه مشکل در دوست مجردی که خودت هم اذعان می کنی که پسر خوبی است و ..................
چرا نامزد تو نباید با دوستش لحظات شادی داشته باشد ؟به چه جرم ؟
چرا فکر می کنی خوابیدن آنها پیش هم به معنای انجام یک حرکت بد است ؟
به هر حال هر کسی به قاعده ی سهم خود از برکت وجود همسرت بهره می برد و همینطور برعکس .
اینگونه حساسیت ها نه تنها سازنده نیست بلکه آفت زا هم هست . خوشحال باش که دوستی دارد که این دوست دوست خوبی است و با آغوش باز پذیرای شوهرت است و..................چه بسا در لحظاتی از زندگی که همسرت نیاز به کمک فکری و ..........داشته باشد همین دوست به داد خودش و زندگی و ..........برسد .
حرف شما زمانی درست است که مثلا شما دو نفر با هم زیر یک سقف زندگی کنید و همسرت به بهانه های مختلف سر از خانه ی دوستش در بیاورد و زندگی شما را لنگ بگذارد و یا در حالی که شما شب ها تنها هستی پیش او و در خانه ی او بخوابد .
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
با سلام،
جهت اطلاع، این تاپیک به انجمن "طرح مشکلات خانواده - اختلاف و درگیری زن و شوهر" منتقل شد.
با تشکر.
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
اولا اینو بگم مردها گاهی خوب یا بد دروغهای بی اهمیت میگن.دروغهایی که ضرر خاصی به کسی نمیرسونه.چون مردا دوست ندارن همه مسائلشون رو به دیگران بگن دلشون میخواد چندتا موضوع پنهان هم داشته باشن.اینجوری حس میکنن یه حریم مردونه دارن.
همچنین چون بعضی وقتا حوصله جواب پس دادن و توضیح دادن رو ندارن راحتترین راه رو انتخاب میکنن و پنهان کاری میکنن.خصوصا وقتی زنشون مثه یه بازپرس رفتار میکنه.
شما الان نامزدین و نامزدی دوره شناخته شما نباید حساسیت زیاد نشون بدی تا اون مجبور بشه پنهانکاری کنه بلکه باید انقد خیالش از شما راحت باشه که مسائلش رو بدون ترس از حساسیتت بیاد بهت بگه.اینجوری میتونی بشناسیش وگرنه اینکه ازت بترسه و کارهاش رو یواشکی انجام بده که فایده نداره.
اما درمورد دوست مجردش باید دلایلت رو بهش بگی.باید واقعا قانع بشه که به صلاح نیست شب خونه ادم مجرد بخوابه(اگه واقعا فکر میکنی به صلاح نیست) تو هم باید دلایلش رو خوب گوش کنی.
برای هر کار تا خودش باور نکنه به حرف تو گوش نمیده هیچ تازه به خودش میگه چه زن حساسیه دیگه هر کار خواستم بکنم بهش نمیگم تا اعصاب منو خورد نکنه
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
بهار66 به عنوان یک زن شناخت خوبی از مردها پیدا کردی.فقط من یه چیزی بهش اضافه میکنم.اولا" خدا گفته اگه میخواهید کاری رو انجام بدید اگه رازشو برملا نکنید اون کار بهتر و زودتر اجام میش(یک همچین چیزی،دقیق یادم نیست).دوما" خدا دوست نداره آبروی بنده هاش ریخته بشه،در این رابطه گفته چون آبروتون عزیزه نباید به گناهانتون اعترا کنید جلوی بنده های دیگه(همون چیزی که سرکار خانم هستی میگه به نظرش با دروغ گفتن مساویه).
سوما" خدا بی جهت دروغ مصلحتی رو مطرح نکرده!
پس فکرتو مشغول نکن.البته به نظر من این نشانه مثبتیه که نگرانی،چون معلومه به همسرت اهمیت میدی و دوسش داری.
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
عزیزان ممنونم که منو راهنمایی کردین:46:
بهار درست میگه من خیلی خیلی حساسم :104:البته زود رنج بودن هم باید بهش اضافه کنم
ولی با این حال به نظرم نباید دلیل قانع کننده ای برای دروغ گفتن نامزدم باشه
موقع هایی هم بود که یه چیزایی رو که واقعا ناراحت کننده بودن رو صادقانه بهم گفت ولی من فقظ توی اون شرایط به صداقتش بیشتر توجه کردم واونقد خوب برخورد کردم که خودش هم تعجب کرده بود که من چظور تونستم با این موضوع کنار بیام
برعکس وقتی که دروغ ازش میشنیدم خیلی خیلی ناراحت میشدم و عکس العلمل نشون میدادم
ولی نمیدونم چرا شاید از بازجویی شدن میترسه
اما من نمیدونم حالا باید حدفاشو باود کنم یا نه
همه دوستهام بهم میگن خیلی زود باوری این موضوع رو هم با چند بار سرکار گذاشتنم بهم ثابت کردن
برای همین من بیشتر میترسم
آیا حرفایی که از نامزدم میشنوم بی برو برگرد باید ازش قبول کنم
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
ببنید خانم محترم نباید هرکی هرچی گفت باور کرد مخصوصا تو این دوره زمونه.
به نظر من این یکی از نشانه های عقله که اول روی یه چیزی فک کنی بعدش باورش کنی یا نه.
راستش منم همین مشکلو داشتم تا زمانی که متوجه شدم همه دارن از اطراف من پراکنده میشن.
اکثر اوقات نباید به روی کسی که دروغ میگه بیاری،تا دفعه بعد بهت حرفه ای تر دروغ نگه.ولی نباید به چیزی که میدونی دروغه عمل کنی یا برای دیگران برحسب اون استدلال کنی.
من ا... توفیق
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
هستی جان منظور من از اون پست این بود که اولا بدونی مردا گاهی نه برای حقه زدن بلکه به دلایل دیگه دروغ میگن و ثانیا شما هنوز ازدواج نکردین و نامزد هستین.نامزدی دوره ای هست که باید طرفت رو بشناسی اگه بخوای با حساسیتت کاری کنی که اون پنهان کاری کنه که دیگه شناختی در کار نیست.
منظورم این نبود که همه حرفاشو باور کنی.بر عکس باید به حرفاش و رفتاراش خیلی دقت کنی اما دست اونو باز بذاری تا ببینی چیکار میکنه.
یه مثال میزنم امیدوارم ناراحت نشی چون تو مثال مناقشه نیست.
فرض کن من میخوام بفهمم فلانی دزد هست یا نه.یه عالمه پول میذارم روی میزو با دوربین مدار بسته میخوام کنترل کنم ببینم پولو برمیداره یا نه.حالا من اگه قبلش هی بهش بگم اینجا دوربین داره ها من نگات میکنما..خوب اون اگه بخواد دزدی هم کنه اینکارو نمیکنه.اما اگه من هیچی نگم و دستش رو واسه دزدی باز بذارم اما اون کاری نکنه میتونم بهش اعتماد کنم.
تو هم باید تو این دوره فقط نامزدت رو بشناسی.
RE: دیگه نمیتونم حرفای همسرمو باور کنم...
ممنونم
من امتحان میکنم اینکه اصلا حساس نشم روی کارهاش و اون و آزاد بزارم
خیلی هم بهش اصرار برای راست گویی نمیکنم اگه هم ازش دروغ شنیدم اصلا به روم نمی یارم
امیدوارم بتونم...
بعد یه چیزی:305: خب من اگه کنجکاوی نکنم که نمیفهمم داره دروغ میگه یا نه
آخه حرفهاشو سربسته میزنه