چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
سلام ..
نمیدونم از کجا شروع کنم ...
من 23ساله هستم .
جرقه ی عشق نسبت به یکی از دخترهای فامیل حدود 5-6 سال پیش در قلب من زده شد .با وجود اینکه ندیده بودمش چون تو 2 شهر زندگی میکردیم..هنوز هم این دختر رو از نزدیک ندیدم ولی هر روز نسبت به روز گذشته بیشتر عاشقش میشدم .دلیلش هم تعریف و تمجیدهایی بود که خانوادم با دیدنش میکردن و همیشه از من میخواستن که به خواستشون که ازدواج با اون بود تن بدم و بله رو بگم .
در این 5 سال همه متوجه علاقه ی اون به من شده بودن .
خانواده هامون از همه نظر شبیه هم بودن و هر دو کاملا راضی به این وصلت بودن .خودش هم راضی بود ولی همه احساس میکردن که من راضی نیستم .
من آمادگی ازدواج رو نداشتم .از نظر مالی هم در سطحی نبودم که با مشکلات کنار بیام...ولی عشقم نسبت به اون دیوانه وار زیاد میشد و هر روز با فکرش سر میکردم .
از نظر ظاهری و خصوصیات اخلاقی استثنائی بود و همین موضوع هم به کل اعتماد به نفس رو از من گرفته بود...
مدتها بود که به امید ازدواج باهاش با انگیزه و علاقه کار میکردم و پولهامو جمع میکردم .هنوز بستر رو محیا نمیدیدم و سعی داشتم حداقل ها رو آماده کنم .
با وجود این همیشه ترس از دست دادنش منو عذاب میداد .این ترس در خونوادم هم وجود داشت و بارها ازم خواستن پیش از اینکه دیر بشه اقدام کنم (بعید بود دختری به زیبایی اون تا 18-19 سالگی ازدواج نکنه)ولی من جرات نمیکردم احساس درونیم رو بروز بدم و همیشه از گفتن علاقم خجالت میکشیدم .
حدود 1 ماه پیش خبر اومد که ازدواج کرده .انگار تمام دنیا روی سرم خراب شد .اصلا انتظار شنیدنش رو نداشتم .چند روزی تو شوک بودم و وقتی از شوک خارج شدم غم تمام وجودمو گرفت .کارم شده گوش دادن به آهنگای غمگین و پرسه زدن تو خیابونها و اشک ریختن .با این وجود قبول کردنش برام غیر ممکن بود .
زندگیم به کل مختل شد..دیگه حوصله هیچ کاری رو ندارم..همیشه بغض تو گلومه و حتی حرف زدن برام سخته.انگار یکی گلومو گرفته داره خفم میکنه .
بعد از حدود 10-12 روز یکم حالم بهتر شد و احساس کردم که دارم فراموش میکنم ولی بعداز 3-4 روز دوباره مثل خوره افتاد به جونم .. اینبار شدتش به مراتب بیشتر بود ...
الان که تقریبا 1 ماه از این موضوع میگذره دردم بیشتر شده .دیگه هیچ انگیزه ای برای زندگی ندارم .حتی اگه تمام آرزوهام براورده بشه باز هم بدون اون نمیتونم شاد باشم..
خیلی سعی کردم فراموشش کنم ولی هر چه بیشتر تلاش کردم بیشتر به یادش افتادم .خوابیدن برام شده رویا -به زحمت میخوابم و نهایتا 1-2 ساعت میتونم بخوابم و دقیقا ثانیه اولی که از خواب بیدار میشم تصویرش از جلو چشمم میگذره و ذهنمو تا شب تسخیر میکنه ..همیشه حسرت میخورم که چرا برای 1 بار هم نتونستم حسمو نسبت بهش ابراز کنم..کارم شده حسرت خوردن و سرزنش کردن خودم ...
این رو هم اضافه کنم من در انتخابم بسیار وسواس هستم ..از کلی ترین تا جزئی ترین مسائل رو در نظر گرفته بودم . از وضعیت فرهنگی و مالی خانواده ها و اختلاف سنی و میزان تحصیلات تا چهره و قد و وزن و حتی رنگ چشم و پوست و مو ...و مهمتر از همه علاقه و عشق دو طرفمون رو ..
الان که دارم تایپ میکنم اشک از چشمام جاری شده ...:302:
امیدوارم راه حلی پیش روم بذارید تا با این مشکل کنار بیام...:72:
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
سلام
به جمع صمیمانه ما خوش آمدید:328:
خب شما 23 سال داری و رسیدی به آخر خط؟ دیگه هیچ آرزویی خوشحالت نمیکنه؟
واسه این حرفا حیلی جوونی خیلیییییییی
این طور که شما نوشتی، یعنی هیچ وقت جلو نرفتی و به منظور ازدواج با ایشون هم کلام نشدی، درسته؟
خب پس میشه به ما بگی چطور عاشق شدی؟
تناسب تو رنگ چشم؟ قد؟ وزن؟ چهره؟
اینها هیچ کدوم چیز هایی نیست که دو نفرو رو تا آخر عمر کنار هم نگه میداره.
حتی تحصیلات و سطح خانواده ها هم اگر چه مهمه ولی اصلا به اندازه شخصیت و چگونگی تفکر همسر آینده ات، اهمیت نداره!!
این ها رو فقط برای این میگم تا به کمک این دلایل از رشد قارچ گونه این احساس در درونت جلوگیری کنی.
وقتی منطقی به گذشته نگاه کنی، حتی نمیتونی ادعا کنی که عاشق این خانوم بودی!!!
شما یه تصویر از ایشون تو ذهنت ساختی که بر اساس تعریفی بوده که خانوادت کردند، بعد برای این که ببینی این تصویر تا واقعیت چه قدر فاصله داره چکار کردی؟
در مورد اخلاق این خانوم، نوع نگاهش به زندگی، دوستاش، علایقش، نوع برخورد با دیگران، جایگاه اجتماعی و ... چه اطلاعاتی داشتی؟
خوب به این سوال ها فکر کن!!:305:
عشق تو نگاه اول، به همون سرعتی که به وجود اومده از بین میره!!
زیبا ترین آدم ها هم بعد از یه مدت چهرشون عادی میشه!!
این رو کسی بهت میگه که تجربه ش رو داره
بلند شو پسر خوب!!
اون بیرون دنیا انتظارتو میکشه!
و فردا اولین کسی که به خاطر از دست دادن فرصت ها مواخذه ات خواهد کرد خودت خواهی بود
موفق باشی دوست من
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
برادر من
اين همه علاقه شما تنها از تعريف خانواده و اطرافيان براي شما ايجاد شده؟ يعني شما اين خانم رو نديد ؟ صحبت هم نكرديد؟ به نظر ,شما عاشق شخصي شديد كه شايد چندان وجود خارجي نداشته. منظورم اينه كه خودتون اون شخص رو با تعريفات زياد ديگران در ذهنتون ساختيد و شايد از واقعيت هم دور بوده!
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
تو ذهنتون ازش بت نسازید.خودتونو با دوستان و خانواده مشغول کنید.اینکه بشینید آهنگ غم ناک گوش کنید و گریه کنید به هیچ عنوان نمی تونید فراموشش کنید.اما اگه به این اعتقاد داشته باشید که اون قسمت و روزی شما نبوده به آرامش می رسید.وقتی تنها می شید به ذهنتون اجازه ندید شما رو غرق رویا کنه.از تکنیک توقف فکر استفاده کنید.من خودم نتیجه گرفتم.لینکشو واستون می ذارم
http://www.hamdardi.net/thread-16432.html
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
خیلی ممنون بابت خوش آمد گوییتون ...:72:
درسته جرقه این عشق با تعریفهای خانواده شکل گرفت .اوایل خودم با توجه به سن کمم اصلا احساس خوبی نسبت به این صحبتها نداشتم ...تازه 18 ساله شده بودم و اون هم تقریبا 13 ساله بود...
هر دو بچه بودیم و فکر ازدواج تو این سن خنده داربود(همین الانم احساس میکنم واسه ازدواج خیلی بچه ام)
نه پول داشتم نه پایان خدمت نه کار و ... ولی به امید اون به هر 3 تاش رسیده بودم فقط نیاز داشتم کمی از نظر مالی در شرایط بهتری قرار بگیرم...
من اولین باری که دیدمش تو فیلم عروسی بود ...همون موقع ازش خوشم اومد .بعدها هربار به بهانه ای خونوادم عکسهاشو به من نشون میدادن و هر بار به خونشون میرفتن در مورد ما صحبت میکردن ...
اوایل چندین بار از طریق تلفن خواست با من صحبت کنه ولی مکالمه ی ما به 1 دقیقه هم نمیکشید چون من روم نمیشد باهاش صحبت کنم ...
ولی صداش رو شدیدا دوست داشتم و همیشه بعد از اینکه تلفن رو قطع میکردم خودم رو واسه این کار سرزنش میکردم ..(این حس رو نسبت به هیچ دختری تو عمرم نداشتم)
در طول این 5-6 سال بارها و بارها خانواده ی من به خاطر مناسبتهای مختلف به خونشون میرفتن (ما تهرانیم و اونها شمال)و هربار چند روزی میموندن ...
تقریبا با تمام خصوصیات اخلاقیش آشنا بودن و خودم پیش زمینه ای از اخلاقیاتش در ذهنم داشتم .چون از اقوام نزدیک مادرم بود و کلا اقوام مادرم بدون استثناء همشون مهربون و بی ادعا و خاکی هستن ...
اخلاق خوب و قانع بودنش به من ثابت شده بود و از نظر ظاهری هم حرفی برای گفتن نبود ...واقعا زیبا بود ...
این که زیبایی ملاک مهمیه برام درسته ولی دلیل اصلی نیست . اگر 10 تا ملاک برای انتخاب همسر داشته باشم زیبایی بین 5 تای اول هم نیست ...
ولی وقتی دختری رو که از همه نظر مناسب میدونی زیبایی هم داشته باشه تکمیل میشه ...
من شخصا تحقیقی در رابطه باهاش انجام ندادم چون امکانش رو نداشتم ولی حرفهای خانوادم رو ملاک خوبی میدونستم چون اونها هم تقریبا از انتظارات من باخبر بودن ..
اولین ملاک من برای ازدواج این بود که علاقه 2 طرفه باشه ..وضعیت فرهنگی-قومی-زبانی-مالی خانواده ها و خودمون یکی باشه -از نظر تحصیلات برابر باشیم (من بعد از خدمت قرار بود کنکور بدم و اون پیش دانشگاهی)
اختلاف سنیمون 5 سال بود که از نظر من ایده آل بود .. من قدم 180 هست و تقریبا بلند قد هستم ..دوست داشتم اونم قدش بلند باشه اونم قدش 160 بود ..وزنم هم 80 هست واونم بین 55-60 بود از این نظر هم تناسب داشتیم ... رنگ پوست هر دومون سبزه هست و رنگ چشممون سبز ورنگ مو خرمایی و ...
شاید به نظر ظاهر بین بیام ولی اصلا این طور نیست ..اطرافم دخترهایی هستن که به مراتب زیباترن ولی من هیچ حسی بهشون ندارم حتی در حد اینکه بخوام به چهرشون خیره بشم
اصول اخلاقی خیلی برام مهم بود ..خیلی مهم بود که دختری که باهاش ازدواج میکنم مثل خودم به اخلاقیات پایبند باشه .مثل خودم پیش از ازدواج تجربه دوستی با جنس مخالف رو نداشته باشه ..و مطمئن بودم که نداره ...
و خیلی جزئیات دیگه که شاید به ذهن هیچ کس نرسه ولی تک تکشون رو در نظر گرفته بودم ...
یعنی علاوه بر احساس با منطق هم به این نتیجه رسیدم که رویای گمشدم رو میتونم در اون پیدا کنم ...
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
شما که با اون رفت و امد نداشتین ! وقتی حتی از نزدیک ندیدینش ، وقتی باهاش حرف نزدین نمی تونین شناختی ازش داشته باشین !
هر چقدر هم اون خانوم خوب بوده باشه دلیل نمیشه شما با ایشون خوشبخت می شدید ! من خودم الان دو ساله تقریبا نامزدم رو می شناسم ، به خیلی از اخلاقاش آشنام ولی بازم گاهی تردید می کنم ! ازدواج به همین سادگی ها نیست ! خیلی مسائل رو باید در نظر گرفت ! خیلی اوقات دو طرف خیلی هم خوبند اما نمی تونن با هم کنار بیان ! سلیقه هاشون با هم فرق داره ! بنظرم تا موقعیت ازدواج پیدا نکردین به این احساسات میدون ندین ، خودتونو مشغول کنین و برای اون خانوم هم دعا کنین که ایشالا خوشبخت بشه ! به هر حال ایشون اگه واقعا شما رو دوست داشت صبر می کرد یا خبری چیزی قبلش می داد که جلو برین ! سنتون هم خیلی کمه ! هر آدمی خواسته ها و ملاک هاش تو ۲۳-۲۲ سالگی با ۳۰ سالگی فرق داره و اگه درست انتخاب نکنین بعدها پشیمون می شین ! بنظرم از خانوادتون هم بخواین تا موقعیت مناسبی پیدا نکردین شما رو تحریک نکنن برای ازدواج !
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط melisaa
شما که با اون رفت و امد نداشتین ! وقتی حتی از نزدیک ندیدینش ، وقتی باهاش حرف نزدین نمی تونین شناختی ازش داشته باشین !
هر چقدر هم اون خانوم خوب بوده باشه دلیل نمیشه شما با ایشون خوشبخت می شدید ! من خودم الان دو ساله تقریبا نامزدم رو می شناسم ، به خیلی از اخلاقاش آشنام ولی بازم گاهی تردید می کنم ! ازدواج به همین سادگی ها نیست ! خیلی مسائل رو باید در نظر گرفت ! خیلی اوقات دو طرف خیلی هم خوبند اما نمی تونن با هم کنار بیان ! سلیقه هاشون با هم فرق داره ! بنظرم تا موقعیت ازدواج پیدا نکردین به این احساسات میدون ندین ، خودتونو مشغول کنین و برای اون خانوم هم دعا کنین که ایشالا خوشبخت بشه ! به هر حال ایشون اگه واقعا شما رو دوست داشت صبر می کرد یا خبری چیزی قبلش می داد که جلو برین ! سنتون هم خیلی کمه ! هر آدمی خواسته ها و ملاک هاش تو ۲۳-۲۲ سالگی با ۳۰ سالگی فرق داره و اگه درست انتخاب نکنین بعدها پشیمون می شین ! بنظرم از خانوادتون هم بخواین تا موقعیت مناسبی پیدا نکردین شما رو تحریک نکنن برای ازدواج !
در اینکه آرزوی خوشبختی براش دارم شکی نیست .
اصلا دوست ندارم ناراحتیش رو ببینم .:43:
................
اینکه از نزدیک ندیدمش رو خیلیها بهم گفتن .اصلا خودم هم نمیدونم چطور شد این اتفاق افتاد .ولی چیزی که ازش مطمئن هستم حس متفاوتی بود که بهش داشتم و این حس اونو از بقیه متمایز میکرد .
.........................
در مورد شناخت دو طرف کاملا حق با شماس ولی این شناخت کامل رو چطور میتونم به دست بیارم ؟من برادرم رو که 23 ساله داریم تو یه خونه با هم زندگی میکنیم کامل نمیشناسم .اونم منو نمیشناسه .واضحه که هیچ وقت آدم نمیتونه نسبت به طرفش شناخت کاملی داشته باشه .حتی من هنوز خودمو کامل نشناختم .اصلا 2 ماه پیش فکرشو نمیکردم که با شنیدن همچین خبری به این روز بیافتم.ولی الان متوجه شدم که خیلی عاشق تر از چیزی بودم که خودم فکرشو میکردم .با بدترین مشکلات حتی فوت نزدیکانم 1 روزه نه 1 ساعته کنار اومدم .ولی الان 1 ماهه که نمیتونم با این موضوع کنار بیام .
دقیقا یکی از نکته هایی که منو شدیدا آزار میده همینه که شناختم ازش نسبتا زیاد بود . خانواده ی من تقریبا هر 1-2 ماه به منزلشون میرفتن و چند روزی میموندن .به نوعی باهاشون زندگی میکردن .
بدون آرایش-بدون ریا کاری-بدون دروغ و... دیده بودنش.
شما میگید از نامزدتون هنوز شناخت کامل ندارید ولی چطور انتظار دارید من از کسی انقدر شناخت داشته باشم که از همه نظر قبولش کنم ؟؟
من میتونم با اطمینان بگم در طول زندگی لب به هیچ گونه مواد مخدر یا مشروبات الکلی نزدم(حتی قلیون) .با دختری دوست نشدم .حتی 1 بار هم به کسی فحش ندادم ولی آیا شما باور میکنی؟؟قطعا نه!!
حتی خانوادم باور نمیکنن .الان که اینجا تایپ میکنم فکر میکنن با دوست دخترم دارم چت میکنم .:163:
........................
در مورد خانواده .
زیاد تحت فشار نیستم .این فشار فقط در مورد اون دختر صدق میکرد .حتی الان خونوادم از من بیشتر سرخورده و نا امید هستن .
الان دیگه منم بخوام هم اونا نمیخوان!
من هم در کل عجله ای برای ازدواج نداشته و ندارم .اگر مطمئن بودم که اون تا 4 سال دیگه میمونه اون موقع اقدام میکردم چون دوست داشتم قبل از ازدواج همه امکانات رو فراهم میکردم .
یعنی مشکلی از این بابت ندارم .فقط سعی میکنم اوضاعم رو به حالت عادی برگردونم تا زندگی عادیم رو دنبال کنم .هدفم از طرح مشکل هم دقیقا همین بود .شاید نیاز داشتم احساس درونیم رو جایی بیان کنم .
..............
من تو انتخابام بسیار وسواس هستم .. به تک تک جزئیات توجه دارم ..در همه ی موارد ..در کار-زندگی- حتی خریدن لباس ..رنگ-مدل-نوع و ... همه رو در نظر میگیرم ..حتی بارها شده برای خرید یک شلوار یا کفش ماه ها بازار رو زیر پا بذارم تا چیزی که مد نظرم هست رو پیدا کنم ..اگر چیزی بخرم که ذره ای با خواستم تفاوت داشته باشه بدون در نظر گرفتن پولی که بابتش دادم میدمش به برادرم و یکی دیگه میخرم ...
اشتباه نشه همسر آیندم رو به عنوان یک کالا در نظر نمیگیرم .میخوام بگم که این علاقه خیلی هم احساسی و به دور از شناخت و منطق شکل نگرفت .
حالا که از دست دادمش نمیتونم انگیزه ی جدیدی برای خودم بسازم.:47:
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
به خاطر تعریف دیگران ازش یه فرشته ساختی چه بسا اگر از نزدیک ارتباط بر قرار می کردی نظر متفاوتی پیدا می کردی.
درضمن برای کسی بمیر که برات تب کنه،اول گفتی اونم بهت علاقه داشت اگر اینطور بود منتظرت می موند یا خبر خاستگاریو
می داد.اشاره شده بود برای یادآوری گفتم.دیگه اینکه کمال طلب هستی،گشتن 1ماهه برای شلوار یا همسرت تمام
خصوصیات با هم داشته باشه،برات مشکل ایجاد می کنه.
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
سلام و صبحت بخیر دوست عزیز
به این که دوست داشتن اون دختر درست بوده یا غلط کار ندارم الان بهترین کار برای شما اینه که بزاری زمان بگذره
کاملا حس و حالت درک میکنم زندگی با یه رویا و بعدخراب شدنش....
اما عزیزم گاهی باید در زندگی یاد بگیریم بعضی مسائل نادیده بگیریم و ازشون بگذریم تا بزرگ شویم
الان هر چی بهت بگیم بهش فکر نکن گریه نکن اهنگ غمگین گوش نده حالت شعار داره اما عزیز دلم بهت مزده میدم که با گذشت زمان بهبود پیدا میکنی
سعی کن به عشق حقیقی یعنی خدا رو بیاری که بسیار برات تسکین دهنده هست
برات ارزوی موفقیت و شادی دارم
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند.......
RE: چطور با رویای از دست رفته کنار بیام؟؟
سلام گلم .
توکلت به خدا باشه .به نظر من اشتباه کردی که چیزی نگفتی همیشه فرصتها نمیشینند تا تو کاراتوبکنی و بعد بیان .اما تو هنوز جوونی و فرصت زیاد داری .من تجربه های بدی مشابه تو داشتم راست میگی هر چی بگی راسته خیلی خیلی سخته که فراموشش کنی اما این همیشه یادت باشه که عشق باید دوطرفه باشه اینکه فقط احساست بهت بگه که دوستت داره درست نیست اگه اون واقعا دوستت داشت از هر طریقی به تو میرسوند که عجله کن خواستگار دارم نه اینکه ازدواج کنه و بعد تو با خبر بشی .
داداش گلم امید تو از دست نده به لطف خدا پسر سخت کوشی هستی و الان موقعیتهای خوبی برای خودت بوجود اوردی .
به نظر من برای رهایی از این فکر آزار دهنده راهی نداری جز اینکه با این دیوی که مثل خوره داره روحت آزار میده بجنگی جنگ جنگ تا پیروزی
داداش گلم شنا و بدنسازی و... و هر ورزشی رو که بیشتر دوست داری رو شروع کن اگه یک بار در هفته میری روز در میونش کن سبک تر کار کن اما بیشتر برو
از جامعه فاصله نگیر میدونم حوصله نداری میدونم دایم اشک تو چشمات حلقه میزنه میدونم فکر میکنی ذنیا به آخر رسیده میدونم فکر میکنی رو دست خوردی ...
میدونم حالت درکت میکنم اما گلم چاره چیه ...
تو لیاقتت بهتر از اون بوده خدا رو صد هزار مرتبه شکر که اینقدر دوستت داره و کمکت میکنه
توکلت به خدا باشه .
گلم مواظب خودت باش با موقعیتی که توداری دختر های زیادی برای تو هستن و آرزوی داشتن همچین همسری رو دارن تو بهترینی
عزیزم مطمئن باش که بهتر از اون دختری که مد نظرت بوده نصیبت میشه .
در پایان گلم با توکل به خدا و ورزش انشاا آینده درخشان و روشنی در پیش روی توست
دنیا منتظر توست :72: