متاسفانه باید تمومش کنم، چطور شجاعانه و بدون ترس برم جلو
راستش اگه مشاورم همسرم رو ببینتش و بگه که درمان روش تاثیری نمی ذاره تصمیمم معلومه متاسفانه.
راستش خودم هم باورم نمیشه که این حرفا رو واقعا از ته دل میزنه یا واسه اذیت من؟ اما هردفعه ازش می پرسم جدی اینطور فکر می کنی؟ میگه اره کاملا جدیم خودم هم به خودم میگم اگه الکی هم این تهمت هارو بزنه حتما یه مشکل دیگه داره اخه کی به زنش اینطوری میگه ؟؟؟؟؟
یه سوال دیگه داشتم میخواستم شجاعت رو یاد بگیرم متاسفانه خیلی ضعیفم از نظر احساسی چطوری با شجاعت و بدون ترس و خیال با احساسم مبارزه کنم تا محکم برم واسه تصمیمی که گرفتم؟
اگه کسی اینجا هست که تجربه جدایی و تجربه مبارزه با احساسش رو داشته یکم واسم بگه.
برای کسانی که مشکل منو نمی دونن
این لینک منه
http://www.hamdardi.net/thread-19842.html
