سردرگمي

سلام خسته نباشيد من با توجه به مشكلي كه دارم تصميم گرفتم عضو اين سايت شم و از شما كمك بخوام حدودا 2 سال پيش من با پسري اشنا شدم فقط واسه سرگرمي چون اونم سربازي بود فقط هر چند ماهي همو ميديديم كم كم بعد يك سال رابطمون جدي شدو روزي حداقل 2 ساعت و با هم حرف ميزديم تا سربازيش تمام شد و رابطمون خيلي زيادشد تو اين 2 سال به من نه بي احترامي كرده تا جاييم كه تونسته واسم هر كاري خواستم كرده العانم تو كاره ازاده بهم پيشنهاد ازدواج داده منم كه العان دانشجويم درس نخوندنشو بهونه كردم ولي بازم اون ميگه ميخونم چون باهاش دوست بودم ميترسم خوشبخت نشميمو به مشكل بخوريم و مثل العان دوسم نداشته باشه حالا من چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟:302:خواهش ميكنم راهنمايم كنين.ممنون

سلام دوست عزیز
بهتره رابطتون را رسمی کنید و در کنار خانواده این سردرگمی را بررسی کنی
تصمیمات به این مهمی را ادم نمیتونه تنها مدیریت کنه
موفق باشی عزیزم

مشورت با خانواده ها.با عقل جلو رفتن از این به بعدش.........

با سلام
کاربر گرامی عنوان فعلی تاپیک شما کلی بوده و نامفهوم،چنین تاپیکهای گذشته از آنکه به دلیل نامفهوم بودن عنوان مورد توجه قرار نمیگیرند،طبق قوانین نیز حذف میشوند
لطفا" در ارسال بعدی خود عنوان مناسب را برای ما ارسال نمائید تا تغییر دهیم.
در غیر اینصورت تاپیک شما حذف میشود

من هنوز مطمئن نيستم واقعا دوسش دارم يا نه چون اين اولين رابطه ي من بوده ميترسم احتمالم ميدم خانوادم مخالفت كنن چون دنبال كلاسو تجملاتن يعني واقعا به خانوادم بگم؟؟؟اگه از دستش بدم چي؟؟؟نميدونم اين عادت كردنه يا عشق؟؟؟

همین که دوسش نداری برات امتیازه چون به دور از احساسات می تونید مراحل شناخت رو طی کنید.البته تو همین مرحله

خواه نخواه احساسات درگیر می شه که باید بروز دادنشون باشه بعد از عقد.

پس شما اجازه بده بیان خاستگاریت تا بتونید بهتر همدیگه رو بشناسید و تصمیم بگیرید.

نميدونم چيكار كنم وقتي پيشمه حوصلشو ندارم ولي تا احساس ميكنم ميخواد بره گريم ميگيره از موقعيت كاريش درسيش خوشم نمياد همش دعوا ميكنيم وقتي با پسراي اطرافم مقايسش ميكنم دل زد ميشم ازش ولي ميگه طاقت بيار درست ميشه همه چيز نميدونم چيكار كنم!!!