RE: من و دلی که سخت شکستمش
سلام شب شکن
خوبی؟ خوب خوب؟
نهایت امر اینه که تو کار درستی ردی.
کاری که هم به نفع خودت و هم به نفع او بود.
تلخه، دردناکه . پا گذاشتن روی محبت دیگری و فراموش کردن و دل شکستن کسی که عاشقونه دوستت داره ، خیلی تلخه.
اما...
مهم اینه که کار درستی کردی. بیشتر از این بهش لطمه نزدی.
هر چه قدر هم که رنج ببره اما بهتر از یه شکست بزرگتره.
داداش جان شهامتت رو تحسین میکنم و ممنون که بیشتر از این به این بازی ادامه ندادی.
اون خانم هم به زودی خواهد فهمید. درک خواهد کرد که تو کار درستی کردی.
مواظب خودت باش. قوی باش.
RE: من و دلی که سخت شکستمش
ممنون از جوابتون. حالم که از لحاظ جسمانی بد نیست. از لحاظ فکری ذهنم درگیره. امیدوارم حرف شما درست باشه. فقط یه درسی که از زندگی گرفتم اینه که نمی شه به هیچ خانمی گفت که من یه مدت باهات هستم بعدش نیستم. حالا هر جای دنیا که باشه. خانم ها اگر در حرف هم بپذیرند در عمل نمی تونند. لطفاٌ سایر دوستان هم از نظراتشون من رو محروم نکنند. حتی اگر راه حلی به ذهنشون نمی رسه دیدشون رو به این ماجرا بیان کنند.
RE: من و دلی که سخت شکستمش
دوست عزیز:72:
به نظر من شما بیشتر از اینکه دل اون خانم رو شکسته باشین روح خودتون رو شکستین و ازار دادین.
در اینکه کار خوبی کردید این رابطه رو قطع کردید شکی نیست و اینکار بهترین کاری که کردید.
ولی کاربدی که کردید جدای از سو استفاده از اون خانم حریم روح و روان خودتون رو شکستید
و به کسی که شاید لایق روح و روان پاکتون نبود بخاطر جسمتون و ارضای نیازهای شهواتی تون اجازه ورود دادید.
و به نظر من اینه که آزارتون میده.
خداوند که خیلی کارها رو منع کرده و به طرق مختلف بهمون هشدار داده اجتناب
کنیم بخاطر ضررهای روحی و جسمی که ممکنه در کوتاه مدت خودش رو نشون نده ولی در
دراز مدت مطمئنن آثار مخربی داره و قلبمون رو تیره و تار میکنه.
کسی که دزدی میکنه در دفعات اول ودوم دچار عذاب وجدان میشه و ممکنه با ناراحتی اینکارو انجام بده
ولی وقتی عادت بکنه به این کار و زشتییش بریزه دچار عذاب و جدانی نمیشه و یا ممکنه خیلی کمتر از قبل دچار
تنش بشه.(ببخشید این مثال رو زدم "در مثل مناقشه نیست.")
این که شما در یک کشور غریب هستید دلیل قابل توجیهی نمی تونه باشه که روح و روانتون
رو فدای نیازهای جسمی تون کنید و از دیگران برای برطرف کردن نیازهاتون استفاده کنید.
به نظر من با ورزش و کار و ارتباط با خدا وقتتون رو پر کنید و دیگه از مرهمهای اینچنینی برای رفع
نیازهاتون استفاده نکنید که در دراز مدت پشیمونی داشته باشه.
موفق باشید.:72:
RE: من و دلی که سخت شکستمش
بله متاسفانه يا خوشبختانه خانمها بسيار عاطفي هستند و سن و سال هم نمي شناسه. ظلم بزرگ رو اونجا انجام داديد كه بخاطر جذابيت هاي جسميشون رفتيد به سمتش... مطمئنا الان حال و روز خوبي نداره و بسيار غمگين و سرخورده است.
نظر من اينه كه همينجوري ولش نكنيد. حتي خداوند هم در قرآن مي فرمايد زناني كه مي گيريد به نيكي رها كنيد.
بنظر من(فقط نظر شخصي منه) به مناسبت كريسمس براش كادوي مناسب و درخوري تهيه كنيد و اگر مي تونيد زباني و اگر نمي تونيد با يك نامه بصورت منطقي دلايل جدايي رو توضيح بديد و ازش بخاطر اشتباهاتتون عذرخواهي كنيد. بهرحال درسته كه قطع ارتباط درستترين گزينه است اما يه نگاهي به ويرانه اي كه پست سرتون گذاشتيد هم بايد بيندازيد. تاكيد مي كنم با دادن اين كادو شديدا جلوي خودتون رو بگيريد و خداي نكرده احساساتي نشيد و دوباره باهاش رابطه جنسي برقرار نكنيد :300: حتي اگر رو به قبله بوديد! فقط و فقط دل دردمندش رو كمي تسكين بديد و ازش خداحافظي كنيد. در ساير وقتهاي كلاس و در مواقعي كه چشم تو چشم ميشيد مثل يك ليدي واقعي باهاش برخورد كنيد و جانب احترام رو نگه داريد. از طرفي به اصرارش براي برقراري مجدد رابطه اهميت نديد و دلايل قطع ارتباط رو همواره بهش گوشزد كنيد تا بپذيره. مصمم و راسخ بودن شما در تصميمتون خيلي خيلي اهميت داره. اشتباه كرديد دعوت شام كريسمس رو پذيرفتيد و بدترش اين بود كه زديد زيرش... كمي به رفتارهاي خودتون دقت كنيد. درسته كه ايشون هموطن شما نيستند اما آدم كه هستند!لطفا معيارهاي درست رفتار با يك انسان رو مد نظر داشته باشيد...
RE: من و دلی که سخت شکستمش
شب شکن
اگر بخواهیم خیلی منطقی به این موضوع نگاه کنیم شما عذاب وجدان زیادی بابت شکستن دل اون خانم نباید داشته باشید(درمورد عذاب وجدان ناشی از گناه صحبت نمی کنم منظورم فقط دل شکستن اون خانومه )
چون اون خودش می دونه که 20 سال تفاوت سنی تفاوتی نیست که قابل چشم پوشی باشه ...
می دونسته که شما از اول گفتید این رابطه یک رابطه موقت هست
اون خانم باید واقع بین باشه و بتونه احساسش رو کنترل کنه
با داشتن سه تا بچه تجربه کافی از زندگی رو داره و ی دختره بی تجربه نبوده که درگیر احساسات و هیجانات شه و این رابطه ای که با شما شروع کرده با آگاهی بوده ...
شما خودتون خوب می دونید که خیلی اشتباه کردید و سرزنش کردن شما لازم نیست ولی فقط یک جمله
شما با دید رابطه کوتاه مدت و صرفا نگاه جنسی این رابطه رو شروع کردین ....و به خودتون جسارت این رابطه رو دادید چون اون 20 سال ازتون بزرگتر بود و می دونستید این رابطه از اول منطقی نیست و می دونستید بخواین نخواین تموم میشه و اون جای مادر شماست و وابستگی خاصی بهش پیدا نمی کنید ...
پس رسما سو استفاده کردید
وگرنه دخترایی به خوش اندامی و جذابیت اون خانم قطعا وجود دارن و شما دیدنشون ولی رفتید سراغ اون ...
پس نگید سو استفاده نکردم !!!
الانم به نظر من اگر می خواین واقعا اون از شما دل بکنه شاید باید یکمی بی رحمی رو داشته باشید یعنی در این همین حد که نخواین هیچ ارتباطی از طرف شما ادامه پیدا کنه خوبه
چون اون الان واقعا احساسش جریهه دار شده و نمی تونه منطقی تصمیم بگیره و هر نرمی و توجه ای از سوی شما اون رو دوباره امید وار می کنه هر چه هم توضیح بدید چون الان احساسش به منطقش به شدت غالب شده ممکن هر گونه توجه از سمت شما رو اشتباه برداشت کنه و بیشتر با دلش بازی بشه ....
و این اوضاع رو خراب تر می کنه.
درسته محبتش زلال بود و خالص بود ولی منطقی نبود و اگر زجری می کشه و عذابی می کشه پیامد اشتباه خودش هم هست و خودش هم 100 درصد مقصر هست و یک قربانی نیست !
شاید تجربه گزافی بود براتون ولی خوبه که این تجربه بدست اوردید که دیگه دنبال هوای نفس نباشید و در همه حال خدارو به یاد داشته باشید که ناظر بر اعمال ماست.
اگر امکانش وجود داره کاری کنید که دیگه نبینید ...
RE: من و دلی که سخت شکستمش
شب شکن عزیز
مجددا سلام
منم با نازنین جان موافقم.
به نظرم بهتره که واقعاً نبینینش. حتی برای عذرخواهی . حتی برای کاهش ناراحتیش.
این بهتره . هم برای ایشون و هم برای شما.
اگر بهتون گفته که دیگه نمیخواد شما رو ببینه، به این تصمیم احترام بذارید و شما هم فراموش کنید .
شب شکن نوشته:
ممنون از جوابتون. حالم که از لحاظ جسمانی بد نیست. از لحاظ فکری ذهنم درگیره. امیدوارم حرف شما درست باشه. فقط یه درسی که از زندگی گرفتم اینه که نمی شه به هیچ خانمی گفت که من یه مدت باهات هستم بعدش نیستم. حالا هر جای دنیا که باشه. خانم ها اگر در حرف هم بپذیرند در عمل نمی تونند.
بله. واقعا همینطوره. حالا میخواد اون خانم یه دختر جوون باشه یا یه زن هم سن مادر شما.
به حرف شما باور دارم.
فکرتون رو رها کنید و خودتون رو ببخشید. رابطه ای که بوده ، دو طرفه بوده و تنها شما مقصر نیستید.
RE: من و دلی که سخت شکستمش
سلام شب شکن
خوبی؟
یه سوال می تونم بپرسم؟
رابطه شما با مادر خودتون چطور بوده و هست؟
RE: من و دلی که سخت شکستمش
دوست عزیز من با سرافراز موافقم.
با روندی که اکنون در پیش گرفته اید این خانوم دیگر هیچ وقت نخواهد نتوانست به مردی اطمینان کند.
واگر از بعد احساسی هم به قضیه نگاه کنیم به راحتی میشه احوال امروز اون خانوم رو درک کرد.
به نظرمن هم بهتر این است که بصورت منطقی قانع شود تا اینکه متنفر شده و احساساتش سرکوب شود.
نازنین جان عشق وعلاقه چیزی نیست که هر آدمی بتواند افسارش را در دست گرفته وکنترلش کند.
میخواهد جوان 20 ساله باشد یا پیر60 ساله! این احساس می تواند هر آدمی را از پای درآورد!
RE: من و دلی که سخت شکستمش
داملا
درسته می دونم عزیزم
منم نگفتم که اون خانم حق نداره عاشق بشه به خاطر سنش
ممکنه برای هر کسی و در هر سنی پیش بیاد عاشق بشه
ولی همه ما برای خودمون باید و نباید و ایدولوژِی خاصی داریم و بر اساس اون طرز فکرمون عشق رو می تونیم تو مراحل اولیه کنترل کنیم یا حد اقل اگر نمی تونیم کنترل کنیم عواقبش رو در نظر بگیریم
خوب این خانم هم با توجه به سن و تجربه ازدواجش باید عاقل تر می بود ...همین
می گم اون آگاه بوده نه اینکه نا پخته باشه و گول خورده باشه
و اگر این حس اسمش عشقه !
اگر اون شخص الان عاشقه!
چطور میشه با صحبت قانعش کرد؟؟؟
آدم عاشق که قانع نمیشه به راحتی !به نظر من صحبت و هر گونه ارتباط این آقا با اون خانوم تو این شرایط ضررش بیشتر از منفعتشه
من نظر شخصیم رو می گم و می دونم ممکنه غلط باشه ولی از دید ی عاشق ...
حتی ی تماس کوچیک یا ی توجه کوچیک از معشوق آدم رو امیدوار می کنه و رابطه رو کش دار می کنه
و خود این آقا هم ممکنه با تماس مجدد عذاب وجدانش تشدید بشه و به این رابطه ادامه بده .....
شاید اگر خودتون رو بزارید جای کسی که واقعا عاشق بتونید تصور کنید چی می گم
می دونم ممکنه نظرم غلط باشه و شاید شما درست بگید
البته