همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
سلام
من یک ساله عقد کردم و 22 سالمه .
همسرم از اون اول بهم گیر زیاد می داد که همیشه گوشیم دردسترس باید باشه و هرجا میرم باهاش در تماس باشم و ...
منم دیدم اینا موضوعات نیست که از پسش بر نیام و رعایت میکردم.
با سرکار رفتنم موافقه اما اگه یکم دیرو زود میشد که از محل کارم بیام خونه کلی دادو بیداد میکرد که چرا هرروز 1 ساعته میرسیدی امروز 1ساعت و نیمه رسیدی کلی دعوا و جر و بحث بود تا بالاخره تونستم تایم رو واسش کم ارزش کنم .
اما این رفتار هاش منو هم می ترسونه هم باعث ازارم میشه الان دارم با کلی بغض اینارو مینویسم.
دوستش دارم خیلی زیاد ولی واقعا ناراحتم میکنه همش تنش و استرس و اضطراب دارم.
جدیدا هم دیگه داره بهم تهمت هم میزنه:
مثلا چند روز پیش روی پوستم لکه دید بهم با لحن خیلی بدی گفت که این چیه و کی اینجوریت کرده؟؟؟؟؟ خیلی بهم بر خورد بهش گفتم چرا تهمت میزنی اونم گفت این تهمت نیست سواله و تو باید جواب منو بدی
منم گفتم نمی دونم و چیزی که به ذهنم میرسید و حقیقت داشت رو گفتم یعنی گفتم جای آهنیه روی لباسمه که پوستمو زخم کرده
اما قبول نکرد و واسم حتی قران اورد گفت باید روش قسم بخوری.......منم اینکارو کردم اما واقعا ناراحت شد و روحم و شکست یعنی چی؟؟؟
باهاش وقتی اروم میشه حرف میزنم بهم میگه بهت اعتماد دارم اما اعتقاد دارم جامعه خرابه و شیطون میتونه به راحتی تو رو گول بزنه..
میگه من تهمت نمیزنم ازت سوال می پرسم . اخه جالبه جواب هم می دم میگه جوابت منطقی نیست و قبول نمی کنه انقدر گیر میده تا اخر اشک منو در میاره
خیلی مهربونه و بهم خیلی محبت میکنه اما فقط کافیه یه اتفاق پیش بینی نشده بیافته
مثلا زنگ بزنه نشنیده باشم و جواب نداده باشم کلی باهام قهر میکنه
یه بار هم که خیلی قلبمو شکوند بهم گفت چرا انقدر زود به زود میری حموم؟؟؟؟
بازم کلی باهاش دعوا کردم که به خدا دیگه داری خسته ام میکنی ازش خواهش کردم بهم اعتماد کنه
در جواب گفت: تو اگه پات جایی نلرزه میشینی زندگیتو میکنی و به سوالام جواب میدی دلیل نداره خسته بشی وقتی کاری نمی کنی!!!!!!
اصلا توی مخش نمیره که بابا این حرفا منو از همه چیز زده میکنه و باعث دوریم میشه.
چیکار کنم خیلی نگرانم اینده می خواد چیکار کنه ؟؟؟از طرفی دوست داریم همدیگرو از طرفی همش سر این موضوع ها اعصابمون بهم میریزه
از طرفی هم همیشه در تنشم و ناراحتم توی هفته شاید 7-8 بار از این فکرای احمقانه کنه و اینطوری بهم تهمت بزنه...
چیکار کنم ..............
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
به همدردی خوش اومدی
نحوه آشناییتون به چه صورت بوده؟حجابت در چه سطحیه؟آیا همسرت فقط به شما مشکوکه یا به هیچکس اعتماد نداره؟
طرز رفتارت با مردهای دیگه به چه صورته؟
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
سلام وخوش امدید.
نظر من تنها این هست که آروم باشید وخونسردی خودتون رو حفظ کنید تا بتونید بهترین تصمیم رو بگیرید.
دقت کنید که شما هنوز درمرحله عقدهستید،اگر نتونید با این مسئله کناربیایید رفتن سر زندگی مشترک نوعی ریسک
به حساب میاد. پس فرصت رو غنیمت شمرده و کاملا جدی درصدد حل مسئله برایید. اگر فکر می کنید همسرتون
کشش این رو داره که تغییر کنه، باهاش صحبت کنید، اطمینان بدید که کسی جز اون تو زندگیتون نیست و با مهرومحبت
این رو بهش ثابت کنید.اگر این امکان نیست بسنجید ببینید می تونید کنار بیایید یانه؟
http://www.hamdardi.net/thread-8845.html هم تاحدی کمکتون می کنه.
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
شکاک بودن همسر مساله خیلی مهمی و باید جدی بگیریش
در حالت خیلی خوش بینانه :ممکنه همسر شما از سر علاقه زیادش به شما و به دلیل اینکه تازه یک سال عقد کردین و هنوز عروسی نکردید در دلش ترس داره که شما رو از دست بده ....و بعد از عروسی این حساسیتش کاهش پیدا کنه.....
اما اگر واقعا شکاک باشه...نمیشه به راحتی باهاشون کنار اومدو واقعا باید این قضیه رو جدی بگیری و مشاوره حضوری هم بری.
گاهی درسته که مرد زمینه شکاکیت رو داره ولی زن هم ناخواسته و با ی رفتار هایی به این شک دامن می زنه
شما مراقب باش دامن نزنی...
سعی کن همیشه در دسترس باشی و همه برنامه هاتو بهش اطلاع بدی ،ببین این حساسیتش کاهش پیدا می کنه یا نه!
معمولا نحوه آشنایی هم تو شکاک شدن مرد تاثیر گذاره
خیلی از دخترایی که با دوستی ازدواج می کنند و در مدت دوستی روابط نسبتا آزادی با دوستشون دارند بعدا از شکاکیت همسرشون می نالن...
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
سلام
دوستان من همون just.God هستم و این تاپیک خودمه اما متاسفانه مشکلی با نام کاربریم پیدا کرده بودم هرکاری می کردم و هر کافی نتی که می رفتم باز نمی کردش مجبور شدم یه حساب جدید باز کنم.
و الان به سوالاتون پاسخ میدم ممنون از اینکه جواب دادین.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
به همدردی خوش اومدی
نحوه آشناییتون به چه صورت بوده؟حجابت در چه سطحیه؟آیا همسرت فقط به شما مشکوکه یا به هیچکس اعتماد نداره؟
طرز رفتارت با مردهای دیگه به چه صورته؟
قبل از عقد دوست بودیم. حجابم معمولیه واسه مهمونی ها به خودم می رسم و در مورد پوشش توی دوران دوستی با هم صحبت کرده بودیم و الان زیاد به این مسئله گیر نمیده نه اینکه گیر نده توجهش کمتره.
در مورد اینکه فقط به من یا به همه شک داره:
هرکی جز من هم زنش بود همین شکا رو داشت به نظرم بیشتر ژنتیکیه چون مامانش یکم اینطوریه پدرش هم بد دل بوده . به بقیه افراد و حتی دوستاش شک ناموسی نداره اما همیشه نوع برخوردش با اونا طوری بوده که یه وقت گول نخوره ازشون و ضربه نبینه یعنی رو نمیده.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
[color=#800080]سلام وخوش امدید.
کشش این رو داره که تغییر کنه، باهاش صحبت کنید، اطمینان بدید که کسی جز اون تو زندگیتون نیست و با مهرومحبت
من چون خیلی دوستش دارم همیشه سعی بر این داشتم که با محبت باهاش حرف بزنم و واسش جا بندازم که این فقط یه شکه حتی کلی مقاله در مورد شخصیت های بدبین براش بردم که بفهمه این ممکنه یه بیماری باشه ، کلی مطالب در مورد زندگی که اگه اعتماد نباشه توش چطور میشه و ... براش خوندم
بی تاثیر نبوده اما تاثیرش فقط این بود که گفت اره دست خودم نیست نمی تونم کاریش کنم.
پیش مشاور هم رفتیم فقط همون روز و یا همون هفته خوب بود دوباره میرفت توی حال خودش.
الانم بهش میگم بیا بریم شاید با دارو درمانی خوب شه ( مشاور هم گفته بود) میگه وقتی اینطوری میگی احساس می کنم می خوای از سر خودت وا کنی که من بی غیرت شم تو راحت شی.
می دونید الان در حالت عادی کاری نداره اما فقط کافیه یه اتفاق پیش بینی نشده بیافته هر چی برچسبه می چسبونه بهم .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
در حالت خیلی خوش بینانه :ممکنه همسر شما از سر علاقه زیادش به شما و به دلیل اینکه تازه یک سال عقد کردین و هنوز عروسی نکردید در دلش ترس داره که شما رو از دست بده ....و بعد از عروسی این حساسیتش کاهش پیدا کنه.....
خودش هم همینو میگه : میگه منو نمی خواد از دست بده منم قبول دارم که همینطوره منم دوست ندارم از دستش بدم اما بعضی از حرفا و رفتار هاش واقعا ازارم میده نمی دونم حل میشه ؟ امیدی هست؟ نمی دونم خیلی گیج و داغونم.
اما اگر واقعا شکاک باشه...نمیشه به راحتی باهاشون کنار اومدو واقعا باید این قضیه رو جدی بگیری و مشاوره حضوری هم بری.
همونطور که گفتم مشاوره هم رفتیم و نتیجه اش رو در بالا هم گفتم بیشتر معتقده من باهاش راه نمیام و اگه به دونه دونه از سوالاش جواب بدم این مشکلات به وجود نمیاد
اما منم به خدا جواب می دم با ارومی و قاطعانه اما بازم قبول نمی کنه و از توی جواب سوال هام بازم سوال در میاره .اخرشم کار به قسم خوردن یا گریه من میرسه که بازم لحظه ای اشتی میکنیم اما توی ذهنش خواهد موند.
گاهی درسته که مرد زمینه شکاکیت رو داره ولی زن هم ناخواسته و با ی رفتار هایی به این شک دامن می زنه
شما مراقب باش دامن نزنی...
سعی کن همیشه در دسترس باشی و همه برنامه هاتو بهش اطلاع بدی ،ببین این حساسیتش کاهش پیدا می کنه یا نه!
من همیشه گوشیم از ترس توی دستمه اما مگه عامل فقط منم ممکنه توی مترو انتن نده یا ... من سعیمو میکنم.
الانم همش استرس دارم که یه روزی اینا رو نبینه که نوشتم حالا 1000 تا فکر میکنه اما دلیلش اینه که می خوام هر راهی هست رو انجام بدم واسه زندگیمه. اما خب نمی دونم دیگه انشاء ا... که نتیجه بگیرم.
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
کسی چیزی نمی گه؟
آقای sci و hamed ممنون میشم شما هم راهنماییم کنید.
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
سلام،
به نظر من این موضوع خیلی مهم و حساس هست.
بهترین کار این است که هم خودتون به تنهایی و هم هر دو با هم به مشاور مراجعه کنید.
اصلاً این مسئله رو دست کم نگیرید و تا کاملاً این مشکل حل نشده، عروسی نکنید بهتر است.
نیاز بیشتر به مشاوره حضوری دارید.
موفق باشید.
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
سلام
چندا کار به ذهنم میخوره اگر انجام بدی موثره
1- سعی کن جلوی شوهرت عباداتت را انجام بدی مثل نماز - قرآن و ....
2- اگر توی خونه ماهواره دارید خیلی از برنامه ها را مخصوصا جلوی شوهر نبین
3- هرگز از زنها و مردهای فاسد خبر به شوهرت نده و هر وقت هم شوهرت از این خبرها بهت داد جوری وانمود کن که خیلی تعجب کرده ای و ناراحتی از این قضایا
4 - هرگز خبرها و ملاقاتهای محل کارت را به خانه منتقل نکن
5- جلوی مهمانها مخصوصا مردها حتی محارم مقداری در پوشش و گفتگو مراقبت کن
6- رابطه جنسیت را بیشتر کن وکاری کن که فعلا او پیشنهاد دهنده باشد
7- حتما پیش یک مشاوره به صورت حضوری برو
امیدوارم مشکلت زود حل بشه . توسل به حضرت معصومه هم موثر است
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
سلام
گفته بودم که حرف از جدایی بینمون هست اما بخاطر دوست داشتن همدیگه نمی تونین اقدام کنیم.
چند روزه که دعوا داریم سر اینکه میگه من نمی تونم سوال پیچت نکنم میگه تو هم اصلا جوابای منو نمی دی ( خیلی سوختم وقتی اینطوری میگه اخه من همیشه جواب های سوالاش که چه عرض کنم تهمت های بدش رو میدم)
نمی دونم چرا اینطوری میکنه خیلی احساس بدی پیدا می کنم اخه به جای اینکه به فکر ساختن زندگیمون باشیم هنوز بعد از 4 سال گیر اینه که چرا گوشیم در دسترس نبود ؟ تعقیبم کرده و میگه خیلی چیزا دستگیرم شد اما هیچی هم ازم ندیده ویا زنگ میزنه گاهی اوقات که گوشیمو میگیره و آنتن نمی ده زنگ میزنه به محل کارم قطع میکنه
که ببینه هستم یا نه اینکارا ادم رو می رنجونه خب وقتی هم احساس بدی پیدا میکنم و بهش میگم اعتراض میکنه که اگه مشکلی نداری نباید بهت بر بخوره
راستش چند روز پیش تا مرز طلاق هم پیش رفتیم من با این حال که دوسش داشتم حاضر به جدایی شدم اما تا دید داره جدی میشه اومد دنبالم و عذر خواهی کرد اما شاید 1000 بار اینطوری شده و اینطوری هم اشتی کردیم
اما راستش هیچ امیدی ندارم که بهتر شه می ترسم از اینده .
چیکار کنم مشاوره حضوری هم میرم
نمیدونم اگه جدا شیم می تونم خوبی هاشو فراموش کنم باخودم کنار بیام یه نه؟ هیج جایی نیست که باهاش خاطره نداشته باشم . هر بار که بهم توهین میکنه تا تنفر پیش میرم اما وقتی میاد از دلم در میاره اما دوباره..
انگار روی یه الاکلنگ عشق و تنفر هی بالا پایین میرم. خیلی گیج و نگرانم
در مورد جواب دادن هام یه توضیح بدم
همیشه وقتیکه سوال پیچم میکنه مثلا اون سری دفتر تلفن گوشیمو چک می کرد می گفت این کیه ؟ اون شماره کیه؟ اینو چرا اسمش رو رمزی سیو کردی؟ از این اسم چرا 3 تا شماره داری؟ مطمئنی که اسماش و درست سیو کردی؟ وااااااااای من همه اینا رو جواب می دادم اما هم چنان این سوال ها تا 2 ساعت ادامه داشت منم دیگه احساس خفگی بهم داشت دست میداد و بهش گفتم خسته ام کرده و دعوا شد هر دفعه همینطوری میشه
RE: همسرم خیلی بدبین و شکاکه،
همه میان و میرن و هیچی نمی گن
می دونم که دوستان جواب های کاملی دادن و مشخصه که چی می خوان بگن
اما خواهش میکنم بگین چطور تصمیم بگیرم و با خودم چطور کنار بیام؟
قابل ذکره من مشاوره هم میرم جواب اونم مشخصه اما مشکل من اینه که ترس از جدایی دارم دوسش دارم و الان توی شرایطی هستم که لازمه یه تصمیم درست بگیرم