وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
سلام دوستای خوبم
تو این تاپیک نوشتم که سه ماهه بدلیل اختلافاتی جدا از همسرم زندگی میکنم
میخواستم بونم باید برگردم تو زندگی یا نه
با رهنمایی دوستان متوجه شدم منم بی تقصیر نبودم به نظرم داره مقدمه چینی میشه که من دوباره برگردم تو زندگی 2 شنبه یعنی پس فردا دادگاه داریم بعد دادگاه میخوام با شوهرم برم البته اگه منو ببره
میخوا ازتون کمک بگیرم ببینم وقتی منو برد باید خودمو واسه چه مسایلی آماده کنم و در قبال رفتار های شوهرم چه واکنش های نشون بدم
رفتارم چطور باشه و همه چیز و همه چیز که تو زندگی بعد از جدایی ممکنه پیش بیاد و باید باهاش برخورد کنم
حتی میخوام درمورد کوچیکترین مسایل منو رهنمایی کنید مثلا تو خونه چه طور لباسی بپوشم غذا درست کنم یا نه ؟تا چه حد کارای خونه رو انجام بدم؟ رابطه جنسیم چطوری باشه و ....
اینا رو باید دو روزه جمع کنم چون اگه رفتم احتمالا دسترسی به نت نخواهم داشت واسه همین ازتون میخوام اورژانسی کمک کنید
پیشاپیش ممنون از همتون:43:
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
عزیزم همیشه اول باید کاشت بعد برداشت کرد
اگه رفتی
اولا رفتار جرات مندانه رو تمرین کن
دوم همه کارهایی که گفتی رو تمیز کردن خونه او این حرفها مثل یه زن مهربون خیلی طبیعی انجام بده
سوم که در واقع اول است گذشته رو بایگانی کن فکر کن که هیچ اتفاقی نیافتاده در مورد گذشته اصلا حرف نزن می دونم سخت ممکنه همسرت شروع کنه و چیزی بگه تو اما سکوت کن بگو که تو هم میدونی اشتباه کردی بزار حرفهاشو بزنه حتی اگر دوباره چیزی گفت که ناراحت شدی صبور باش یعنی بکار که بعد برداشت کنی فکر کنم یه یک ماهی طول بکشه ارامشتو حفظ کن
به هیچ وجه خانواده ها رو در جریان هیچ حرفتون قرار ندید و از همسرت هم خیلی دوستانه بخواه که یه مدتی این کارو بکنید خیلی مهمه و اگر خانوادتون چیزی پرسیدبگو همه چی مرتبه که بهت استرس وارد نشه
بازم تاکید می کنم اگر همسرت حرف بدی زد اصلا جواب بد بهش نده خیلی اروم صبور باش موفق باشی برات دعا می کنم :72::323:
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
زیتون جان سلام
من فکر میکنم برای برگشتت به خونه حتما" خیلی قاطع و جراتمند از همسرت بخواه برای جبران اشتباهاتتون و یادگیری مهارت های لازم مشاوره حضوری رو تا مدتها با هم برید
فکر کنم وقتی برگردی خونه احساس فعلیتو شاید نداشته باشی یعنی خیلی خاطرات بد برات زنده بشه احساس و فکرهای بد بیاد تو سرت ولی یه استاپ محکم بهش لگو و سعی کن فعلا" این مسایل بایگانی کنی
اگر بتونی از همین ابتدا یه پیادروی کوتاه در حد 15 min یا نشستن و میوه خوردن باهم در همین حد و صحبت راجع به مسایل غیر تنش زارو داشته باشید عالی میشه
اگه همسرتونم خواستن دری به گذشته باز کنن خیلی جراتمند ولی با محبت ازش بخواین فعلا" چون از مرحله بحرانی خارج شدید هنوز بهتره وارد مسایل تنش زا نشیم
راجع پوشش و روابط جنسی و ... فکر کنم خودتون بهتر میدونید :82:
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط جان سخت
عزیزم همیشه اول باید کاشت بعد برداشت کرد
حتی اگر دوباره چیزی گفت که ناراحت شدی صبور باش یعنی بکار که بعد برداشت کنی فکر کنم یه یک ماهی طول بکشه ارامشتو حفظ کن
به هیچ وجه خانواده ها رو در جریان هیچ حرفتون قرار ندید و از همسرت هم خیلی دوستانه بخواه که یه مدتی این کارو بکنید خیلی مهمه و اگر خانوادتون چیزی پرسیدبگو همه چی مرتبه که بهت استرس وارد نشه
بازم تاکید می کنم اگر همسرت حرف بدی زد اصلا جواب بد بهش نده خیلی اروم صبور باش موفق باشی برات دعا می کنم :72::323:
:104: :104: :104:
بسیار عالی راهنمایی کردند دوست عزیزمان "جان سخت"
زیتون عزیز
بسیار زیبا گفتند دوستمان که اول "بکار" تا روزی "برداشت" کنی!!!
شما باید بذر محبت و احترام کاشتن را یاد بگیری و در قلب همسرت و حتی مادرش این بذر
پاشی را شروع کنی تا بذر کینه و نفرت جای خود را به مهربانی و مودت دهد و این جز در
سایه صبر و صبر و صبر و درایت و سکوت شما در هنگام خشم و عصبانیت میسر نیست!!
پیشنهادی هم برایت دارم که به درد وقتی می خورد که زندگیت به آرامش برسد!
وقتی همه چیز کمی آرامتر شد یک پیشنهادی به همسرت با این عنوان بده. بگو :
"همسر عزیزم از این به بعد هر کداممان حرف زشتی زد باید جریمه شود!!!زیرا روی بچه و
عشقمان تاثیر منفی می گذارد...جریمه اش هم مثلا نظافت منزل باشد یا هر چیز دیگر!"
گفتم که تو باید در عین مطیع بودن در مقابل همسرت او را زیرکانه کنترل و تربیت کنی و محبت
او و خانواده اش را جلب!!!
می گویی در خانواده ای بزرگ شدی که ناسزا گویی شبیه جرم بوده ولی خودت به راحتی به
مادر همسرت حرف های بدی زدی!!!پس روی خودت هم کار کن!!!
همه چیزت هم عادی باشد اما چاشنی صبر و درایت و محبت و سکوت در هنگام عصبانیت را
هم به زندگی ات اضافه کن!!!!
من هم همانند دوستان دیگر برای زندگیت دعا می کنم اما اگر توانستی گاهی به همدردی
سری بزن و همیشه صبر و درایت را سرلوحه زندگیت کن و گاهی برخی رفتارها را نبین و
برخی حرف ها را نشنو تا دیگران روزی شرمنده رفتار پر سخاوت و البته جرات مندانه تو شوند!
همیشه هم با یک مشاور خوب مشورت کن و مطالعه ات را زیاد کن زیرا تو الان دو وظیفه مهم
داری!
1- همسر بودن
2- مادر بودن
هیچ وقت هم از خانواده خودت نزد همسرت نگو و از خانواده همسرت نزد خانواده خودت!!!
تا می توانی مسائل را با کمک مشاوران خوب و بدون دخالت فامیل حل کن و هرگز نزد
همسرت از خانواده یا مادرش بدگویی نکن حتی اگر حق با تو باشد!!!
امیدوارم در زندگیت موفق باشی عزیزم
دعای ما بدرقه راه توست!!!
:72::72::72:
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
با سلام به زیتون عزیز
من هر دو تاپیکتون رو خوندم و امیدوارم که شرایط مساعد باشه برای برگشتن ولی عزیزم خیلی خیلی بچه گانه رفتار کردید و حتی پدر و مادرتون هم همینطور شما دقیقا جواب بدی رو با بدی دادید که این روش خیلی تنش زا هست و باعث شده که حد و مرزها و حرمت های بین شما حتی بین خانواده ها از بین برود و نهایتا برای شما دو نفر که زن و شوهر هستید بد می شود.
شما باید با سیاست باشید یعنی به پدر و مادرتون اجازه دخالت در زندگی رو ندهید چون از سر دلسوزی حرفی می زنند که باعث این جور مسائل می شود و بدون اینکه دلیل قانع کننده ای داشته باشید تا پای طلاق پیش می روید واقعا حیف هست بعدا که بزرگتر شدی افسوس می خوری که چرا کمی در کارهایت عاقلانه برخورد نکردی شما کمی سنتون کم هست و پدر و مادرتون احساساتی عمل می کنند و این می شود که می بینید.
البته خانواده شوهرتون هم کم مقصر نیستند ولی خوب اگر کلا خود شما بعنوان یه زن که سکان دار این زندگی هستی با اعتماد به نفس کامل و احترام و اقتدار برخورد می کردی و در مواقعی کمی به قول معروف کوتاه می اومدی می تونستی کنترل اوضاع رو به دست بگیری مثلا در جریان تبریز اصلا توجیه اینکه ناراحت شدم قابل قبول نیست می تونستی بشینی توی جمع و کمی تحمل کنی و بعدا توی یه شرایط مناسب حتی شاید موقعی که رسیدید شهر خودتون راجع به این موضوع صحبت کنید و بگوئید دلیل اینکه نشستم فقط احترام به فامیل بود ولی دفعه دیگه اگه تکرار شد و من جمع رو ترک کردم از دست من ناراحت نشو یعنی هم غیر مستقیم تهدید کردید و هم ناراحتی خودتون رو دارید می گوئید. به هر حال که گذشته و از این به بعد سعی کن عزیزم با فکر و درایت آینده رو دریابی حتما حتما با مشاور پیش برو و در هر مرحله ای برای رفتاری مناسب مشاور خودت رو در جریان بذار (مشاور حضوری).
موفق باشید. :72:
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
دوستای خوبم ممنون که کمکم میکنید
قبل از اینکه بیام ایتحا دنیا رو تاریک میدیدم و فکر میکردم به آخر خط رسیدم نه جرات طلاق و داشتم نه جرات برگشتن تو زندگی
اما الان تصمیم خودمو گرفتم میخوام برگردم البته اگه شوهرم هم دلش بخواد و زندگی کنه و فکر انتقام نباشه چون قرار شده پیش داوری نکنم میگم که اونم حتما میخواد زندگی کنه
برام دعا کنید تا بتونم زندگیمو بسازم اگه این بار شکست بخورم ممکنه دیگه حمایت خانوادم رو نداشته باشم چون به شدت مخالف برگشتن من هستن
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
فردا د ادگاه داریم
واسم دعا کنید من خیلی میترسم
مامانمم هم به شدت مخالف رفتن منه میگه اون میخواد یه بلایی چیزی سرت در بیاره یا یه وقت تو جاده وسط بیابون ولت کنه
حق داره وقتی سر هیچ و پوچ بیاد جلو خونمون چاقو کشی اونوقت اگه منو تنها گیر بیاره کاری نمیکنه؟ تو این مدت جدایی اصلن کاری نکرده که نشون بده دلش واسم تنگ شده یا اینکه یه ذره بهم علاقه نشون بده
تو تاسوعا - عاشورام که منو دید گفت دست وپاتو میبندم میندازمت تو ماشین میبرمت آدمت میکنم
نمیتونم این فکرارو از خودم دور کنم اون شدیدا آدم انتقام جوییه هر جور شده میخواد تلافی در بیاره
میگن دفع خطر احتمالی لازمه
اینجا که میام یا اینکه با کسی که با شوهرش مشکل داشته صحبت میکنم میبینم بلاخره یه جوری شوهره با یه کاری هرچند نادرست میخواسته به زنش بفهمونه که دوسش داره
اما هر چی فکر میکنم شوهر من هیچ کاری نکرده حتی وقتی دستمم به دستش خورد دستمو پرت کرد و گفت به من دست نزن
چطوری این فکر و خیالا رو از خودم دور کنم و به خودم به قبولونم که منو میخواد؟
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
عزیزم میدونم خیلی سخته تا فردا این افکارو از خودت دور کن ببین چی میشه نماز بخون و بخدا توکل کن از خدا کمک بخواه حتما کمکت میکنه مادرا همیشه چون نگرانن از این حرفها می زنن . اون موقع اگه کاری کرده عصبانی بوده راستی دادگاه فرداتون برا چی ؟ اگه رفتی تو سر صلح بزار از در ارامش وارد شو شایداون هم اروم شه .:323:
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
از دادگاه شنبه بگو؟
می خوایم بدونیم اون حرفاش چی بوده؟ و شکایاتش چیا بوده؟
RE: وقتی برگشتم چطوری برخورد کنم؟ یه مورد اورژانسی
تا فردا اجونم به لبم می آد
آقا خودش منو از خونه بیرون کرده الان هم رفته دادگاه دادخواست الزام به تمکین داده
با نگاه مثبت یعنی عزیزم بیا برگرد به خونه
اما از نظر حقوقی با اینکار میخواسته منو ناشزه کنه (یعنی زن نامطیع، نا فرمان) و بدنبال اون نفقه من رو پرداخت نکنه بعدشم با اجازه بزرگترها بره زن بگیره
امیدوارم اولیش مد نظرش باشه:323:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرانک68
از دادگاه شنبه بگو؟
می خوایم بدونیم اون حرفاش چی بوده؟ و شکایاتش چیا بوده؟
دادگاه شنبه شکایت من بود که او منو از خونه بیرون کرده و راه نمیده طبق معمول جلسات دادگاهی که مربوط به من هست را شرکت نمیکنه فکر میکنه که هنر میکنه
قاضی هم باهاش راه میاد چون از نظر قانونی میتونست حکم جلبش رو صادر کنه که نکرد هرچند که در آخر این نیومدناش به نفع من میشه:311: