احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
دوستان سلام:72:
سوالی مدتهاست در ذهنم هست دوست دارم نظر دوستان و کارشناسان رو در مورد اون بدونم.
من در مورد اتفاقات و حوادث پیرامونم که ممکنه در آینده رخ بده و یا در گذشته رخ داده باشد
و مربوط به خودم هست و باید با منطق با هاشون کنار بیام تقریبا 3 حس متفاوت را تجربه می
کنم
1- عقل یا منطقم که با استدلال آن واقعه را آنالیز می کنه و اگر واقعا هیچ استدلالی پشتش
نباشه اون رو قسمت الهی می دونم و ازش می گذرم.
2- احساسم و علاقم که خیلی مواقع دوست دارم یک اتفاقی بیفته و یا گاهی آرزو می کنم
کاش اون اتفاق افتاده بود ولی خیلی مواقع مسیر زندگیم با احساسم و آنچه دوست دارم یکی نیست.
3- سومین حسی که منو در گیر می کنه با 2 تا قبلی فرق داره از جنس اونا نیست ولی حس
عجیبی است که ممکنه پیش از یک واقعه آشوبی در دلم ایجاد می کنه و گاهی با عقل و
منطقم هم جهت هست ولی مطمئنم از روی علاقه و دوست داشتن مانند دومی نیست.
شاید می گید این حس همون حس ششم هست؟!
ممنون می شم اگه کسی تجربه و یا اطلاعاتی در مورد این حس داره بیان کنه.
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
به نظرم به این حس میگن منطق زنانه !!
نه عقلانیه و نه کاملا احساسی
یه چیزی بین این دو
یه جور حس ششم به همراه چاشنی رویاهایی از عالمی دیگر یا حتی پریدن پلک !
عضو فعال ، در این حس چشم ها هستن
با یک نگاه میشه همه چیز رو فهمید !
:):)
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
به نظرم به این حس میگن منطق زنانه !!
نه عقلانیه و نه کاملا احساسی
یه چیزی بین این دو
یه جور حس ششم به همراه چاشنی رویاهایی از عالمی دیگر یا حتی پریدن پلک !
عضو فعال ، در این حس چشم ها هستن
با یک نگاه میشه همه چیز رو فهمید !
:):)
ممنون خارپشت عزیز
ولی باور کنید اصلا به چشم ویا نگاه بستگی نداره.
مثلا فرض کنید دارید بطور معمول زندگی تون رو می کنید یک دفعه یک حس ناراحتی و نگرانی
سراغتون می یاد در مورد یک شخص ویا یک کاری که مربوط به شماست سعی می کنید
بیتفاوت از اون بگذرید ولی بزودی یک خبر ناراحت کننده در مورد از دست دادن اون شخص و یا
اون کار براتون اتفاق می افتد.
و یا شاید در شرایطی مجبور به انتخاب بشید عقلتون یک چیز میگه دلتون چیز دیگه ای میخاد
این وسط ته ته وجودتون ندایی متفاوت داره که اگه پیروی ازش نکنید دچار بد عذاب وجدانی میشید؟!؟
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
واسه من اتفاق افتاده چند دقیقه قبل از وقوع اتفاقی در موردش فکر کرده باشم
ولی همونطور که از جملم پیداست اسمش اتفاقه دیگه
ولی یادمه وقتی اینو چند سال پیش ها به خواهرم گفتم،گفتش احتمالا جون اونقدر فکر میکنی،بالاخره یکیش اتفاق میفته دیگه :311:
به نظرم اهمیت دادن به موضوع زیاد منطقی نیست
ولی اگه حستون میگه ممکنه اتفاق بدی بیفته،حدالامکان میتونید از وقوعش جلوگیری کنید،اگر هم دست شما نیست پس میتونید دعا کنید :D
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
منم همه این حس ها رو تجربه کردم .
مثلا یه حسی بهم میگه که امروز فلانی میاد خونمون ، یا زنگ میزنه و یا میاد واقعا .
نمیدونم اینا همش تاثیر فکر کردن به شخص یا موضوع خاصه یا فراتره ، ولی 90 درصد مواقع خواب میبینم یه اتفاقی افتاده ( خوب یا بد ) ، بعدش هم یادم میره ولی یه مدت بعد با همون جزییات اتفاق میفته . همه بهم میگن به دلیل افکارت هست که این خوابها رو میبینی .
ولی کلا یه حسی فراتر از چیزی هست که بشه بیان کرد . :311:
نقل قول:
ولی باور کنید اصلا به چشم ویا نگاه بستگی نداره.
مثلا فرض کنید دارید بطور معمول زندگی تون رو می کنید یک دفعه یک حس ناراحتی و نگرانی
سراغتون می یاد در مورد یک شخص ویا یک کاری که مربوط به شماست سعی می کنید
بیتفاوت از اون بگذرید ولی بزودی یک خبر ناراحت کننده در مورد از دست دادن اون شخص و یا
اون کار براتون اتفاق می افتد.
من اینجور مواقع صدقه میدم و همه چیو میسپرم به خدا . :323:
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
واقعا حس ششم - وجدان- عذاب وجدان-
احساس گناه- خواب دیدن- چشم زخم و ........
همه بستگی به افکارمون داره؟
تحت هیچ نیروی خارجی و نیروی برتری نیست؟؟ :162:
:325:
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
واقعا این سوالها تا حالا برای کسی پیش نیومده؟!
یا همه جوابشو می دونند و من نمی دونم:302:
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
سلام
خب بعضیام مثل من میان یه سری می زنن و چون از چیزی سر در نمی یارن میرن:311:
اینو گفتم تا بخندیم.
نمی دونم فکرم تا چه حدی درسته، ولی بنا به رشته ای که توش درس میخونم یاد گرفتم همه اجزا یک سیستم با هم ارتباط دارند (بر همکنش) و اونچه که هر جزئی به سیستم میده روی تمام سیستم موثره!
مسلما ما آدمها هم به عنوان جزء کوچیکی از این کائنات بزرگ، یه سهمی به این دنیا میدیم که مسلما بازخورد هم داره.
که میتونه شامل حال خودمونم بشه.
جدا از بحث فلسفیش، فکر میکنم دنیا ما یه جورایی همون تعبیری که ما از جهان اطرافمون داریم. و معلومه که با افکار ما رابطه مستقیم داره.
مثالش خود من خیلی به چشم زخم و این چیزا اعتقاد ندارم. پیش اومده بهم گفتن فلان اتفاق بد برای این بوده که تو چش بودی و چشمت زدن!!
ولی من بازم تو ذهنم دنبال دلیل منطقی تر گشتم و اکثر اوقات هم پیدا شده. بنابراین با این فکر که فلانی چشمش شوره و.... فاصله ای ننداختم بین خودم و دیگران.
بر عکسشم میشه.
واقعیت اینه که در مورد ما انسان ها: وقتی بگردیم دنبال یه چیزی یا پیداش میکنیم یا میسازیمش!!!
اون نیروی برتری هم که میگی مسلما وجود داره. ولی من ترجیح میدم خیلی پا پیچش نشم. بستگی داره که بخوای چقدر پیچیده اش کنی.
من ساده فکر کردنو بیشتر دوس دارم
اگه هم رشته ایم بودی شاید میشد خیلی راحت تر بحث کرد.
خودمونی ما یادم انداختی چقدر رشتم توپه!!:227:
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانوب
واقعیت اینه که در مورد ما انسان ها: وقتی بگردیم دنبال یه چیزی یا پیداش میکنیم یا میسازیمش!!!
دانوب عزیز
ممنون از جوابت.
ولی من فکر نمی کنم ما وقتی دنبال چیزی هستیم حتما یاپیداش می کنیم و یا میسازیمش.
من چون برای وقایعی مثل وجدان- احساس گناه- خواب صادقه و چشم زخم و غیره
نه میتونم دلیل منطقی پیداکنم و نه چیزی بسازم درگیر شدم.
(از استدلالهاتون من فکر کنم رشته شما فیزیک باشه! ؟! یک چیزی ساختم :311: )
RE: احساس های متفاوت پیرامون ما؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
واقعا حس ششم - وجدان- عذاب وجدان-
احساس گناه- خواب دیدن- چشم زخم و ........
همه بستگی به افکارمون داره؟
تحت هیچ نیروی خارجی و نیروی برتری نیست؟؟ :162:
:325:
سنجاب عزيز
نميدونم چيزي به نام پيش گويي وجود داره يا نه.براي خودم پيش اومده بدون آگاهي قبلي از راهي اجتناب كنم كه به نظر با اون يكي فرقي نداشته اما پر از خطر بوده
نميدونم چرا. گمان ميكنم منبعش درون خود آدمه و خداوند اونو در ما به امانت گذاشته اما چون در زندگي روزمره بسيار غرقيم و فراموشش ميكنيم.اين نيروي به ظاهر غير منطقي دريكي از محل هاي كار قبليم منو به موقع از محيط كار خارج كرده و جان و آبروي منو نجات داده و در مورد دوم به موقع مزاحمت فرد ظاهر الصلاحي رو از سرم برداشته. براي دور كردن اين دو مورد دلاليل منطقي نداشتم ..اما قبلم به من گفت بريم و منم رفتم و جان دربردم!