RE: تکرار خیانت شوهر خواهرم
معذرت ميخوام كه رك ميگم بنظر من همه شما اشتباه كردين
اول از همه خواهرتون كه با دوستي زندگيشو شروع كرد
دوم اينكه خيلي اشتباه بوده كه خانواده شما بدون در نظر گرفتن خانواده پسر عروسي گرفتن.مثل مهموناي غريبه دعوتشون كردين و الان هم كه خواهرتون با اين كار خيلي اشتباهتون ميگه چون اين كارا رو ما كرديم اونا بايد بيان آشتي
سوم هم اينكه آخه شما چرا دخالت ميكنيد و زنگ زدين به اون دختر اين كاراگاه بازيا چيه ؟
ميتونم بپرسم از كجا فهميدين كه اونا با هم رابطه....داشتن؟
RE: تکرار خیانت شوهر خواهرم
hasti jan عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی
این آشنایی ، دوستی ، و ازدواج و ... از ابتدا سیکل معیوبی داشته .
و الآن ه وارد شدن شما به مسائل زندگی خواهرت اشتباه هست . شما فقط در جایی که خواهرت درددلی با شما می کنه و ... می توانی او را تشویق کنی که مشاوره بره که کرده ای . در غیر این صورت دخالت نکنید . بخصوص از نوع تجسس و مچ گیری از همسرش .... که اصلا ًشایسته شما نیست .
بهتره خواهرت و همسرت خودشون مسائلشان را با هم حل کنند . شما هم نیاز نیست آنچه ز همسرش می دانید به وی یا خانواده بگید .
.
RE: تکرار خیانت شوهر خواهرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلنوش67
معذرت ميخوام كه رك ميگم بنظر من همه شما اشتباه كردين
اول از همه خواهرتون كه با دوستي زندگيشو شروع كرد
دوم اينكه خيلي اشتباه بوده كه خانواده شما بدون در نظر گرفتن خانواده پسر عروسي گرفتن.مثل مهموناي غريبه دعوتشون كردين و الان هم كه خواهرتون با اين كار خيلي اشتباهتون ميگه چون اين كارا رو ما كرديم اونا بايد بيان آشتي
سوم هم اينكه آخه شما چرا دخالت ميكنيد و زنگ زدين به اون دختر اين كاراگاه بازيا چيه ؟
ميتونم بپرسم از كجا فهميدين كه اونا با هم رابطه....داشتن؟
'گلنوش جان منم قصد دخالت یا کاراگاه بازی نداشتم خواهرم از من خواست اینکار براش انجام بدهم چون خودش سر کار میره و از طرفی از روبرو شدن با واقعیت وحشت داره اینکه ببینه کسی که براش جنگید داره از دست میده و خوب ان دختر خانم خودش به من گفت که دوباره با هم دوست شدند و از طرفی ان دختر خانم محل کارش نزدیک منزل ما بود و الانم بخاطر تعمیر منزل خواهرم اینا که کارگر انجا هست این دوتا با ما زندگی میکنند و من به خواهرم گفتم که اینجا تاپیک گذاشتم و ادرس کامل هم دادم تا خودش از اداره بیاد و نظر دوستان بخونه
در ضمن دوستان اینم بگم که خانواده من هنوز امیر ساپورت میکنند برادرم ماشین خودش در اختیار انها گذاشته و من من اطاق خودم خالی کردم دادم به انها حالا حتی زمانی که خیلی خسته ام باید بخاطر رعایت احترام بشینم تا موقع خواب که توی پذیرای هم میخوابم و خوب از زجر کشیدن خواهرم ناراحت میشم میدانم که خانواده اش میتونن کمک کنند و میکنند اما خواهر من قبول ندارنند باور کنید تمام خواهرهای امیر اسمی از خواهر من نمیارن و مسبب این سکته ان میدانند و توی مهمانیها دعوتش نمیکنند و وقتی از امیر خواستم تا محکم به مینا بگه برن اشتی کنند گفت من 1 بار گفتم 2 بار گفتم میگه اخه انها بی دلیل از من قهر کردند و برم انجا کم محلیم میکنند نمیام منم نمیتونم به زور وادارش کنم از طرفی هم خانواده من میگن ما تورو میخوایم که خوب میرم میبینمشان کاراشون انجام میدم الا هردو از لحاظ روحی خسته اند اما صداشون در نمیاد فقط خواهرم از من خواست کمکش کنم که منم بهترین راه اینکار دونستم تا از رهنمایی چند نفر کمک بگیرم و میدونمم که خود خواهرم میاد و میخونه ممنون
RE: تکرار خیانت شوهر خواهرم
سلام هستی جان
به نظر من هم شما در مورد اتفاقاتی که بین آنها افتاده نظر ندهید و نیازی نیست که حتی به همسر خواهرتان بگویید که برن برای اشتی چون شاید خواهر شما و شوهرش بهتر می دانند که آیا باید آشتی کند یا نه و شما با این دخالتها فقط دوباره شایداختلاف بین آنها را رنگین تر بکنید پس زیاد در این موارد تظر ندهید و سعی کنید فقط با خواهرتان همدردی کنید اونهم نه با جملات منفی بلکه با مثبت اندیشی
در ضمن اگه می تونی خواهرت رو راضی کن تا خودش یه تاپیک جداگانه بزنه و در مورد مشکلاتش صحبت کنه چون بهر حال اگه ما از زبان خودش شرح حالش رو بخونیم بهتره و راحتتر می تونیم راهنمایی کنیم :303:
در ضمن دوست عزیز اگه این تاپیک رو مطالعه می کنی باید بگم که همسر شما هر چقدر هم بخواد توی اینترنت باشه هیچوقت نمی تونه این همه تاپیک رو مطالعه کنه تا تاپیک شما رو پیدا کنه چون مشکلات مشابه زیاد وجود داره و اگه هم این سایت رو به همسرت معرفی نکنی هیچوقت نمی تونه فکرش رو هم بکنه که شما تاپیک زدی...:72:
پس بهتره خودت صحبت کنی و در مورد مشکلاتت واضح تر صحبت کنی چون شاید یکسری جاها هم شما خطا کرده باشی ...