اختلاف بین همسرم و خانواده من

با سلام
مشکلی که من دارم تمام انرژی منو در طول هفته از من میگیره .و نمی دونم چه طوری حلش کنم.من و همسرم در دوران دانشجویی با هم آشنا شدیم بعد از مدتی با هم ازدواج کردیم .خانواده من اول با این ازدواج موافق نبودن ولی بعد از اسرار زیاد من قبول کردند.به همین لیل ما در اوایل ازدواج با یکسری بی محلی ها از سوی اونا مواجه بودیم و همین با عث بوجود امدن اختلاف شده .البته بعد از جر و بحث هایی که به وجود امد و دعواهایی که شد و این باعث شد که ما به خونه خودمون بریم( ما با اونا زندگی میکردیم برای مدت 6 ماه) الان هر دو طرف میخوان که با هم خوب باشن ولی چون نسبت به هم حساس شدن کوچکترین کاری که از طرف مقابل سر میزنه دوباره ناراحتی پیش میاد.البته خانم من هم یه مقدتر زود رنجه و لی خب خیلی از مواقع هم حق داره .لطفا یکی یه راه حل درست پیش پای من بزاره.

به نظر من شما با رفتن به خونه پدر تون و داشتن رفتاري گرم و صميمي با آنها تعامل داشته باشين و نسبت به حرفهايي كه از جانب خانواده پدري شما گفته ميشه اگه شما رو ناراحت ميكنه بي خيال بشين و براي رضاي خدا و خشنودي پدر مادر باهم رفت آمد داشته باشين زياد سعي نكنين نسبت به حرفهايي كه زده مي شه جبهه بگيريد در يك كلام باهم عدي برخورد كنيد

سلام آقا محمد رضا
كاش شما از اول رضايت خانواده رو جلب مي كردين تا اين مشكلات پيش نياد اونها احتمالا با اين كار شما احساس يه فرمانده رو دارن كه سربازي كه سالها تربيت كردن در يه لحظه ناگهاني رفته به جناح دشمن!!!! حالا شايد هم نه به اين شدت!!
به هر حال بهتره همسرتون رو توجيح كنين كه اگه زندگيش رو دوست داره سعي كنه با خانواده شما كنار بياد و حتي به مراتب بيشتر از قبل بهشون محبت كنه تا علاقه و محبت خانواده تون بهش جلب بشه مطمئنا اونوقت خانواده تون از انتخاب شما راضي و خوشحال مي شن
شما هم حواستون باشه هر از چند گاهي از همسرتون به خاطر تلاشش تشكر كنين تا به ادامه راه دلگرم بشه.در ضمن نياز نيست هر روز برين اونجا در حد هفته اي يكبار اونم يكي دو ساعت كفايت مي كنه حتي دفعه اول شايد خيلي هم كوتاهتر
از اون طرف اگه صلاح مي دونين با خانواده تون صحبت كنين و بگين اين انتخاب شما بوده و حالا هم انجام شده پس اگه دوستتون دارن يه خرده با همسرتون كنار بيان در ضمن تاكيد كنين كه چقدر دوستشون دارين و حالا جايگاهشون در ذهن و زندگي شما به مراتب بيشتر از قبل شده تا مطمئن بشن با آمدن همسرتون اونها هنوز براي شما اهميت دارن و فراموش نشدن
در كل سعي كنين هواي دو طرف رو داشته باشين تا رابطه ها اصلاح بشه
اين موارد لق لقي كه اول هر كاري ممكنه پيش بياد مهم اينه كه آدم زود بفهمه ايراد
از كجاست و زود مشكل رو حل كنه و خودش رو آماده رفع مسائل بعدي بكنه
اميدوارم در كنار خانواده تون (پدر و مادر و....و همسرتون) خوشبخت باشين.

شما فقط مي تونيد دلگرمي خانومتون باشيد . شما هيچ وقت نمي تونيد پدر مادرتون و به زور تغيير بديد و يا نمي تونيد چيزي بهشون ياد بديد .ولي چيزي كه اينجا خيلي مهمه رفتار شماست شما با رفتارتون هم نبايد بزاريد كه پدر مادرتون به خانومتون بي احترامي كنند نه خانومتون به پدر مادرتون
وقتي خانومتون از مادرتون بد مي گه عصبي نشيد خيلي اروم گوش كنيد و حرفهايش را تاييد كنيد اين تنها راهيه كه مي تونيد اونو اروم كنيد در غير اينصورت هر كار ديگه اي كه انجام بديد و بخواهيد از راه منطق پيش بريد اوضاع بدتر مي شه فقط بايد حرفهاي خانومتون و تاييد كنيد و بگوييد كه مي دونيد حق با اوست و هر كاري كه از دستتان بر مي ايد مي كنيد به لفظ بگوييد كه با انها صحبت خواهيد كرد .وقتي خانومتون داره چيزي مي گه خيلي جدي به حرفاش گوش كنيد با دقت تمام اينجوري دلگرم مي شه كه چه خوبه كه شوهرم داره به حرفام اينجوري دقيق گوش مي ده و حرفامو تاييد مي كنه . براي يك زن فقط شوهرش مهمه اگه اون خوب باشه و حق و اگر چه هم به غلط به زنش بده اروم مي شه و كم كم به مرور زمان غر زدنها و گلگي ها هم كم مي شه و ديگه حتي شايد براي شما بيان هم نكنه كه چي شده و بينشون چه حرفهاي ناراحت كننده اي ردو بدل شده . به اين شكل بعد از يك مدت انتقاد پذير هم مي شود و شايد بتواند كمي از تقصير را هم گردن خود بگيرد و امادگي تقصير پذيري وانتقاد پذيري را به مرور كسب خواهد كرد . ولي در ابتدا فقط بايد حق را به او داد براي انتقاد پذيري زمان لازمه شايد يك سال دوسال يا بيشتر
از طرف ديگه سعي كنيد جلوي اطرافيان ( پدر مادر خودتان و حتي پدر مادر او و ديگران ) با او مهربان باشيد و احترامش را نگه داريد و طوري رفتار كنيد كه ديگران متوجه شوند كه شما خانومتان را خيلي دوست داريد و به اين شكل به ديگران اجازه دخالت و ناراحتي را ندهيد به اين شكل او هم رفته رفته همچين رفتاري با شما خواهد داشت و از شما الگو برداري خواهد كرد

سلام
به نظر من، زماني كه شما به منزل پدرو مادرتان مي رويد تعداد ساعات زيادي آنجا نمانيد ولي تعداد دفعات رفتن به منزل آنها زياد باشد و عموما موارد صحبت را شما به ميان بياوريد و اگر خانمتان مثلا به آشپزخانه رفت تا به مادرتان كمك كند سعي كنيد با شوخي و خنده دنبال او برويد و حواستان به مسئله باشد تا مبادا حرفي ميان آنها رد و بدل شود كه بعدا ايجاد اختلاف كند . خيلي حضورتان را پررنگ كنيد. در مقابل همسر و پدر و مادرتان، از هر سه آنها تعريف و تمجيد و تشكر كنيد. خلاصه اينكه شما بايد واسط باشيد. سعي كنيد تا حرف و حديث و گله و قصه پيش مي آيد سريع آن را جمع جور كنيد تا زياد كش پيدا نكند تا كار به جاهاي حاد بكشد.
ان شاء اله موفق شويد.

با تشکر از همه دوستانی که منو تا الان مشاوره دادن .با ید اینم اضافه کنم که من الان هفته ای یک بار ، اونم به مدت سه ساعت میرم خونه پدر و مادرم و همچنین خیلی سعی میکنم که به قول یکی از دوستان که گفت سر صحبت هم خودم باز کنم و جمع رو مدیریت کنم ولی هنوز اوضاع همونجوریه

نگران نباشين رم هم يه روزه ساخته نشده!
اگه خانوادهتون شما رو دوست دارن كه حتما دارن بالاخره راضي مي شن فقط بهشون حق بدين اين كار يه مدت وقت مي خواد تا اوضاع آروم بگيره!

من تنها این را می گویم که نظر گلپر جان اندکی یک سویه است و دارد حق را به جانب خانواده می دهدو به هر حال همسر این دوست ارجمند نیز ذی نفع و ذی حق است.هرچند که من به خردمندی و نیک اندیشی ایشان اعتراف می کنم.
پیشنهاد دانا بسیار عالی و کارکردی صرف است،آفرین بر این درایت و تیزهوشی ایشان.

خانم يا آقاي گرد آفريد واقعا نمي خوام حق رو فقط به اونها بدم ولي فكر مي كنم اگه با شرايطي كه گفته شد از در مصالحه با خانواده وارد شد نتيجه زودتر و بهتري حاصل مي شه
متشكر از لطف شما...