كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام به همه دوستان همدردي...
هم اكنون نيازمند ياري سبزتان هستم...
چندي پيش رابطه عاطفي بين من و فرد محترمي ايجاد شد كه اين ارتباط نتايج خوبي براي هر دو نفر ما بهمراه داشت كه پس از چندي به دلايل منطقي و محكم، تصميم بر پايان اين ارتباط گرفته شد. از شما دوست محترمي كه قصد راهنمايي داري پيشاپيش تقاضا دارم از چند و چون اين ارتباط سوال نفرمايي، چون جايي براي توضيح ندارد.متشكرم.
.
.
مشكل اكنون من، چگونه كنار آمدن با پايان يافتن اين رابطه عاطفي مي باشد.در زمانهاي گذشته روابطي بوده است كه من مجبور به پايان دادن به آن ارتباط بوده ام اما فرق آن با آخري اين است كه در آن روابط، نقطه ضعف هاي طرف مقابل، دلايل خوبي براي كنار آمدن با قضيه بوده اند اما در اين قضيه من هيچ ايراد و يا نقطه ضعفي نمي توانم بر طرف مقابل بگذارم و هر چه بود خوبي بود و بس!
از همه دوستاني كه در چنين شرايطي بودند و توانستند بر مشكلات پايان يافتن چنين روابطي(علي رغم خوبي طرف) غلبه كنند خواهش مي كنم به من در اين مسير كمك كنند. مسلما شايد نكاتي باشد كه خودم هم به آن واقف باشم اما يادآوري مجدد آنها مي تواند تلنگري باشد به ذهن تنبل من!
براي راهنمايي بيشتر في المثل حال ديروز خود را توضيح مي دهم...
- ديروز فلسفه زندگي خود را گم كردم. اصلا اينهمه صبر براي چه؟ تحمل رنج دوري براي رسيدن به چه چيزي؟ آيا واقعا ارزش دارد؟ آيا به چيز بهتري خواهم رسيد؟ اگر نرسم؟
موج غم بر چهره ام نشسته و با خود نامهربان شده ام. تا جائيكه ديشب از فرط صداهاي طنين انداز آن فرد در وجودم، نيمه شب از خواب پريدم...
مي دانم كه حال خوبي نيست. نياز به عصايي دارم كه مرا تا سرمنزل مقصود برساند... براستي كدام مقصود؟ كسي جواب مرا مي داند؟
.
.
.
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز عزیز خانومم نبینم غمگین باشی؟
خیلی عجیبه!حس می کردم کسایی که خودشون همدردوراهنمای دیگرون بودندهیچ وقت دلشون نمی گیره یاهیچ وقت
دچارمشکل نمیشند!!!
دوست خوبم یه تجربه خوبی دارم ازفراموش کردن احساسات عاطفی.
درست زمانی که در دریای احساساتم غرق بودم وفراموش کردن اون احساس (هرچند نابه جابوداما بالاخره
دردناکه)برام ناممکن بود یه فرشته ازهمین همدردی سخن ازعشق خواندو من رو به حدی بالابرد که تصورش هم برام
محال بود.
او منو باعشقی آشناکرد که نیازی به عشق واحساس زمینی نداشته باشم.اومنو به فراتر هابرد.باواقعیت ها آشنایم
ساخت.اون موقع بود که متوجه شدم معنای جانشینی چیست.
خوب من، درک می کنم که برات سخته وشاید انقدر ناامیدی که حرفام رو نپذیری.مطمئننا منم بلدنیستم مثل اون
فرشته باهات حرف بزنم تا آروم بگیری.امافقط یه جمله:
"جانشینی برای اون احساس توی دلت به وجودبیار."
خواهی دید که هیچ چیز دنیوی آزرده خاطرت نخواهدکرد وهمه ناامیدیهات نا خداگاه به امید تبدیل خواهندشد.:43:
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام خانم سرافراز،
می دانم که در شرایط سختی هستید. فراموش کردن و تحمل دوری سخت است.
شما تصمیم به جدایی گرفتید. فکر می کنم این تصمیم هم منطقی بوده. پس به دلایل خود فکر کنید و اجازه سستی به خودتان ندهید. فکر می کنم هیچ وقت نمی شود که او کاملاً از یاد شما برود و خیلی از خاطره ها همیشه خواهند ماند. ولی این احساساتی که بودند، به مرور زمان کمرنگ تر می شوند.
تقصیر خودمان است که به اشتباه درگیر این رابطه ها می شویم. اولش شیرین است، ولی آخرش که به اینجاها می رسد زهر می شود...
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها...
به نظرم اگر چه فراموشی سخت است و خواسته یا ناخواسته در چند وقت آینده غم شما رو همراهی خواهد کرد، ولی میزان آن رو می توانید تا حدود زیادی کنترل کنید.
- دلایل منطقی جدایی رو برای خود یادآوری کنید تا به تصمیم خود شک نکنید.
- سعی کنید تنها نمانید. با دوستان بیشتر در تماس باشید و برنامه های تفریحی بیشتر از معمول داشته باشید.
- سعی کنید روحیه خود رو شاد نگه دارید، فیلم های کمدی می توانند به شما کمک کنند.
- ذهن خود رو همیشه مشغول به کارهای مختلف بکنید تا سمت افکار غمگین کننده نرود.
راستی این دو تا تاپیک هم که احتمالاً می شناسید، به شما کمک خواهند کرد:
مقابله با مشکلات پایان یافتن یک رابطه
چگونه غم جدایی را تحمل کنیم؟
موفق باشید.
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
اول از همه از آقاي sci تشكر مي كنم كه به حال و احوال من توجه كردند و در "حال و احوال ياران همدردي" سراغ گرفتند.
داملاي عزيزم... ممنون كه به ياد من بودي...حق با توئه. من حقيقتا در اين برهه خدارو كمرنگ كردم. شايد يجورايي ازش دلخور بودم و اينكار رو كردم. اما حالا كه اينو گفتي بيشتر روي اين بعد قضيه فكر مي كنم و سعي مي كنم ارتباطم رو دوباره قوي كنم.
حامدجان!
از همدردي شما هم متشكرم... لينكهايي كه دادي رو حتما مي خونم. در ضمن حامد عزيز! قضيه به اون بدي كه شما تصور كردي نيست و خير و صلاح زيادي در اين ارتباط به خواست خدا نهفته بود كه هردوي مارو شاكر كرد. امروز خيلي به همدردي شما دوستان نياز داشتم، بيشتر از هر موقعي در عمر خودم.
دوستان! براي من دعا كنيد. گاهي اوقات وقتهايي مي رسه كه آدم خودشو گم مي كنه. نمي دونم اين قصه چقدر براي من طول خواهد كشيد اما اميدوارم هرچه زودتر تموم بشه.
از لطف همگي شما ممنونم. چه اونها كه براي من پست گذاشتند چه اونها كه نگذاشتند.:72:
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سلام سرفراز عزیز
چه بگویم که گفتن بعضی حرفها تکرار مکررات است...
اما در زندگی ام در گیر و دار این سلام و خداحافظ گفتن ها به یک چیز رسیدم که ماحصل آن آرامشی وصف ناپذیر بوده...دنیا عرصه ی همین دل بستن ها و دل کندن هاست....آهن را هم آنقدر می زنند توی سرش که دست آخر بشود پولاد و دیگر آخ هم نگوید...سلامی تازه درد این خداحافظ را از یادت خواهد برد...از آن لحظه ای که همسرم را از دست دادم تازه فهمیدم که روی دوست داشتن آدمها نمی شود حساب کرد... که یک روز هست و روز دیگر نیست...که گاهی باید دوست داشتنت را نادیده بگیری و بروی پی کارت ...چه فرقی می کند که یار زندگی ات آدم خوبی بوده یا نه...خاطره هاست که بارشان سنگین است...اما از پنجره که بیرون را نگاه می کنم می بینم هنوز هم دنیا قشنگ است حتی بعد از جدایی ما...خدا خدا می کنم یاری بیاید که وقتی هست وجودش لحظه ای امان ندهد به مرور خاطره های تلخ گذشته...و بعد از 26 سال ...بعد از آن سلام و خداحافظ گفتن ها هرگز بر این اعتقاد نیستم که دردی ماندنیست...زمان باید داد ...زمان که بگذرد می بینی باز هم یک آدمی پیدایش می شود که برایت لحظه های قشنگ و خاطره های قشنگ جایگزین کند...برای هر گزینه ای گزینه ی جایگزین هم هست...من و خیلی های دیگر آن آقا را در زندگیمان نداریم...اما همه داریم زندگی می کنیم ...او خوب بود...اما آدمهای خوب بسیاری وجود دارند و او فقط یکی از آنهاست...او خوب بود چون تو لایق خوبی ها هستی و با رفتن او لیاقت های تو اما هنوز هم سر جایش هست و زمان که بگذرد آدم های خوب دیگری را خواهی دید و دوباره خاطره های تازه...شاید اینبار فراموش ناشدنی تر...:72:
لینکی برایت گذاشتم در زیر
(برای همه ی آنها که از یار زندگی شان جدا شدند...)
http://www.hamdardi.net/thread-18382.html
یک عمر صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل از این و آن گذشت
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز گل و دوست داشتنی سلام
من تجربه یا حرفی که باعث اروم شدن تو بشه ندارم اما دوست دارم بدونی از صمیم قلب برات دعا میکنم و اصلا دوست ندارم ناراحتیت ببینم
من جواب همه تاپیکهایی که به دوستان میدادی را با دقت میخوندم و از نحوه راهنمایی و صحبتتات خیلی چیا یاد گرفتم
برات بینهایت احترام قایلم و مطمئنم به زودی خودتو پیدا میکنی و این بحران رو هم میگذرونی با طرز تفکر و روحیاتت اشنا هستم و میدونم که به زودی زود کنار میای باهاش
قدیمی ها میگن وقتی شاد هستی ارام بخند تا غم بیدار نشود و وقتی غمگینی ارام گریه کن تا شادی ناامید نشود
به امید شادی همه دوستان و مخصوصا سرافراز گل
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
مریم عزیز...از اینکه به من سرزدی متشکرم...می تونم درک کنم چقدر آزرده خاطری... از اینکه اومدی و با این حالت به من دلداری دادی بی نهایت سپاسگزارم... امیدوارم تو هم بتونی اون آدم رو از ته دل ببخشی و به آرامش برسی... اون آقا در زندگی من هم بهترین کاری که می تونست انجام بده داد و جای هیچ گله ای نیست. از دوست داشتنش پشیمون نیستم چون منو بالاتر برد... شاید بزودی در تاپیک تو زمزمه ای برای او بنویسم...
ویدای عزیزم... چقدر به من لطف داشتی و چقدر نظرت درباره من زیبا بود...از دل نازنینت متشکرم... امیدوارم بتونم دوباره خودم رو پیدا کنم. هرچند که معتقدم برگی از درخت نمی افته مگر به اذن پروردگار! پس این اتفاق هم یقینا به خیر و صلاح من بوده...
بازم ممنونم...
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز عزیزم، سلام.:72:
اوضاعت خیلی خوبه که با عقل و منطق به این نتیجه رسیدی که باید تموم بشه.
الان مشکلت فقط احساسته.
(البته کلمه ی فقط، زیاد مناسب نیست!)
بعضیا هنوز با همون عقل و منطق هم به این نتیجه نرسیدن که ارتباطی باید قطع میشد!
سرافراز گلم، به خودت وقت بده.
یواش یواش همه چی درست میشه. همه چی درست میشه. همه چی.
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
آره دختر مهربون گلم... منطقی باید تموم می شد... اما احساس گاهی من رو می کشونه به نقطه سر خط!
دو سال پیش شوهرخاله من که زیاد هم پیر نبود بر اثر سکته مغزی فوت کرد. اتفاقا چند شب پیش داشتم فکر می کردم خاله من چه زجری میکشه که هرگز نمی تونه به بازگشت شوهرخاله من که همه زندگیش بود امیدوار باشه اما من لااقل مطمئنم حال اون آقا خوبه و داره زندگی می کنه. خدارو شکر سالمه و زیر این آسمون آبی و زیر همین سقف آفتاب هست... این هم خودش نعمت بزرگیه و خدارو شکر می کنم و براش آرزوی سلامتی می کنم.
RE: كنار آمدن با پايان يافتن يك رابطه عاطفي(به سرافراز كمك كنيد)...
سرافراز عزیز
در گیری عقل و احساس به نظر من جز دردناکترین و فرسایشی ترین در گیرهای درونی است.
:72::72:عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
:72::72:عشق داند که در این دایره سرگردانند
امیدوارم آنچه برات اتفاق افتاده رو مصلحت الهی بدونی و خواندن آیه زیر آرومت کنه.
وَ عِندهُ مَفاتحُ الغَیبِ لا یَعلمُهَا الّا هُوَ و یَعلمُ مَا فِی البَرِّ و الجَحر وَ مَا تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ الّا یَعلمُهَا و لا حَبّةٍ فِی ظُُلماتِ الارضِ وَ لَا رَطبٍ وَلَا یَابسٍ الّا فِی کِتابٍ مُّبینٍ
کلیدهای غیب، تنها نزد اوست، و جز او، کسی آنها را نمی داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می داند. هیچ برگی (از درختی) نمی افتد. مگر اینکه از آن آگاه است، و نه هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین، نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتاب آشکار ثبت است.
سوره انعام – آیه 59