16 توقع شوهرم...گیج شدن من(لطفا راهنماییم کنین)
سلام ...21 سالمه ...همسرم 24 سالشه...2سالو چهار ماهه عقدم
احتمالا بعضی ها از تاپیکهای قبلی من مطلع هستن مشکلی که منو به اینجا کشوند خیانت همسرم بود
البته قبل این هم مشکلاتی بود که یا حل نشد یا انقد تکرار شد که واسم عادی شد ....
حدود چند روز پیش(برای حل مشکلاتم) از نامزدم خواستم یه لیستی از انتظاراتی که از همسرش داره رو برام تهیه کنه
بعد از خیانت همسرم شوک سختی بهم وارد شد طوری که حس علاقه مفرطی به همسرم دارم که به صورت موجی کمو زیاد میشه
لیست رو اینطور نوشت....
1-اول از همه حجاب دوست دارم
2-شوهرشو از صمیم قلب دوست داشته باشه
3-دوست دارم موی زنم بلند باشه
4-از صدا بلند کردن و فریاد کشیدن خوشم نمیاد
5-وقتی با شوهرش توی خونه هست باید به خودش برسه
6-دوست دارم زنم بهم گیر نده مثل دیشب که هی زنگ میزد بیا بیا
7-به پدر و مادر احترام بذاریم(دوطرفه)
8-کارمو درک کنه کارم سخته اسمش راحته
9-باید حرف شوهرشو گوش کنه یک دنده نباشه فقط حرف خودش نباشه
10-مسخرم نکنه
11-به زندگی آینده بیشتر فکر کنه زندگی پستی و بلندی داره غمو شادی داره
12-تمام مشکلات ما تلفنه همسرم
13-زود از دستم ناراحت نشه من مردم غرور دارم زنم باید اینجور مواقع منو درک کنه
14-زنم باید توی زندگی انتقاد پذیر باشه
15-زنم باید محبتو به زندگیم به خانم بیاره ازت بچه میخوام زندگی خوبو مرتب میخوام
16-میخوام هر چی زودتر زندگی مشترکمونو شروع کنم
یه توضیحاتی راجع به خواسته های همسرم
در مورد حجاب روز خواستگاری گفت که با حجابم مشکلی نداره در ضمن گفته بود اگه مثل خواهرهای من باشه ایرادی نداره(خواهرهاش آرایش غلیظ و کمی بد حجابی دارن حجاب من خیلی کامل تره) همیشه منو با خواهرهاش مقایسه کرد از همون روز خواستگاری تا همین حالا ... گاهی میخوام برای عروسی ها و مجالس لباسی بخرم میگه مگه خواهرام لباس گرفتن که تو میخوای بگیری!!!!
موهام متوسطه
هرگز صدام رو روش بلند نکردم بجز وقتی که فهمیدم دوست دختر داره و واقعا از کنترل خارج بودم
هر موقع همسرم میاد پیشم یا میرم پیشش به بهترین شکل ممکن و بهترین لباسهاست
در مورد گیر دادن ... اون شب شبی بود که بعد 5روز باهاش رفتم بیرون بخاطر دوست دختر داشتنش بهش یه فرصت دوباره دادم تازه خودم پا پیش گذاشتم و طی این پنج روز هیچ خبری ازم نگرفت...بعد از کلی صحبت دیدم میخواد با دوستاش بره بیرون ...شرایط روحی بدی داشتم دوستاش هم نمیشناختم چه جور کسایی هستن با این حال گفتم باشه برو...ولی اس داد که 11 برمیگردیم...باز اس داد نه دیرتر برمیگردیم...گفتم نه پاشو بیا که انگار بهش برخورد
اگه من پشت تلفن بخندم حتی اگه حرفمون خنده دار باشه این رو به عنوان مسخره کردنش میگیره و با من قهر میکنه
توی مورد 15 بازهم مقایسه کرده منو با خانوادش چون خواهرهاش خونشون همش بهم ریختست و به بچه هاشون نمیرسن میگه مطمنم توم اینجوری میشی درصورتی که من به نظم خیلی اهمیت میدم
......
ببخشید طولانی نوشتم همسرم قبول نمیکنه بریم با مشاور صحبت کنیم و من با این خواسته هاش یجورایی گیج شدم
این رو هم اضافه کنم نامزدم هیچ کدوم از اینهارو رعایت نمیکنه (حتی احترام به خانواده من رو) واسه همین گیج شدم نمیددونم چه طور باهاش صحبت کنم ...
RE: 16 توقع شوهرم...گیج شدن من(لطفا راهنماییم کنین)
عزیز دلم؛ نیازی نیست که هیجانی برخورد کنید؛ با آرامش کامل نیازه که شما جزئی تر در مورد این خواسته های همسرتون با ایشون صحبت کنید؛ خیلی منطقی و آروم!
و البته درخواستهای خودتون رو هم بنویسید؛ بدید ایشون ببینه و بخونه و روش فکر کنه!
بعد هم میتونید در حین محبت و عشق؛ هفته ای در یک زمان خاص؛ یا نه در زمان هایی که در کنار هم هستید؛ خیلی راحت و صمیمی در مورد مسائل تون صحبت کنید!
این خواسته ها اصلا به معنی مقایسه ی شما با خواهرهاشون نیست؛ اینها مسائلی هست که همسرتون از همسر آینده اش انتظار داره؛ پس با درست دیدن میتونید بهتر زندگی کنید!
RE: 16 توقع شوهرم...گیج شدن من(لطفا راهنماییم کنین)
سلام
زهرا جان این خیلی خوبه که خواسته هاشو گفته عزیزم این خواسته ها نه سخته و نه دور از عقل و منطقی هم هست
فقط یه سوال تو چی ؟ تو خواسته هاتو نگفتی ؟ اگه گفتی بهمون بگو چیا بوده ! اگه نگفتی بهش تا دیر نشده اینکارو بکن یه روز که با هم رفتین بیرون و روابط بینتون هم خوب بود بهش بگو من روی خواسته هات فکر کردم و دوست دارم تو مال من رو هم بشنوی.......
و اینطوری خیلی خوب میشه
در مورد اینکه گفتی گیج شدی عزیزم گیج شدن نداره می تونی به راحتی بهشون عمل کنی در مورد مقایسه با خواهرشون هم یکم باید بهش توی طول زمان بفهمونی که مقایسه کار درستی توی زندگی نیست. باید با منطق و دلیل با هاش حرف بزن و قانع اش کن.
RE: 16 توقع شوهرم...گیج شدن من(لطفا راهنماییم کنین)
سلام
با توجه راهنماییهای خوب دل و فرانک ...
علت گیج شدنم این بود که من خیلی از خواسته هاشو همیشه انجام میدادم نمیدونم چرا دوباره نوشتتشون یعنی از من راضی نیست ؟؟
درضمن من مشکلای خیلی از دوستان رو مطالعه کردم ...(بلو اسکای ..سابینا ) که بعضی جاها مثل من بود ...مثلا شوهرم پول من پول تو میکنه (مشکل سابینا)که اصلا خوشم نمیاد بنظرم زندگی مشترک همه چیزش مشترکه...دهن بینی و تاثیر پذیری از خانواده و دوستان (مشکل بلو اسکای) ....خیلی هارو تونستم با تغییر رفتار خودم عوضش کنم و توی این یک هفته ای که عضو همدردیم خیلی زندگیم تغییر کرد ... بیشتر تاپیکهای من رو هم ببینید اصلا طولانی نشده و زود مشکلم حل شده
مدیران محترم و بقیه اعضا که فقط میاین این تو و میرید...109 بازدید و فقط دو تا جواب ؟؟ زندگی من داستان مردم نیست ...اگه هم اینجا میام مطرح میکنم فقط برای حل مشکلاتم هست
من از خواسته های خودم چیزی براش نگفتم .... چون انقد تکرارشون کردم خودم خسته شدم
ولی با عوض کردن رفتارم خیلی چیزهارو تونستم تغییر بدم
ممنونم از دوستان که کمکم میکنین:72:
RE: 16 توقع شوهرم...گیج شدن من(لطفا راهنماییم کنین)
سلام زهرا خانم گل:72:
این نظر شخص منه. در حد یک پیشنهاد.
(البته من تجربه ی زندگی مشترک ندارم. شاید درست نباشه نظراتم.)
نقل قول:
علت گیج شدنم این بود که من خیلی از خواسته هاشو همیشه انجام میدادم نمیدونم چرا دوباره نوشتتشون یعنی از من راضی نیست ؟؟
چرا راضی نیست؟
همسر محترمت اینا رو نوشتن تا شما یه وقت یادت نره و این کارای خوب رو ترک نکنی.
البته...
یه چیزی هم هستا!
بعضی وقتا از نظر خودمون داریم یه کاری رو در حد کمال انجام میدیم اما طرف مقابل چیز دیگه ای مد نظرشه.
به نظرم بهتره بشینید دو تایی با هم ، در یک شرایط رمانتیک، در مورد درخواستای همسرت، صحبت کنید تا ببینی کدوما درخواست جدیده.
فقط توی این مکالمه که برای این موضوع برگزار میشه، نه گله گذاری باید باشه، نه متهم کردن. شما هم بیشتر باید شنونده باشی. اصلاً باید ایشون فقط حرف بزنه و درخواست هاش رو واسه شما توضیح بده و شما توی خودت فکر کنی ببینی کدوم رو داری کدوم رو نداری و . ..
و تنها حرفی که باید از سمت شما زده بشه تشکر و قدر دانی هست بابت اینکه داره درخواست هاش رو خیلی راحت بهت میگه.
اگه توی درخواست ها، مشکلی بود، با یه مدت تاخیر باید بیان بشه(مثلاً فرداش یا اولین فرصت خوبی که پیش بیاد). نه آنی و همون جا.
RE: 16 توقع شوهرم...گیج شدن من(لطفا راهنماییم کنین)
ممنون ازتون
دختر مهربون ممنونم :72:
یه مدتی نمیتونم تشکر رو بزنم نمیدونم مال شما هم این مشکلو داره یا فقط مال منه ...کلا سیستم همدردی بهم خورده....بگذریم....
بله شماها درست میگین احتمالا من توی کارهام اشتباهی بوده که همسرم دوباره اونهارو گفته اتفاقا خواسته هاش خیلی معقول هست یعنی چیزی دور از عقل نیست... و خدارو شکر میکنم که مشکلاتم خیلی کمه ...بخاطر تجربه کمم گاهی گیر میکنم توی حلشون
سایت همدردی خیلی بهم کمک کرد که بتونم رفتار بهتری با همسرم داشته باشم :72::72:
به عنوان مثال .... دیشب به نامزدم گفتم فردا صبح منو ببر بیرون کار دارم ... صبح بهم اس زد گفت با موتور باید ببرمت ...گفتم نه هوا سرده با ماشین بریم...بعد گفت آخه بابام میخواد بره به شهر x ... منم اومدم براش نوشتم من از دیروز بهت گفتم تازه اگه تو ماشین نداشتی چی ؟؟؟ ...ولی قبل ارسال یهو یاد سایت همدردی و چیزهایی که از رابطه ها و مشکلات رابطه ها یاد گرفتم افتادم ....سریع اس رو حذف کردم ... براش اینطور نوشتم ....( عزیزم من از دیشب بهت گفته بودم ... اگه کار بابا زیاد مهم نیست بهشون بگو صبر کنن تا ما برگردیم اگه هم کارش مهمه از طرف من ازشون عذر خواهی کن بگو که بیرون کار دارم).... البته گذشته از اینها دست نامزد از تقریبا پایین آرنج تا انگشتاش داخل گچ هستش و موتور سوار شدن خطرناک بود
خلاصه اونم خیلی با مهربونی بهم گفت چشم خودم میبرمت .... وای انقده ذوق کردم رابطم با نامزدم عالی شده قبلا همش جرو بحث داشتیم... ای کاش زودتر این سایت رو میدیدم
RE: 16 توقع شوهرم...گیج شدن من(لطفا راهنماییم کنین)
عزیزم
سلام
چه کردی ؟ با همسرت اوضاع چطور پیش میره؟ خوشحالم که میبینم انقدر زود مشکلت حل شده از خدا می خوام حفظت کنه در پناه خودش.