RE: گناهم اینه که جو زده شدم
سلام خواهرم،
مهم نیست.. بی تفاوت باشید...
خودتون رو سرزنش نکنید...
همه ما گاهی اشتباه می کنیم... این حق ماست
از اشتباهاتمون درس می گیریم...
به شکل یه تجربه بهش نگاه کنید...
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
آقای sci اصلا فکرشو نمی کردم تو این نیمه شب کسی بیاد باور می کنید با دیدن اسمتون بغضم ترکید و الان دارم آروم آروم اشک می ریزم.دیدید وقتی به یه بچه می گن گریه نکن بدتر گریش شدید می شه و حالا شما با این توصیه همین کارو کردید آقای اسکی راهی نیست که من بتونم اتفاقات و خاطرات رو بذارم یه گوشه از ذهنم و بایگانی کنم .همیشه این طورم در برخورد با مشکلات و مسائل.تو ذهنم بهش بها می دم.همسرم همش تاکید می کنه به چیز دیگه فکر کن این کارو میکنم ولی به خودم می یام میبینم بازم رفتم سر اون مسئله ناراحت کننده البته امشب بهش نگفتم چی شده هر چی اصرار کرد نگفتم.یه سوال دیگه هم منی که نمی تونم تظاهر کنم همه چی عادیه اشتباه می کنم به همسرم نمی گم چی شده؟با اینکه بد جور نگرانم می شه
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sci
سلام خواهرم،
مهم نیست.. بی تفاوت باشید...
خودتون رو سرزنش نکنید...
همه ما گاهی اشتباه می کنیم... این حق ماست
از اشتباهاتمون درس می گیریم...
به شکل یه تجربه بهش نگاه کنید...
:104::104::104::104:
واقعا بايد به خودت افتخار كني كه اشتباهتو قبول كردي وپشيموني تو اين دوره و زمون كمتر جووني اشتباهشو قبول ميكنه
حرف اونا رو هم به بزرگي خودت ببخش
لازم هم نيست هر حرفي رو به شوهرت بزني ميدوني كه مردا اگه كوچكترين حرفي از مادر و ... خودشون بشنون حتي اگه منطقي باشه چه عكس العملي نشون ميدن
گفتي كه ميخواي به مسائل ناراحت كننده فكر نكني خب اينم راه حل
http://www.hamdardi.net/thread-16432.html
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
ممنون گلنوش جان .به خاطر دلگرمی و معرفی تاپیک
خواستم بهت رتبه بدم نشد بنویس به حسابم:311:
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
ممنون گلنوش جان .به خاطر دلگرمی و معرفی تاپیک
خواستم بهت رتبه بدم نشد بنویس به حسابم:311:
چرا نشد اي بابا! دوباره تلاش كن.اينم از شانس ماست كه نشده:302: شوخي كردم همين كه تونستم كمي باعث دلگرميت بشم واسم بالاترين رتبه است
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
آخه به آقای sci رتبه دادم دیگه نمی تونم امروز به کس دیگه رتبه بدم.:46:
یه سوال دیگه دارم آیا لازمه تو یه فرصت که با مادر شوهرم تنها شدم بهش بگم اشتباه کردم؟
یا خودمو کوچیک کردم؟
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
آخه به آقای sci رتبه دادم دیگه نمی تونم امروز به کس دیگه رتبه بدم.:46:
یه سوال دیگه دارم آیا لازمه تو یه فرصت که با مادر شوهرم تنها شدم بهش بگم اشتباه کردم؟
یا خودمو کوچیک کردم؟
اصلا این کار رو نکن!
خودتون باید متوجه می شدین که اشتباه کردین که شدین، چه ربطی به مادر شوهر داره!
احتمال داره اونم خدایی نکرده، ظرفیت نداشته باشه، دیگه روش باز شده و هیچ!!! اون وقت بیا و درستش کن!
شما کاملا بی تفاوت باشین، اصلا این گار این حرفاشون رو نمی شنوین!
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
دوستان گلم من یه مشکل دیگه دارم
من واسه خودم یه اعتقاداتی دارم راستش خط فکریم با مادرم فرق می کنه.باور کنید اون از من با ذوق تره.شاید به خاطر همین هم قبول کردم وارد این خانواده شم چون از سادگیشون خوشم اومد.البته من تعادل رو یه چیزی بین مادرم و مادر شوهرم می بینم اما هیچ وقت نتونستم بهش عمل کنم یا ازین ور افتادم یا ازون ور.گاهی طبق رضایت مادر و گاهی مادر شوهرم عمل کردم.هر دفعه هم یکیشون ناراحت شده و خودمم از درون ناراحت بودم.چون به خواستم عمل نکردم من خیلی با این مشکل مواجه میشم.البته به خاطر همین اختلاف نظر بین مادر و مادر شوهرم یه جنگی در گرفت و متاسفانه الان مادرم تا دعوت نشه نمی یاد خونمون.شاید تو این تاپیک مشکلی که پیش اومدو بگم تا شما اشتباهات منو بگین البته شما باید حوصله داشته باشین چون دوست دارم جز جز بگم
RE: گناهم اینه که جو زده شدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
سلام دوستان عزیز.ازتون راهنمائی می خوام.حالم خوب نیست ولی خوب باید زندگی کرد امیدوارم تاپیکم منتقل نشه.همون طور که قبلا گفتم من وارد خانواده ای شدم که اعتقادات خاص خودشونو دارن منم از اول اینو می دونستم.اونا مثل بقیه نیستن.خیلی ساده زندگی می کنن.تو مجالس ساده ترین لباس که خیلی ها تو خونه میپوشن رو می پوشن.اصلا اهل آرایش نیستن.و البته همیشه از تجمل گرائی مردم گله مندن.راستش خود من هم آنچنان اهل خرج اضافی نیستم و حتی بعضی حرفاشونم قبول دارم.اگه دارم جمع می بندم منظورم مادر شوهر خاله و مادر بزرگ همسرمه.البته من نمی تونم مثل اونا باشم اونا هم تا حدی کاری با من ندارن چون خودم سعی کردم یه حدودی رو رعایت کنم.حالا مشکلی که الان به وجود اومده.
من 20 سالمه و ممکنه گاهی جو زده شم.عمه من از مکه اومده بود.اینا ازینم گله دارن چرا باید حرمت خونه خدا شکسته شه و مردم هر لباسی بپوشن (لباس لختی) آرایش کنن و ..
راستش منم یه جورائی حرفشونو قبول دارم ولی می دونم چی شد که منم آرایش غلیظ کردم.باور کنید خودمم معذب بودم و حتی شب هم بد جور عذاب وجدان گرفته بودم البته لباسم کاملا پوشیده بود.هر سه شون دعوت بودن و منو اون مدلی دیدن.امشب که حرف اون مجلس بود دیدم بازم انتقاد کردن چرا اون طور لباس پوشیده بودن واقعا مردم نمی دونستن کجا هستن.اما تو حرفاشونم به آرایش اشاره کردن.آخر سر هم گفتن هر کی این مدلیه حیوونه.من فقط خودمو کنترل کردم گریه نکنم چون چیزی مستقیم به من و نگفتن نمی تونستم چیزی بگم.اما دلم شکسته منی که خودم از کارم پشیمون بودم حالا غیر مستقیم این حرفا رو شنیدم و ابن لقب به من دادن چه حالی داشته باشم خوبه؟من واقعا جو زده شدم و اصلا از وضعی که داشتم خوشحال نبودم و اگه زمان برگرده عقب اون طور ظاهر نمی شم چون اون مجلس اصلا به من نچسبید.ولی واقعا حقم بود اینجور برخورد کنن باهام.
خواهش می کنم بدون توجه به اعتقاداتون راجع به شرکت تو این مجالس بیاین و آرومم کنین الان تو دو مورد سر درگمم 1-چه طور میشه آدم جو زده می شه و خلاف اعتقادش عمل می کنه2-بد جور به من توهین کردن
عزيزم دين ما دين تعادله.اول اين كه اگر خود آرايي به قصد فخر فروشي يا جلب توجه نكوهيده شده.. دادن القاب ناروا هم اصلاستوده نيست!دادن لقب حيوان بسيار نازيباست!براي دعوت خوبي و خير و نهي از بدي و رفتار بد هم مراتب و در جه هايي هست كه بايدرعايت بشه!
دوم شايد منظور اون عزيزان توهين به شما نبوده اما خب..به هر كس هم بوده..چه عرض كنم قشنگ نيست ديگه!
سوم.. آدم وقتي بنا به اعتقادش عمل نمي كنه كه:
ايمانش به اون اصل و ارزش كمه يا تحت تاثير فشار جمع قرار ميگيره و خجالت ميكشه خلاف همه رفتار كنه و به قول معروف همرنگ جماعت ميشه
در ضمن عزيزم شما جوان هستين..آدم در جواني ميل به زيبايي و زيبا شدن زيادتره جانكم!
اشكالي نداره بتدريج موضع زيبايي حقيقي رو ياد ميگيري.
ايوي و دوستان هم همه راست ميگن هر رنجش كوچكي رو بخصوص در خانواده همسر باز نكن.يه گذشت كوچو.لو بعهد ها جاي گذشت ديگران رو در حق تو افزايش ميده..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
آخه به آقای sci رتبه دادم دیگه نمی تونم امروز به کس دیگه رتبه بدم.:46:
یه سوال دیگه دارم آیا لازمه تو یه فرصت که با مادر شوهرم تنها شدم بهش بگم اشتباه کردم؟
یا خودمو کوچیک کردم؟
بعضي وقتا يه سكوت پرمعنا بهتر از حرفا جواب ميده. اشاره دوستانو بگير عزيزم حرمتا نشكنه بهتره.البته فعلا مگه اين كه اين رفتار قبلا هم تكرار بشه.:72: