در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
دوستان من مشکلی دارم که ممنون میشم اگه راهنمایم کنید.:72:
من در برخوردام بادیگران مخصوصا دوستان نزدیکم و کسایی که باهاشون از لحاظ احساسی نزدیک هستم خیلی صادقانه و با هیجان برخورد می کنم و صادقانه تمام احساساتم از قبیل خوشحالیم - ناراحتیم - ترسام - حس دلتنگیم یا حسهای مثبت یا منفی دیگم در مورد موضوعات مختلفی که پیرامونمون هست بیان می کنم.
اگرچه قبلا بیان این حسها بصورت ساده و صادقانه باعث مشکلاتی برام شده و باعث سو استفاده دیگران شده است.
خیلی سعی کردم دیگه خودم رو خیلی جاها کنترل کنم چون بعضی از انسانها در مقابل صداقت سیاست نشون دادند و من متوجه شدم صداقت بعضی جاها حماقت محض هست.
ولی هنوز نتونستم در مقابل دوستان صمیمیم ترک کنم ولی فکر می کنم باید خیلی جاها سکوت کنم حتی در مقابل دوستان نزدیکم.
آیا ادامه این رفتار باعث خستگی و دلزدگی نزدیکانم میشه؟
آیا انها بیشتر سکوت رو دوست دارند؟
در مورد شخصی مثل من چطور فکر می کنند؟
آیا باید یاد بگیرم احساساتم رو بروز ندم حتی برای نزدیکانم؟
از دوستانی که نظراتشون رو می گند خیلی متشکرم.:72:
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
با سلام.به نظر من که همیشه خودتون باشید همین و بس دیگران(و حتی نزدیکان) هر چه میخان فکر کنن اشکالی نداره.
اما خودی که میگم همیشه باشید یک آدم موقع شناس با اعتماد به نفسه بالغه ... است .
موفق باشید
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
سلام سنجاب :D
صداقت خیلی خوبه همه ما دوست داریم اطرافیان ما با صداقت باشند
به نظر من یک مرحله بالاتر از اون می شه رک گویی
همه افراد ،افراد رک گو رو نمی پذیرن چون برخی چیزا درسته حقیقت داره ولی گفتنش دل یک نفر رو می رنجونه و می شکونه و بهتر انقدر بی پرده و رک نباشیم تو اون شرایط
یا ممکنه خیلی رک بودن ما تو یه شرایطی برای طرف مقابلمون سو تعبیر ایجاد کنه که منظور دیگه ای داریم
مثلا خیلی رک بگیم که همسرت خیلی ازت سر تره ،رک بودن تو ابراز علاقه به جنس مخالف خوب نیست البته قبل ازدواج رو می گم .
یه مرحله بالاترش میشه بی پروااییی
هر حسی که به دلت اومد می گی و برات مهم نیست کی چه فکری می کنه !
مثلا به همسرت صادقانه بگی من کوچیک بودم عاشق پسر عمه ام بودم !الان که دیدمش یاد عشق بچگیم افتادم
این دیگه صداقت نیست همون حماقتی هست که میگی و بی پروا حرف زدنه
به نظر من صداقت محض آدم رو دچار مشکل می کنه صداقا باید همراه با سیاست باشه
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
سلام منم یه خورده شبیه شما بودم
ولی الآن مدتی میشه که دارم رو این جنبه از شخصیتم کار میکنم.
همه ما تو دبیرستان یا شایدم تو راهنمایی اینو خوندیم که دو تا ذره با بار های الکتریکی مخالف همدیگرو جذب میکنن. درسته؟ اونجا چیزی راجع به بعد از جذب شدن و نزدیک شدن بیش از حد این دو تاذره نگفتن. ولی حقیقت اینه که وقتی از یه فاصله ای بیشتر به هم نزدیک شوند، همون ذراتی که ذاتا همدیگرو جذب می کردن حالا نسبت به هم نیروی دافعه ایجاد میکنن!!!!!!!!!!
جالبه نه؟
آدم ها هم دقیقا همین طور هستند. حالا اینکه فاصله بحرانی برای هر آدمی کجاست رو شرایط شما و اون مشخص میکنه. مثلا برای دو تا آشنا ساده در حد سلام و علیک، خیلی زیاده، در حالی که بین مثلا مادر رو فرزند خیلی خیلی ناچیزه. ولی هیچ وقت صفر نمی شه
شبیه کلاس فیزیک شد:311: ولی من خیلی باهاش تو روابطم با دیگران درس گرفتم!
:72:
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
سلام سنجاب :D
صداقت خیلی خوبه همه ما دوست داریم اطرافیان ما با صداقت باشند
به نظر من یک مرحله بالاتر از اون می شه رک گویی
همه افراد ،افراد رک گو رو نمی پذیرن چون برخی چیزا درسته حقیقت داره ولی گفتنش دل یک نفر رو می رنجونه و می شکونه و بهتر انقدر بی پرده و رک نباشیم تو اون شرایط
یا ممکنه خیلی رک بودن ما تو یه شرایطی برای طرف مقابلمون سو تعبیر ایجاد کنه که منظور دیگه ای داریم
مثلا خیلی رک بگیم که همسرت خیلی ازت سر تره ،رک بودن تو ابراز علاقه به جنس مخالف خوب نیست البته قبل ازدواج رو می گم .
یه مرحله بالاترش میشه بی پروااییی
هر حسی که به دلت اومد می گی و برات مهم نیست کی چه فکری می کنه !
مثلا به همسرت صادقانه بگی من کوچیک بودم عاشق پسر عمه ام بودم !الان که دیدمش یاد عشق بچگیم افتادم
این دیگه صداقت نیست همون حماقتی هست که میگی و بی پروا حرف زدنه
به نظر من صداقت محض آدم رو دچار مشکل می کنه صداقا باید همراه با سیاست باشه
دوست عزیز ممنون از راهنمایت
منظور من رک گفتن نیست در این مورد خدارا شکر خیلی محتاطانه برخورد می کنم و مواظبم دیگران رو ناراحت نکنم.
ولی مثلا اگه در مورد یک ناحقی که شده من و دوستم ناراحت هستیم شاید اون سکوت بکنه اروم میشه ولی من احساس می کنم باید در موردش صحبت کنم و احساساتم رو بیان کنم.
در بسیاری موارد دیگم باعث می شه دیگران افکارم رو بتونند پیش بینی کنند.
واقعا نمی دونم چه کاری درسته و چه کاری غلط؟!؟! :302:
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
اهان متوجه شدم چی میگی !
من فکر می کنم این شخصیت تو خیلی خوبه و همه هم اکثرا تحسینت می کنن برای بقیه مفیده با آدمی مثل تو دوست باشن چون احساس واقعیت رو میگی و خیلی جاها حتی ممکنه بده هم بشی
درسته؟اینکه وقتی از چیزی ناراحت یا خوشحالی باید بیانش کنی اصلا بد نیست
اتفاقا من دارم رو خودم کار می کنم چیزایی که ناراحتم می کنه بیان کنم ....
فقط باید یاد بگیری با سیاست باشی
سیاست درست منظورمه
نه زرنگی ...
اون سیاستم هم نمی دونم چطوری میشه بهش رسید ولی فکر کنم اگر یه آدم با سیاست اطرافت هست می تونی اونو واسه خودت الگو قرار بدی در این زمینه
همیشه وقتی می خوای حرفتو بزنی یا حستو بگی قبلش به عواقبش فکر کن
به اینکه الان مثلا 5 نفر دیگه شرایط یکسان باتو رو دارن و فقط تویی که می افتی جلو و اونها ساکت می مونن و این به ضررت میشه
یا می تونی اون مواقعی که صداقتت به ضررت تموم شده مرتب برای خودت یادآوری کنی تا کمک کنه تو شرایط مشابه احساستو بیشتر کنترل کنی
میشه بگی مثلا تو چه شرایطی به ضررت تو بوده که صادقی؟
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
نقل قول:
میشه بگی مثلا تو چه شرایطی به ضررت تو بوده که صادقی؟
یک مثال ساده بزنم مثلا من به دوستی گفتم من خسته میشم و یا دلگیر می شم که الان فلان کار رو انجام بدم این باعث شده
طرفم دیگه هیچ کار مشابهی بهم پیشنهاد نده در حالیکه این صحبت من مال یک زمان خاص و یا در شرایط خاصی بوده
و شاید در شرایطی که دیگه بهم پیشنهاد نشده خیلی مناسبم هم بوده ولی رو صحبتهای قبلیم پیش گویی کردند.
ویا صداقت باعث شده صحبتم رو با شهامت و جسارت بگم و این باعث شده افرادی که اهل سیاست و دورویی بودند
نسبت بمن احساس ترس و یا عدم امنیتی بکنند و و عکس العملهایی نشون بدند که فرصتهایی رو از من گرفته :302:
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
نقل قول:
میشه بگی مثلا تو چه شرایطی به ضررت تو بوده که صادقی؟
یک مثال ساده بزنم مثلا من به دوستی گفتم من خسته میشم و یا دلگیر می شم که الان فلان کار رو انجام بدم این باعث شده
طرفم دیگه هیچ کار مشابهی بهم پیشنهاد نده در حالیکه این صحبت من مال یک زمان خاص و یا در شرایط خاصی بوده
و شاید در شرایطی که دیگه بهم پیشنهاد نشده خیلی مناسبم هم بوده ولی رو صحبتهای قبلیم پیش گویی کردند.
ویا صداقت باعث شده صحبتم رو با شهامت و جسارت بگم و این باعث شده افرادی که اهل سیاست و دورویی بودند
نسبت بمن احساس ترس و یا عدم امنیتی بکنند و و عکس العملهایی نشون بدند که فرصتهایی رو از من گرفته :302:
آخی :46:
به نظرمن همون که قبل گفتم ،باید یاد بگیری سیاست داشته باشی و تو زمانیکه که می خوای نظرتو بگی به عواقبشم فکر کنی
مثلا توضیح بدی که الان تو شرایطی نیستم که این کارو انجام بدم نه اینکه بگی خسته می شم از کار
مشکل شما همون سیاست نداشته
ولی اینا با دورو بودن اشتباه نگیری
دیگه از این به بعد تمرین کن هر حسی داشتی سریع نگی
مثلا یکمی دو پهلو باشه حرفت تا در مورد راحت پیش گویی نکن
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
همیشه فکر می کردم صداقت بهتر از سیاست هست
ولی انگار سیاست و ظاهرسازی بیشتر به انسان کمک می کنه:302:
RE: در مورد من چگونه قضاوت می کنند؟
سلام سنجاب عزیز
اتفاقا سوال بسیار خوبی رو به نظرم پرسیدی
به نظر من صداقت یه مبحث جدا هست و حفظ خطوط قرمز در روابط مختلف مبحث دیگه ای ؛ به نظر من بهتره این دو تفکیک بشه
برای بهتر و کاملتر توضیح دادن یه متنی رو می ذارم که اخیرا به بنده ایمیل شده بود ؛ امیدوارم براتون مفید واقع بشه
و من دایره های روحم را کشف کردم!
پنح دایره دور روحم کشیدم، و خودم را در مرکز این دایره ها قرار دادم
در دایره اول نام افرادی را نوشتم که حال و هوای خوبی به من می دهند
و در دایره پنجم که دورترین دایره به مرکز بود،نام کسانی را که از دنیای من فاصله دارند و بیشترین کشمکش را با آنها دارم
همه ما دلمان می خواهد که احساسی خوب در مورد خودمان داشته باشیم
و گاهی اوقات نداریم!
گاهی حال و هوای ما در مورد خودمان بستگی به تاثیری دارد که دیگران روی ما می گذارند
به آنهایی که در دایره آخر هستند و سعی می کنند که اعتماد به نفس ما را از بین ببرند
نمی توانی کسی را مجبور کنی که دوستت داشته باشد
و گاهی حضور در کنار افراد نامناسب باعث می شود
حتی در مفایسه با تنهایی ات، بیشتر احساس تنهایی کنی...
در چنین وضعیتی تلاش برای ایجاد تغییر و تحول
ممکن است باعث شود راهت را گم کنی
یا شاید باعث شود وجود خودت که تو را "تو" می کند را ازدست بدهی
گاه سالها طول می کشد تا یاد بگیری چگونه از خودت مراقبت کنی
به همین دلیل بسیار مهم است
که افرادی را در اطرافت داشته باشی که دوستت بدارند
حتی گاهی بیشتر از آنچه که
خودت می توانی خودت را دوست داشته باشی
در مواجه با افراد از خودت بپرس
این فرد چه حسی در من ایجاد می کند...
در کنار او می توانم خودم باشم؟
با او می توانم رو راست باشم؟
می توانم به او هرچه می خواهم بگویم؟
در کنار او احساس راحتی می کنم؟
وقتی او وارد می شود چه حسی به من دست می دهد؟
و وقتی می رود چه حالی می شوم؟
وقتی با او هستم احساسات واقعی ام را پنهان می کنم یا با او روراستم؟
آیا او باعث می شود احساس حقارت کنم یا به خودم ببالم؟
فلسفه وجود این 5 دایره، شناخت است، نه پیش داوری
پس با خودت روراست باش
با افرادی که در نظر تو بد خلق اند، مدارا کن
و خودت را مقید نکن که چون به صرف اینکه با کسی در سر کار و یا اوقاتی ممتد
هر روز زمانی را می گذرانی
باید او را در دایره اول و نزدیک به خودت جای دهی
در دایره اول افرادی را بگذار که از صمیم جان به آنها اعتماد داری
حتی اگر هر روز آنها را نمی بینی
ولی وجود آنها باعث حس خوب و ارزشمندی در تو می شود
از خودت بپرس
در مورد افکار و خواسته هایم به چه کسی می توانم اعتماد کنم؟
آنها همان کسانی هستند که در دایره اول جای دارند
با این افراد و در کنار آنها، قدرتمندی...
ارزشهای مشترک با آنها داری
و با حضور آنها در زندگیت، دنیا را زیباتر می بینی
دوستان و همراهانی خارق العاده!
دایره دوم جای کسانی است که به رشد معنوی تو کمک می کنند
مربیان... آموزگاران
و شاید هم افرادی که تنها برای وقت گذرانی خوبند
بیرون رفتن و خندیدن...
چیزی به تو اضافه نمی کنند
ولی در عین حال هم باعث نمی شوند که حس بدی نسبت به خودت داشته باشی
دایره سوم همکاران و اقوامند
و شاید هم آدمهای خنثی، کسانی که نقش بسیار کوچکی در چند ساعت از زندگی تو ایفا می کنند
و تاثیر آنها نیز تنها همان چند ساعتی است که با آنها هستی
هیچ زمانی در غیر از ساعت ملاقاتشان به آنها فکر نمی کنی
و به راحتی می شود با فرد دیگری جایگزین شوند
افراد این دایره در محدوده کار و وظایفشان با تو هستند و لاغیر
دایره چهارم سر آغاز عزم راسخ توست!
آنها کسانی هستند که در کار تو اخلال ایجاد می کنند
افراد این دایره لزوما" با خود واقعی تو مرتبط نیستند
حتی ممکن است رییس اداره ای باشد که تنها دورادور با کار آنها در ارتباطی
افراد این دایره در زندگی اجتماعی و حرفه ات مهم هستند...
در کنار آنها نمی توانی راحت باشی
و وقتی آنها را می بینی شاید حتی آشفته و پریشان شوی
دایره آخر جای دورترین افراد است
جای آدمهایی که به تو لطمه زده اند، تحقیرت کرده اند،
کسانی که همیشه به تو انرژی منفی می دهند
و احساسات زجرآوری را با آنها تجربه می کنی
خوب اکنون که جای هر کس را تعیین کردی
اجازه نده کسانی که در دایره آخر جای دارند،مستقیما" روح و روان تو را هدف قرار دهند
نگذار کسی اولویت زندگی تو باشد، وقتی تو فقط یک انتخاب در زندگی او هستی...
یک رابطه بهترین حالتش وقتی است که دو طرف در تعادل باشند
شخصیت خودت را برای کسی تشریح نکن
چون کسی که تو را دوست داشته باشد به آن توضیحات نیازی ندارد
و کسی که از تو بدش بیاید، باور نمی کند!
وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمی شوی
وقتی دائم بگویی وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی کنی
وقتی دائم بگویی فردا انجامش می دهم، آن فردا هیچوقت نمی آید!
وقتی صبح بیدار می شویم دو انتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شویم و رویاهایمان را دنبال کنیم.
انتخاب با توست...
ما کسانی که به فکرمان هستند را نگران می کنیم و حتی به گریه می اندازیم
و گریه می کنیم برای کسانی که حتی لحظه ای به فکر ما نیستند!
این یکی از حقایق عجیب زندگی است،
و اگر این را بفهمی،
هیچوقت برای تغییر دیر نیست!