بگذار صحبت هایم را با یک شعر شروع کنم که "بابا طاهر" می گویند :
زدست و دیده و دل هر چه فریاد ....هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری تیغش ز فولاد .... زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
در دوران شیرین دانشجویی برای همه ما پیش آمده که به دلیل اینکه زیاد کسی را می بینیم و به
دلیل هیجانات این دوره به افرادی دل می بندیم و این احساس شما کاملا طبیعی است اما یک
نکته و توجه به آن بسیار حائز اهمیت آنست و آن هم اینست که شناخت ما از طرفمان تا چه حد
است زیرا ازدواج مهمترین تصمیم زندگی ماست و چه بسا که بعد از خواستگاری متوجه شویم
که ما تنها به طرفمان عادت کرده ایم یا تحت تاثیر هیجانات آن دوران قرار گرفته ایم اما بحث
سر یک عمر زندگیست و این اصلا شوخی نیست!
پس کمی به عقلتان اجازه ابراز وجود دهید و ببینید آیا درست است که خودتان یا دختری را
وارد رابطه احساسی کنید در حالیکه :
- شرایطش را ندارید!
- او را نمی شناسید!
- نظر خانواده ها را نمی دانید!
- شرایط مالیتان و سربازی و درستان مهیا نیست!
- ممکن است عقایدتان عوض شود یا عقاید او عوض شود!
حال شما یا او هستید که متضرر می شوید با شروع یک رابطه اشتباه به نام دوستی!
از طرفی اگر معتقد به قسمت باشید شرایط را مهیا می کنید و به خدا توکل می کنید و تلاش
می کنید اما حاصل را بدون نگرانی به خدا می سپارید و مطمئنا هرگز ضرر نخواهید کرد و به
یاد داشته باشید اگر احساساتتان را مهار کنید و به عقلتان گوش دهید موفق خواهید شد و
پشیمانی وجود ندارد اما اگر با احساستان رفتید جلو در سالهای بعد دائم عقلتان حال شما را
می گیرد!...مطالعه این ت
اپیک و این
تاپیک نیز برایتان بسیار مفید است!