رفیق بشم با اعتقاداتم چیکار کنم رفیق نشم با قلبم چی کار کنم

سلام بر دوستان و سروران گرامی من یه مشکلی دارم که خیلی منو درمونده کرده لطفا کمکم کنید
من دو ساله که به همکلاسیم علاقه مند شدم پارسال بهش گفتم ، من دانشجوی لیسانسم هنوز سربازی هم نرفتم اگه این خانم رو ... بنامیم ، خانم... بهم گفت که من الان شرایط ازدواج رو ندارم و باید حداقل مدرکمو بگیرم سربازی رو هم تموم کنم و الان صحبت کردن حتی به منظور آشنایی اصلا موضوعیت نداره باید بگم خانم... بسیار خانم معتقدیه و من هم همینتور ، می خیلی به خانم ... علاقه دارم حتی با در نظر گرفتن این قضیه که شاید تا 4-5 سال دیگه ایشون ازدواج کنه حاضرم این عشقو تو قلبم حفظ کنم تا اون موقع اقدام کنم ، ولی مشکل اینجاست که ایشون اختار کرد که این حرف به این معنی نیست که بعد پیدا کردن شرایطی که گذاشتن به من جواب بله میدن بلکه اون زمان تازه شرایط خواستگاری مثل بقیه خواستگار ها رو خواهم داشت ،منهم قبول کردم و گفتم با در نظر گرفتن این شرایط صبر میکنم :43: الان 1 سال گذشته و هیچ نشانه ای مبنی بر دو طرفه بودن احساسات از ... دریافت نمی کنم در حالی که من همش با نگاهم با توجه پیوستم و رفتارم اعلام حصور می کنم تا جایی که همه ی هم کلاسیها از این قضیه مطلع شدن موندم چیکار کنم :320: الان من از کجا باید بفهمم که به من علاقه داره ،رفیق شدن که خلاف شرع و عرفه ، شرایط خواستگاری رو هم که ندارم ، تا کسی رو هم نشناسی عاقلانه نیست بهش دل ببندی،پس این خانم چه جوریمیتونه در مورد من تصمیم بگیره ؟، من چه جوری باید به نظرش در مورد خودم پی ببرم ؟، اضافه کنم که من با در نظر گرفتن شرایط اصلی که برام مهم هستش ... انتخاب کردم این انتخاب احساسی و لحظه ای نبوده ولی این کلیات برا من هم کافی نیست من کسی رو که میخوام 4 سال عشقشو تو قلبم نگه دارمو باید در حد کافی بشناسم که تازه اون موقع نبینم اشتباه کردم ،رابطه نه خواستگاری نه پس چی :323:[/size]

سلام
بذارین شرایط تون مهیا بشه به صورت رسمی برین خواستگاری ایشون.توی این مدت هم نگاهتون رو کنترل کنین و بیشتر از این به ایشون دل نبندید.چه بسا ایشون به شما جواب رد بدن.بهتره از بعد عقلانی به این قضیه نگاه کنین و احساسات رو این قدر دخالت ندین.مطمئن باشین اگه این خانم قسمت شما باشه بعد چهار یا پنج سال هم قسمت شما می شه!

سلام دوست عزیز

به همدردی خوش آمدی

بگذار صحبت هایم را با یک شعر شروع کنم که "بابا طاهر" می گویند :

زدست و دیده و دل هر چه فریاد ....هر آنچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری تیغش ز فولاد .... زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

در دوران شیرین دانشجویی برای همه ما پیش آمده که به دلیل اینکه زیاد کسی را می بینیم و به

دلیل هیجانات این دوره به افرادی دل می بندیم و این احساس شما کاملا طبیعی است اما یک

نکته و توجه به آن بسیار حائز اهمیت آنست و آن هم اینست که شناخت ما از طرفمان تا چه حد

است زیرا ازدواج مهمترین تصمیم زندگی ماست و چه بسا که بعد از خواستگاری متوجه شویم

که ما تنها به طرفمان عادت کرده ایم یا تحت تاثیر هیجانات آن دوران قرار گرفته ایم اما بحث

سر یک عمر زندگیست و این اصلا شوخی نیست!

پس کمی به عقلتان اجازه ابراز وجود دهید و ببینید آیا درست است که خودتان یا دختری را

وارد رابطه احساسی کنید در حالیکه :

- شرایطش را ندارید!

- او را نمی شناسید!

- نظر خانواده ها را نمی دانید!

- شرایط مالیتان و سربازی و درستان مهیا نیست!

- ممکن است عقایدتان عوض شود یا عقاید او عوض شود!

حال شما یا او هستید که متضرر می شوید با شروع یک رابطه اشتباه به نام دوستی!

از طرفی اگر معتقد به قسمت باشید شرایط را مهیا می کنید و به خدا توکل می کنید و تلاش

می کنید اما حاصل را بدون نگرانی به خدا می سپارید و مطمئنا هرگز ضرر نخواهید کرد و به

یاد داشته باشید اگر احساساتتان را مهار کنید و به عقلتان گوش دهید موفق خواهید شد و

پشیمانی وجود ندارد اما اگر با احساستان رفتید جلو در سالهای بعد دائم عقلتان حال شما را

می گیرد!...مطالعه این تاپیک و این تاپیک نیز برایتان بسیار مفید است!

راستی چند سال دارید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط loverman

ایشون اختار کرد که این حرف به این معنی نیست که بعد پیدا کردن شرایطی که گذاشتن به من جواب بله میدن بلکه اون زمان تازه شرایط خواستگاری مثل بقیه خواستگار ها رو خواهم داشت

الان 1 سال گذشته و هیچ نشانه ای مبنی بر دو طرفه بودن احساسات از ... دریافت نمی کنم در حالی که من همش با نگاهم با توجه پیوستم و رفتارم اعلام حصور می کنم

---

وایییییی چه دختر خوب و عاقلی.
من می خوام واسش دست بزنم :104::104:

ممنون از خوش امدگویی و هم دردی همه دوستان
یه مسئله اگه من این کارامو بزارم کنار میترسم دوتا مشکل پیش بیاد یکی این که ایشون فکر کنه من آدم هوس بازی بودم یهو بی خیال شدم که انقدر یهو از اب و تاب افتاد باهم رابطه هم که ندارم بتونم باهاش صحبت کنم و توجیحش کنم
مشکل دوم اینه که میترسم اگه خاموش شم فراموش شم اینجوری شاید حد اقل به من به عنوان یه کیس نگاه کنه و مثلا اگه پای رقیبی بیاد وسط یه یاد و مقایسه ای هم با من بکنه ٰ ولی اونجوری فکر میکنه من بی خیال شدم و من کلا فراموش خواهم شد‌ :223:ء نظر اساتید در مورد این دو مشکل چیه؟

اول بایستی از تصمیم و هدف خودت مطمئن شوی بعد اقدام کنی هر گونه اقدام یک پاسخی دارد پس حساب شده عمل کن و حساب شده پاسخ بگیر .