تفاوت سطح علمی من و همسرم
سلام بر دوستان
من و همسرم در زمینه های متفاوت مشکلاتی داشتیم اما مشکل حاد من از زمانی شروع شد که در مقطع دکتری رشته تحصیلی خودم در شهری خارج از محل زندگیمان شروع به تحصیل کردم. سال اول مادرم از فرزندم مراقبت کرد و فرزندم فقط شبها در کنار همسرم بود. از ان به بعد فرزندم را پیش خودم اوردم. همسرم از ابتدا سر ناسازگاری را داشت ولی به تازگی به قدری تشدید شده که دو راه پیش پای من گذاشته : یا ترک تحصیل یا قبول عواقب ماندنم (که یا طلاق است یا خیانت که بیشتر جنیه تحریک و تهدید دارد). من به هیچ وجه حاضر به ترک تحصیل نیستم حتی اگر منجر به طلاق شود. ققط نگران فرزندم هستم. چون مشکلات چندین سال زندگی من منجر به انگیزه ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر شده است و در این زمینه هیچ گاه همسرم در کنارم نبوده و همیشه جلوی من بوده. شما اگر جای من بودید چه می کردید؟ زندگی نا ارام و همراه با درگیری یا طلاق را؟ البته فرزند من 7 ساله است و اگر طلاق بگیرم ممکن است دو سال او را از دست بدهم.
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
تحصیلات شوهرتون به چه میزانه؟
اگه زندگی وفرزندت برات درالویته قیدطلاقوبزن.
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
مشکلاتت با شوهرت در چه زمینه ای است؟
فقط به خاطر ادامه تحصیل قصد جدایی دارید یا بخاطر مسایل دیگه؟
اگر رشته تون طوری هست که می تونید برای نوشتن تز توی خونه کار کنید، لزومی به ترک تحصیل یا طلاق نیست.
اگر بورس نیستید و شغل مشخصی بعد از دکترا ندارید باز شرایط فرق می کند. اگه قراره دکترا بگیرید و با صد بار مراجعه و خواهش چند واحد در دانشگاه پیام نور فلان شهرستان تدریس بگیرید، آیا به خراب کردن زندگی خودت و فرزندت می ارزه؟
طلاق برای یک زندگی با وجود بچه راه حل آخر است.
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
همیشه مشاورین می گن سطح علم زن بیشتر نباشه.عقل هم همینو می گه.چون زنه که باید به مرد تکیه کنه.و مدرک بالاتر زن باعث عدم اعتماد میشه .و ممکنه همسرتون ازین ترس داشته باشن
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
سلام،
سوالی که پیش می آید این است که مگر قبل از ازدواج راجع به ادامه تحصیل شما صحبت نکرده بودید؟
همسر شما قبل از ازدواج با ادامه تحصیل شما تا مقطع دکتری موافقت کرده بودند؟
به هر حال به نظر من شما طوری صحبت می کنید که انگار زندگی مشترکتون برای شما آنقدر مهم نیست.
خیلی راحت از طلاق صحبت می کنید... از اینکه 2 سال بچه رو از دست بدهید نگرانید.
ولی به این هم فکر کردید که این جدایی چه تاثیراتی روی بچه ی شما خواهد گذاشت؟ و اینکه او هم به پدرش و هم به مادرش نیاز دارد؟
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
من نمی دونم واقعا هدف از ادامه تحصیل چیه؟
مگه نه اینکه ما واسه موفقیت بیشتر و زندگی بهتر و رفاه بیشتر ،وجهه اجتماعی بهتر،به خودمون سختی می دیم و درس می خونیم
...
حالا اگر این درس خوندن بخواد به جای اون مزایای بالا دردسر برامون درسته کنه .:305:..
به نظر من آدم نباید تک بعدی باشه و فقط تحصیلش براش مهم باشه
یه خانم دکتر قبل از هر چیزی باید به زندگیش اهمیت بده به رفاه و آرامش بچش
این جوری که شما می گید فقط و فقط تحصیل براتون مهمه
و یا می گید زندگی نارام رو ادامه بدم یا طلاق بگیرم!
فقط همین دوراه پیش روی شماست؟
مسلمه که نه !!!
سعی کنید با تدبیر و مدیریت زندگیتون رو به وضعیت آرام برسونید و در کنارش درستون هم داشته باشید ..
اگر فکر می کنید علت اختلافتون بالاتر بودن سطح تحصیلی شماست باید با روش های مختلف به شوهرتون اعتماد به نفس بدید ..طوری که حس نکنه شما ازش سرترید یا احساس کم آوردن کنه
البته شما کامل ننوشتید شاید مشکلاتتون خیلی بیشتر از این حرفاست و واقعا زاهی به جز تحمل این وضع و یا طلاق ندارید:(
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
با سلام.همسرتون به چه دلیل با ادامه تحصیلتون مخالفه؟اگر در شهر خودتون و بدون دوری از خانواده و با شرایطی که گفتین ادامه تحصیل میدادین باز هم مخالف بود یا مخالفتش به خاطر این دوری وشرایط پیش آمده است؟
اگر صرفا با ادامه تحصیل مخالفه که مسلما درست نیست اما اگر به خاطر شرایط پیش اومده است مخالفتشون تا حد زیادی عاقلانه است.
در هر دو صورت راههای زیادی پیش روتونه و نیازی نیست به این راحتی از طلاق صحبت کنید.
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mahi91
تحصیلات شوهرتون به چه میزانه؟
اگه زندگی وفرزندت برات درالویته قیدطلاقوبزن.
تحصیلات همسر من در مقطع لیسانس میباشد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
مشکلاتت با شوهرت در چه زمینه ای است؟
فقط به خاطر ادامه تحصیل قصد جدایی دارید یا بخاطر مسایل دیگه؟
اگر رشته تون طوری هست که می تونید برای نوشتن تز توی خونه کار کنید، لزومی به ترک تحصیل یا طلاق نیست.
اگر بورس نیستید و شغل مشخصی بعد از دکترا ندارید باز شرایط فرق می کند. اگه قراره دکترا بگیرید و با صد بار مراجعه و خواهش چند واحد در دانشگاه پیام نور فلان شهرستان تدریس بگیرید، آیا به خراب کردن زندگی خودت و فرزندت می ارزه؟
طلاق برای یک زندگی با وجود بچه راه حل آخر است.
راستش یکی از شروط من در ازدواج ادامه تحصیل تا مقطع دکتری بود و در زمان ازدواج من دانشجوی فوق بودم. من در حال حاضر شاغل هستم (درسم طوری است که در مقطع دکتری شاغل هستم) و قبل از شروع به دکتری هم شاغل بودم. فاصله زیادی بین دکتری و فوق من به خاطر همسرم و مشکلاتی که داشتیم ادامه تحصیل ندادم. اما همسرم همیشه بداخلاق بود و زود جوش میاورد و همیشه با کارشکنی مانع درس خواندن من میشد. همسرم یکبار به من خیانت کرد و برای بارداریمان نیز مشکلاتی داشتیم که واقعا نمی توانم تمام مشکلاتمان را در این صفحه بیاورم. الان هم دیگر علاقه ای به همسرم احساس نمی کنم و اگر اینجا امده ام که بنویسم به اصرار خواهرم بوده که می گوید شاید اینجا راهی پیدا شود که دوباره من و همسرم بتوانیم زندگیمان را بسازیم اگرچه دیگر تمایلی به این کار ندارم و خسته تر از این جرفها هستم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
همیشه مشاورین می گن سطح علم زن بیشتر نباشه.عقل هم همینو می گه.چون زنه که باید به مرد تکیه کنه.و مدرک بالاتر زن باعث عدم اعتماد میشه .و ممکنه همسرتون ازین ترس داشته باشن
بله. اما من به اصرار خانواده ام با همسرم ازدواج کردم اگرچه من هم همین عقیده را داشتم. اما ان زمان اگر دختری به سن 22 رسیده بود و ازدواج نکرده بود چه حرفها که برایش نمی زدهند و خانواده من هم تحمل نداشتند. من پیش مشاور زیاد رفتم و راهکارهایی که گفتند انجام دادم اما همسرم باز همان بود که بود و من بعد از 9 سال که درس را رها کرده بودم چون از درست شدن زندگیم نا امید شده بودم به ادامه تحصیل رو اوردم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
سلام،
سوالی که پیش می آید این است که مگر قبل از ازدواج راجع به ادامه تحصیل شما صحبت نکرده بودید؟
همسر شما قبل از ازدواج با ادامه تحصیل شما تا مقطع دکتری موافقت کرده بودند؟
به هر حال به نظر من شما طوری صحبت می کنید که انگار زندگی مشترکتون برای شما آنقدر مهم نیست.
خیلی راحت از طلاق صحبت می کنید... از اینکه 2 سال بچه رو از دست بدهید نگرانید.
ولی به این هم فکر کردید که این جدایی چه تاثیراتی روی بچه ی شما خواهد گذاشت؟ و اینکه او هم به پدرش و هم به مادرش نیاز دارد؟
جواب سوالهای شما را در جواب دوستان دیگر داده ام. بله فرزندم به پدر و مادر هر دو نیاز دارد. اما اگر من بگویم که همسرم طوری با فرزندم رفتار می کند که انگار کوچکترین محبتی به او ندارد ایا باور می کنید. برای من که قابل باور نیست پدری بتواند اینقدر بی محبت باشد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
من نمی دونم واقعا هدف از ادامه تحصیل چیه؟
مگه نه اینکه ما واسه موفقیت بیشتر و زندگی بهتر و رفاه بیشتر ،وجهه اجتماعی بهتر،به خودمون سختی می دیم و درس می خونیم
...
حالا اگر این درس خوندن بخواد به جای اون مزایای بالا دردسر برامون درسته کنه .:305:..
به نظر من آدم نباید تک بعدی باشه و فقط تحصیلش براش مهم باشه
یه خانم دکتر قبل از هر چیزی باید به زندگیش اهمیت بده به رفاه و آرامش بچش
این جوری که شما می گید فقط و فقط تحصیل براتون مهمه
و یا می گید زندگی نارام رو ادامه بدم یا طلاق بگیرم!
فقط همین دوراه پیش روی شماست؟
مسلمه که نه !!!
سعی کنید با تدبیر و مدیریت زندگیتون رو به وضعیت آرام برسونید و در کنارش درستون هم داشته باشید ..
اگر فکر می کنید علت اختلافتون بالاتر بودن سطح تحصیلی شماست باید با روش های مختلف به شوهرتون اعتماد به نفس بدید ..طوری که حس نکنه شما ازش سرترید یا احساس کم آوردن کنه
البته شما کامل ننوشتید شاید مشکلاتتون خیلی بیشتر از این حرفاست و واقعا زاهی به جز تحمل این وضع و یا طلاق ندارید:(
جواب سوالهای شما رو در جواب بقیه دوستان داده ام.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
با سلام.همسرتون به چه دلیل با ادامه تحصیلتون مخالفه؟اگر در شهر خودتون و بدون دوری از خانواده و با شرایطی که گفتین ادامه تحصیل میدادین باز هم مخالف بود یا مخالفتش به خاطر این دوری وشرایط پیش آمده است؟
اگر صرفا با ادامه تحصیل مخالفه که مسلما درست نیست اما اگر به خاطر شرایط پیش اومده است مخالفتشون تا حد زیادی عاقلانه است.
در هر دو صورت راههای زیادی پیش روتونه و نیازی نیست به این راحتی از طلاق صحبت کنید.
متاسفانه در شهر خودمان امکان ادامه تحصیل نبود و لی همسرم می توانست به شهری که من ادامه تحصیل می دهم انتقالی بگیرد اما اینکار را نکرد.
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
خانم دکتر عزیز سلام،
در گام اول باید بهتون بگم که با این راهی که انتخاب کردید شما دو نفر، یعنی عدم سازگاری و روشهایی که به هیچ وجه به حل مساله شما ختم نخواهد شد، نه تنها جدا نمی شوید و طلاق نمی گیرید بلکه این زندگی را با زجر هر چه تمام تر سپری می کنید...
متاسفانه شما دارای IQ بالا و به نظرم EQ نه چندان بالایی هستید و این موجب شده که این خستگی بر شما غالب بشه و نتوانید بر مشکلات غلبه کنید و لذا IQ شما حکم می ده که مساله ای که نمی تونی حلش کنی، پاکش کن! فکر کن نبوده... اما آیا این منطقی است؟؟ آیا می تونید به همین دلیل حکم به جدایی بدید؟ و سالها بعد به فرزندتون بگید که از پدرت جدا شدم چون می خواستم دکتری بخونم... و یا شوهر شما بگویند که از مادرت جدا شدم چون نمی خواستم ایشون دکتری بخونه؟؟ واقعا اینها قابل قبوله؟؟
این داستان طلاق نمی دونم چیه که همه تا یه خورده خسته می شن فورا می گن خب جدا بشیم! اگر می خواهید جدا بشید ، پس بشید ! دیگه این حرفها رو نزنید... ولی طلاق برای شما اصلا راه نیست! طلاق زمانی لازمه که یکی از افراد واقعا مشکل و اختلال داشته باشه...
شوهر شما، مسلما نمی تونه بدون شما بچه رو پرستاری کنه و بدون اینکه حضور داشته باشید نمی توانید زندگی کنید.. شما مجرد نیستید خواهرم! اگر زندگی شما مثلث باشه، ضلع سومش حداقل سکسه... این الان هیچ جایی در زندگی شما نداره! پس نمی تونید مستقیما همسرتون رو محکوم کنید و صورت مساله رو پاک کنید
در مجموع در روابط شما طلاق رو توصیه نمی کنم
بازسازی رابطه شما الزامیه
الگوهای غلط رفتاری شما و همسرتون باید از بین بره و کم رنگ بشه
حتما مشاوره حضوری برید و سعی بر آن داشته باشید تا مساله خودتون رو به شیوه ای کاملا علمی و صحیح حل کنید...
واقعا شما هر مساله ای رو در دوره دکتری نتونید حل کنید، پاکش می کنید؟
RE: تفاوت سطح علمی من و همسرم
سلام بر دوستان
دوست عزیزم به نظر من صحبت های جناب sci بهترین راهنمایی براتون هستش.
آیا شما خودتون رو جای همسرتون گذاشتین و ببینید اون از این زندگی مشترک چی نسیبش شده.
زن ومادر مهمترین بخش کانون گرم خانوادست، اون خونه ای که شما مدت ها رها کردین و رفتین نشان می ده که شما اولویت های زندگیتون رو اشتباه گرفتین.من و همسرم درس میخونیم و درس خوندن سختی های زیادی برای ما به بار آورده اما همیشه تو هر شهری(تا حالا سه تا شهر عوض کردیم) با هم بودیم و حداقل تامین جنسی هم رو فراموش نکردیم.
شما با رفتارتون روح مردتون رو داغون کردین واونوقت انتظار دارین اون بتونه محبت پدرانه برای کودکتون دانه باشه.
مواظب باشین که به یه زن بی احساس تبدیل نشین که این شما رو پوچ میکنه و هیچ آینده آرامی رو نخواهید داشت زن یعنی لطافت و طراوت، به بچتون فکر کنید پیشنهادم اینه که در اولیمن مرحله باید ستمام سعیتون رو بکنین که شما و همسرتون در یک شهر وکنار هم باشین در قدم های بعد با یاری همین همدردی ها میشه همه چیز رو حل کرد