چه دلایلی وجودداره که وقتی حجاب یک خانم کامله درمعرض نگاههای هیزوچشم چرون قرارمیگیره؟
نمایش نسخه قابل چاپ
چه دلایلی وجودداره که وقتی حجاب یک خانم کامله درمعرض نگاههای هیزوچشم چرون قرارمیگیره؟
عزيزم
سئوالت گنگ و غير شفاف است . مسئله را كامل باز كن .
در اين حد توضيح جواب بر مبناي حدس و گمان خواهد بود كه گمانه زني كار درستي نيست و نه تنها مشكل حل نمي شود بلكه افزايش نيز مي يابد
شوهرمن به خاطراین مسئله بامن مشکل داره.سعی میکنه هرجاکه میریم باماشین بریم.هروقت پیاده جایی میریم.پشیمونم میکنه.فقط منتظریه سوژه میگرده که باهاش دعواراه بندازه.بعدشم میادتوخونه کلی بحث ومشاجره داریم که چرافلان جا به من زیادنگاه می کردند.من اصلانمی دونم که این چطوری همه روزیرنظرداره و واقعا نمی دونم بایدچکارکنم که حساسیتش کم شه.من قصدم توهین به هیچ اقایی نیست.ولی واقعابعضی ازاقایون خیلی بی شرم هستند.بااون حالی که خانمی حجاب کاملی داره وداره باشوهرش قدم میزنه.جوری خیره میشن که انگارطرف ازکره مریخ اومده .باورکنیدبه خاطراین مشاجرات وبحثهایی که باشوهرم داریم ،زیادبیرون نمیرم.مگه اینکه کارواجبی داشته باشم.احساس میکنم به خاطراین وضعیت منزوی شدم .همین مساله باعث قطع ارتباط من بادوستانم شده.من که نمی تونم برم چشم مردموببندم که نگاهم نکنند.
من اعتمادبه نفسم اومده پایین.ازبس شوهرم گفته اخرش تومنوبه کشتن میدی.حتی خریدخونروانجام نمیدم.چه برسه که تنهایی برم واسه خودم لباس بخرم.بایدحتمایه نفرم باخودم ببرم.اخه نمیشه که ا اوایل طرافیان میگفتن اولای ازدواجتونه .درست میشه.الان چندساله ازازدواجمون گذشته .پس کی می خواددرست بشه.این اخلاقش باعث شده من ازدوستانم دورشم.چون به قول شوهرم همسرای دوستانم همشون هیزند.
با سلام
بهتر هست موضوع را از منظر دیگر نگاه کنید و به دنبال حلش باشید.
«چگونه تعامل سازنده ای با همسرمان در مورد حساسیت های او روی خودمان داشته باشیم؟»
علت عوض کردن نگاه به موضوع اینست که شما با عمر محدودی که در این دنیا دارید قادر نیستید همه چند میلیارد مرد دنیا را چنان تغییر دهید که رفتارشان درست و دلچسب همسرتان یا شما قرار بگیرد!!!
در این گونه موارد، آنچه که منجر به سخت گیری رفتار همسرتان می شود ریشه اش در شما هست نه در مردان دیگر! (در ناخودآگاه همسرتان اینطور هست)
یعنی او شما را نا کارآمد می بیند که بتوانید خودتان را محافظت کنید. و خود را منحصر به همسر خودتان حفظ کنید.
پس انرژی شما باید در این مورد باشد که همسرتان متوجه شود که شما در مورد خودتان سخت گیرتر از خودش هستید.
این کار را با صحبت کردن انجام ندهید. یعنی به او اطمینان ندهید که می توانید خودتان و حجابتان را حفظ کنید.
بلکه با رفتارتان نشان دهید که نسبت به موضوع حجاب و خودتان سخت گیر هستید.
از او بخواهید مثلا از کدام منطقه یا خیابان وقتی با هم هستید، عبور نکنید!(چون آنجا اوباش و هرزه ها زیادند!)
از او بخواهید فلان خرید را خودتان انجام دهید(چون آنجا ازدحام آقایان زیاد هست و نمی خواهید با آنها برخورد کنید)
در موقع بیرون رفتن از منزل چندین بار با او چک کنید که حتما آرایشتان کاملا پاک شده باشد.
با او چک کنید که جوراب یا چادرتان نازک نباشد و خودتان با سخت گیری جورابتان را عوض کنید.
اگر او تذکری در مورد حجاب یا ... به شما داد از او تشکر های مستمر کرده و به خاطر اینکه او شما را متوجه موضوع کرده است تشکر کنید(حتی اگر تذکرشان وارد نیست، نباید دفاع کنید . بلکه باید مرتب از دقت نظر همسرتان تشکر کنید)
حتی اگر گوشی منزل زنگ زد شماره را نشناختید همسرتان را صدا بزنید بگویید شاید مردی باشد، لطفا شما جواب دهید.
موقعی که نامحرم منزل می آید، زمینه پذیرایی از آقایان را برای همسرتان فراهم کنید و خودتان زیاد مداخله نکنید و برای همسرتان هم بگویید که به نامحرم حساس هستید.
البته این نسخه اختصاصی شماست. چون احتمالا دارد همسر شما بدبین یا پارانویا هم باشد که اگر اینطور هم باشد با این نسخه زمینه تحریک پذیری او روز به روز کاهش یافته و با پیشروی شما در حوزه حجاب او عقب نشینی می کند.
همیشه ازاین که چراازجنس مونث افریده شدم ،ناراحتم.منی که ازشدت ناراحتی وخجالت دوران بلوغوکه خیلی مهمه ازمادرم پنهون میکردم.وهمیشه بارفتارام سعی کردم مثل یک مردباشم .همیشه ازازدواج متنفربودم.وهیچ وقت باجنس مخالف دوستی نکردم.وخیلی محتاطانه عمل کردم.وسعی کردم به بهترین شکل ازحجاب خودم محافظت کنم.برام زوره که به خاطرنگاه بعضی ازمردای هوسران شوهرم زندگی روبه من سخت بگیره.منم دوست دارم مثل خیلی اززنهای دیگه فعالیت اجتماعی داشته باشم.دوست دارم تنهایی برم پیاده روی توی شهروبگرد موهرچی دوست دارموبخرم.گناه من چیه که چون ازجنس زنم بایدازهمه علاقه هام بگذرموخودموتوی خونه زندونی کنم .
تویکی ازتایپیکاخانمی گفته بودکه باهمسرش سراینجورمسائل مشکل داره نمی دونم چرامن خودمو انداختم وسط وبهش نوشتم که اوایل ازدواجتونه ودرست میشه وقتی مشکل من هنوزحل نشده چرابه اون خانم الکی امیددادم.واقعاعذاب وجدان گرفتم که چرابایدبه کسی که مشکلش مثل خودم بوددروغ بگم درصورتی که می تونستم نظری ندم.:316:
من نقطه مقابل شما هستم ...
مردی هستم که نگاهم بدون تمایل خودم کثیف شده ......
که از خودمو نگاهم خسته شدم :(
شمابه زنهای محجبه وبدون ارایش هم نگاه میکنی؟
نه !
کسایی که جلب توجه میکنن ...
مثل مدل لباسشون یا .. :(
آدم کثیفی نیستم ، از کنترلم خارجه ...
فقط خواستم کمکتون کرده باشم :(
ممنونم که نظرتونوگفتید.