-
راهنمایی
سلام خدمت همه دوستان
کم و بیش از داستان خواستگاری من با خبر هستید !
الان در حدود گذشت 3 ماه از آخرین دعوا بین خانواده من و اون دختر میگذره ( شب آزمایش دیگه مادرم آب پاکی ریخت رو دست اونها ) و کلاً خانواده من گفتن یا ما یا اون دختر و به صورت رسمی گفتن که رفتی دیگه برنگرد .
خلاصه من تصمیم گرفتم که این داستان تمام کنم و قطع رابطه کردم البته برای اون خانم توضیح دادم و خواستم با کمک هم تمامش کنیم .
اون قبول می کرد ولی بعد چند روز باز میگفت نمیتونم و این داستان یکطرفه ادامه پیدا کرد تا اینکه این خانم تو این مدت ( سه ماه ) ظاهراً با رشد یک غده در ناحیه نخاعشون مواجه می شوند و هفته قبل نوبت عمل داشت و من خبر ندارم که چه اتفاقی براش افتاده یعنی عمل با موفقیت بوده یا نه ، من برای اینکه بهش امید بدم قبل از عمل بهش گفتم برمیگردم و با ادامه میدیم یعنی چون اون دوست داشت این حرف بشنوه من بهش میگفتم وگرنه من خودم دیگه هیچ گونه اشتیاقی به ادامه نداشتم و ندارم ( کلاً دور ازدواج خط کشیدم ) ولی من بعد از عمل نرفتم ببینمش و ظاهراً خودش و خانوادش ( یکی از خواهراش ) خیلی از این کار من ناراحت هستند .
حالا من خودم هم دوست دارم برم ببینمش حتی چندین دفعه تصمیم گرفتم ببنمش ، یکبار هم فقط به نیت دیدنش از سرکارم مرخصی گرفتم که برم ببنمش ولی پیش خودم میگم رفتن من برابر است با ایجاد انگیزه در اون و خانوادش برای ادامه دوباره !
موندم این هفته برم ببینمش بعد از یک هفته گذشت از عملش یا نه ؟
کمک و راهنمایی شما بسیار تأثیر در تصمیم گیری من دارد ، ممنونم دوستان
فقط امروز میتونید برام جواب بذارید چون تو برنامم هست که فردا برم ببینمش
-
RE: راهنمایی
اگر می خوای زودتر به جواب برسی باید عنوان مناسب برای تاپیکت انتخاب کنی.
-
RE: راهنمایی
برادر گرامی سلام
بروی ببینی که چه بشود؟...شما 1بار اشتباه کردید که به او امید بیهوده دادید در جایی که ایشان در
موقعیت حساسی بودند اما دیدار دوباره شما از ایشان دوباره امید را دل ایشان زنده می کند که
با توجه به اینکه شما به علت مخالفت خانواده تان دیگر قصد ازدواج با ایشان را ندارید کاری بسیار
اشتباه تر و بدتر است زیرا ایشان در حال حاضر دارند سعی می کنند با قضیه کنار بیایند و این کار
شما مانند این است که شما شخصی را که از یک برج 100 طبقه پایین افتاده دوباره بالا ببرید و
دوباره با مغز به پایین پرتاب کنید!...پس اگر تصمیمتان برای جدایی از ایشان جدی است به هیچ
عنوان دختر خانم را دوباره امیدوار نکنید زیرا این ضربه از ضربه اول سهمگین تر است!
اگر برای آرام کردن وجدانتان می خواهید او را ببینید بهتر است تنها برای سلامتی و خوشبختی
او همواره دعا کنید و دیگر آرامش او را بهم نزنید!
موفق باشید
-
RE: راهنمایی
من سرگذشتتون رونمیدونم
طرف شمایه دختره و دخترا شخصیت حساس و یه جورایی خیالباف دارن و این رفتن شما برای ایشون یه جور بیان عشقه و اینطور که میگید ایشون بیمار هم هستند پس بااحساساتش بازی نکنید فقط ازش فاصله بگیرید و براش دعا کنید
-
RE: راهنمایی
سلام،
لطفاً یک عنوان مناسب در ارسال بعد ذکر کنید تا این عنوان فعلی را تغییر بدهم.
عنوان نباید مبهم باشد و باید مشکل اصلی شما را برای بقیه ی کاربران مشخص کند.
تاپیکهایی که عنوان مبهم دارند، حذف خواهند شد.
با تشکر از توجه شما.
-
RE: راهنمایی
خودم دلم لک زده برم ببینمش آخه قبل از عملش دکترش بهش گفته بود امکان فلج شدنت خیلی زیاده ، میترسم فلج شده باشه آخه خواهرشم هیچگونه جواب پیام یا تلفن بهم نمیده فقط خودش یبار پیام داد گفت به مادرت بگو که دیگه خیالش راحت دیگه من بدرد پسرت نمیخورم فلج شدم .
-
RE: راهنمایی
اگه دوستش داري و مي خواي باهاش ازدواج كني برو بهش سر بزن.
-
RE: راهنمایی
سلام
به نظر من نباید بری و ببینیدش . به قول لیلا خانم موفق امید واهی بهش میدی . چون گفتید که اصلا دیگه به ازدواج به این خانم فکر نمیکنید این به خودش و زندگی آینده اش ضربه میزنه .
اگه دوست داری از اوضاعش با خبر بشی با بیمارستان و بخشی که در اون بستریه تماس بگیر .
-
RE: راهنمایی
برادرم ضمن تاييد نظر دوستان بذار بهت بگم حق نداري به خاطر ترحم يه انسانو به خودت اميدوار كني.. بعد نا اميد بشه چي؟لطفا اول بببين خودت چه تصميمي داري:72:
-
RE: راهنمایی
الان بعد از چند روز بهم پیام داده که بهش چرا دروغ گفتم که نمیخواستم برگردم ، خیلی چشم انتظارم بوده و هست ولی من در کمال بی معرفتی بهش گفتم که دیگه تمامش کنه و من فراموش کنه.
از شما دوستان هم میخوام که برای سلامتیش دعا کنید
ای خدا تمام بیماران شفا بده
امیدوارم که دیگه فراموشم کنه چون دیگه نمیخوام به هیچ عنوان جوابش بدم ( کارم درسته )