با سلام خدمت مشاوران محترم ودوستان عزیز
من چندین ماه هست که با پسری به قصد ازدواج دارم آشنا میشم که از خیلی جهات بهم شبیهیم...از لحاظ سطح فرهنگی،اعتقادی،،تحصیلی،ما لی ... واز همه مهمتراز لحاظ اخلاقی ورفتاری هیچ مشکلی باهم نداریم و به همین جهت طبیعتا علاقه هم به دنبالش اومده...
تنها چیزی که من میخوام اینجا خدمتتون به عنوان مشکل بگم اینه که ایشون به همراه خانوادش ساکن کرج هستن و ما ساکن تهرانیم،ایشون در حال اتمام خدمت سربازیش هست(یک ماه مونده تا خدمتش تموم شه) در ابتدای آشنایی ایشون برنامه هاشو جوری گفت که موکول به تهران میشه چه از لحاظ کاری و چه از لحاظ محل سکونت،چون من بهش گفته بودم که من اولویت کار وزندگیم تو خود تهران هستش چون اینجا بزرگ شدم وخانواده و فامیلامونم همگی تهران هستن وایشونم قبول کرده بود...بعدازمدتی به همراه خانواده به خواستگاریم اومدن وبا وجود اینکه فعلا به دلیل خدمتش شاغل نیست به خانوادم توضیحاتشونو دادن که قبلا شاغل بوده به خاطر سربازی موقتا بیرون اومدن وبعد ازاتمام در شرکتها مشغول به کارخواهد شد،خونوادم با اصل قضیه مشکلی نداشتن ومورد پسند خونوادم هم واقع شدن و خونوادم فرصت دادن تا ایشون شاغل بشه وبعدجلسات رسمی انجام بشه،تا اینکه این اواخر تمام برنامه هامون به هم ریخت،ایشون در یک آزمون استخدام دولتی در کرج پذیرفته شد که شرط استخدامشون بومی بودن افراد هست یعنی تا یکی دوسال باید محل سکونتشون کرج باشه!حتی وقتی خودم پیگیری کردم دیدم اسمش در آزمون دراومده خوشحال شدم اما روابط خوبمون کم کم داشت از دست میرفت چون من بهش گفتم حتی موقتا اونجا نمیخوام زندگی کنم ایشونم خیلی با من راه میاد و همیشه کاریو کرده که به من سخت نگذره اما بهم میگه این فرصت شغلیو نباید از دست داد!
من باپدرو مادرم در این رابطه صحبت کردم اونا ظاهرا مشکلی با سکونت تو کرج ندارن ومیگن که زیاد سخت نگیرو....خودم خیلی مرددم با وجود علاقه ای که بهش دارم اما خیلی دارم با خودم میجنگم از ترس اینکه نکنه به این خاطر شرایط خوب دیگمو از دست بدم!ازطرفیم میترسم کسی مثه ایشون از همه جهات باهام انقدر هماهنگ پیدا نشه...
از طرفی 3تا خواهر دارم اونا خیلی سر این قضیه سرزنشم میکنن که از اول قرار بر این بود تهران زندگی کنید پس نباید بپذیری!
با چندتا از دوستام که مشورت کردم گفتن اگه با چیز دیگه ایش مشکل نداری به راحتی رابطه رو قطع نکن!
من وخواستگارم چندین بار به خاطر همین مسئله با هم بحث کردیم وهیچ کدوم به راه حل درستی نرسیدیم البته اون حاضره برای همیشه بیاد تهران اما محل کارش کرجه و من دلم راضی نمیشه که تا وقتی تو این سازمان مشغول به کار هست تو رفت وآمد اذیت شه چون ممکنه کارشون مادام العمر اونجا شکل بگیره.
اگر موقتا ساکن کرج بشیم چه بسابعد از یکی دوسال زندگی توکرج شرایط شاید جور نشد که من برگردم برای زندگیم به تهران و همونجا موندگار شیم!
ناگفته نمونه ایشون خیلی عاشق پیشه هست که من هنوز نیستم،من به خاطر یسری مسائل خیلی زودرنجم اما ایشون خیلی با حرفاش آرومم میکنه و دلگرمی میده بهم،حتی وقتی یه رابطه ای رو با ایشون کنار میذارم یا سرد میشم ایشون با جدیت وگرمی رابطه رو ادامه میده و منو از هر لحاظ امیدوار میکنه،میگه باید روحیه شادی داشته باشی
ازینکه گاهی سرد میشم میگه آیا به دنبال مورد بهتر از من هستی؟حیف نیست بااین همه شباهت که بهم داریم به خاطر محل سکونت رابطمون قطع شه؟
حتی بهم میگه مشاوره هم برو یا باهم بریم حتما کمک میکنن...
حالا ازتون میخوام راهنماییم کنیدکه من چکارکنم ؟:302:
آیا به صلاح هست شرایط رو بپذیرم؟