چه قدر زندگي مشترك ارزش نجات دارد ؟

بسياري از زوج هاي جوان به محض آن كه احساس مي كنند انتظاراتشان برآورده نمي شود ، تصميم به طلاق ميگيرند .

زوج هايي كه سال ها از ازدواجشان مي گذرد ؛ اغلب نسبت به همه چيز احساس خستگي مي كنند و مي گويند كه ديگر قادر به تحمل اختلافات نمي باشند.
اين افراد فكر ميكنند كه با طلاق مي توانند زندگي شان را بهبود بخشند و همسر دلخواه خود را پيدا كنند.

همه موافق ازدواج هستند اما در عين حال معتقدند گاهي اوقات طلاق بهترين راه حل به شمار مي آيد. اگر زندگي مشترك برايتان زيان بار ياشد تمام كردن آن بهتر از ادامه دادن است . از طرفي بعد از جداشدن بازگشت دوباره كمي دشوار است و زوج هايي كه قبل از سنجيدن تمامي جوانب اقدام جدايي مي كنند اغلب از تصميم شان پشيمان مي شوند.
طلاق هرگز پديدهي رضايت بخشي نيست و ممكن است آثار خطرناكي به دنبال داشته باشد حتي امكان دارد سلام شما را به خطر بيندازد !

به آمـــــار زير دقت كنيد :

- مردان جدا شده دوباره بيشتر از مردان متاهل در خطر ابتلا به بيماري هاي قلبي - عروقي قرار دارند و هفت بار احتمال خودكشي آنان بيشتر است .

- زنان مطلقه زودتر از زنان متاهل مي ميرند و به خاطر فشار انواع بيماري ها حدود 50 درصد از دقت خويش را از دست مي دهند.

- افراد متاركه از هر جنسي باشند ، بيشتر از افراد متاهل در خطر اعتياد به مشروبات الكلي و مواد مخدر قرار دارند.

ادامه دارد ......

خوب . . . .این چیزها که روشن است!!آیا هدف ویژه ای را از دراندازی این گفتار در نظر دارید؟

سنجيدن جوانب مختلف زندگي زناشويي :

- وقتي بحث طلاق به وجود مي آيد ، مسايل ديگري مانند مدت زماني كه با يكديگر زندگي كرده ايد - و همچنين سن شما - به وسط كشيده مي شود .

زوج هايي كه مدت كوتاهي از ازدواجشان مي گذرد و خيلي سريع متوجه مي شوند كه انتخاب اشتباهي داشته اند ، راحت تر مي توانند از يكديگر جدا شوند. ممكن است زن و مرد هر و با هم به توافق برسند كه از يكديگر جدا شوند.

اما غالبا يكي از همسران تصميم به جدايي از ديگري مي گيرد.

اگر تصميم به طلاق گرفته ايد ، ليستي تهيه كنيد و در آن تمامي چيزهايي را كه از دست خواهيد داد ، بنويسيد . حتي اگر عاشق همسرتان نيستيد ، ممكن است تعلقات ديگري داشته باشيد كه نتوانيد پس از جدايي ، چيزي را جايگزين آن نماييد.

اين متعلقات عبارتتند از :

- شما دو نفر سال هاي زيادي را در كنار هم زندگي كرده ايد . اگر از هم جدا شويد ، فرزندتان را كمتر خواهيد ديد.
- به نقاط ضعف يكديگر واقف هستيد پس از سال ها زندگي در كنار هم ، به اخلاق يكديگر عادت كرده و انس گرفته ايد .
بسياري از همسران متاركه كرده ، حتي سال ها پس از جدايي ، نمي تواند خاطرات خود را از ياد ببرند.

- به عنوان يك زوج ارتباطات اجتماعي متعددي براي خود ايجاد كرده ايد. ممكن است دوستان متاهل شما پس از جدايي تان ديگر تمايلي به ديدن شما نداشته باشند .
غالبا زنان مطلقه ، از سوي دوستانشان طرد ميشوند - چون ميترسند كه مبادا زندگي آنها با خطر مواجه شود.

- پس از چندين سال زندگي ؛ از لحاظ عاطفي به خانواده هاي يكديگر انس گرفته ايد ممكن است از بدن با آنها لذت ببريد و حتي رابطه خوب با يكديگر داشته باشيد.
هيچ همسر جـــــــديـــــــــدي نمي تواند آن ارتباطي را كه شما با والدين همسرتان داشته ايد ، با والدين شما داشته باشد، چون شما آنها را از دورن جواني تان مي شناسيد و با آنها خو گرفته بوديد.

ادامه دارد .......

سلام
من برای خودم یه نظری دارم و این هست که وقتی عشق ومحبت در کار باشه عیب های طرف مقابل کمتر و کم رنگ تر میشه حتی بعضی وقت ها این عیب ها دیده نمیشه این معجزه عشقه که با خطا پوشی از همدیگه دو طرف رو به هم نزدیکتر میکنه
و دیگه طلاق معنا نداره

ببینید آقای حامد و البته لرد حامد گل گلاب!آن زوجهایی که جدا می شوند،آنچنان از وضعی که دارند و دوزخی که در آن گرفتارند به تنگ آمده اند که پی رنجهایی خودخواسته را به تن می مالند.البته نه همه اینهایی که شما گفته اید.
روشن است که مواردی چون طرد از سوی دیگران یا عدم ارتباط خوب همسر جدید با والدین فرد مطلقه اصلاً واقغیت نداشته و کاملاً نادرست هستند،اما شرایط درون خانوادگی آنها گونه ای است که بهترین راه همین جدایی است.

من با نظر گردآفريد موافقم. زماني كه زوجها به ستوه مي آيند، اغلب به اينده اي كه در انتظارشان است فكر نمي كنند. فقط به فكر فرار از همان موقعيت هستند . آنها تصور مي كنند هر اتفاقي برايشان پيش بيايد،‌از ايني كه هست بدتر نخواهد بود.
به نظر شما با اين تصورات چه مي توان كرد؟
برعكس خانواده هايي را هم ميبينم كه زوجين از طلاق مي ترسند درصورتي كه اختلافهاي زيادي با هم دارند. بعد از سالها صاحب بچه مي شوند و بعد جدا مي شوند در صورتي كه مي توانستند خيلي زودتر قبل از اينكه صاحب بچه شوند، تصميم به طلاق بگيرند.
آيا در ا ين مورد طلاق بهتر نيست؟

شناخت علل طلاق :

یکی از شکایت هایی که از زوجهای در حال طلاق بیشتر شنیده می شود این است که : (( من احساس خوشبختی نمی کنم. ))اگر چه ممکن است این عبارت شکل خوشی نداشته باشد اما حتما طلاق راه حل مفید آن نیست.
ممکن است علت نارضایتی شما مسایلی باشد که ارتباطی به همسر یا زندگی مشترکتان نداشته باشد. امکان دارد از نوع زندگی ، کار یا موقعیت مالی تان ناخرسند باشید.شاید به خاطر نداشتن سلامتی ناراحت هستید.
ممکن است افسرده باشید و خودتان متوجه نیستید. این مموضوع ارتباط زیادی به همسرتان ندارد و نمی توان گفت که وی عامل بروز آنهاست.
پیش از آنکه اقدام به جدا شدن کنید فکر کنید آیا تمام تلاش خود را برای برطرف کردن مشکلات خود که ارتباطی به همسرتان ندارد .نموده اید یا خیر ؟
مردمان زیادی را مشاهده کرده ایم که گمان کرده اند با گرفتن همسر جدید می توانند زندگی شادتری داشته باشند.
این قبیل افراد پس از ازدواج مجدد درمی یابند که حقیقت آن گونه که فکرش را کرده کرده بودند نیست ، و مشکل زندگی ، از طرف خودشان می باشد.
ادامه دارد .......