توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
سلام دوستان
لطفا من و راهنمایی کنید چطور با همسرم که دائما از قیافه و حرکات و سکنات ظاهری من ایراد میگیره برخورد کنم؟ دیشب بهم میگفت باید دماغت و عمل کنی پوستتم جراحی کنی بعدشم شاید بگم بری پروتز لب و گونه و سینه!!!!!!!!!!!!! خیلی اعتماد به نفسم و پایین آورده، سر این مسائل خیلی بحث میکنیم به طوری که چند بار تا حالا وسط مشاجره بهم حرفای خیلی سنگینی زده که تصورشم داغونم میکنه، مثلا یه بار بهم گفت همش تقصیره مادرمه که حواسش و جمع نکرد من به اون اعتماد کردم! خودم هم که تو خواستگاری خوب ندیدمت! خیلی اعتماد به نفسش بالاست درصورتی که هیچ ویژگی خاصی از لحاظ مادی یا معنوی نداره، فقط نسبتا خوش قیافست ، همیشه فکر میکنه دخترا دارن نگاش میکنن(چند بار تا حالا بهم گفته) اهل چشم چرونی نیست، زیاد هم از صیغه و ازدواج مجدد حرف میزنه.
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
سنتون؟(هردو)
شغلتون؟(هردو)
تحصيلاتتون؟(هردو)
نحوه آشنايي و ازدواج؟
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
من 25 همسرم 28، هر دو لیسانسیم،هر دو کارمند،آشناییمون سنتی
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
احيانا همسرتون به فرد ديگه اي علاقمند نبوده. كه مادرش اجازه نداده با اون ازدواج كنه و اومده شما را براش خواستگاري كرده؟
وضع مالي خانواده شما و ايشان در چه سطحي است؟
ظاهر شما در چه سطحي است؟
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
نه مطمئنم، اصلا اهل این چیزا نبوده، اوایل هم اصلا این طوری نبود به مرور بدتر و بدتر شده. هر دو خانواده سطح مالی متوسط و خانواده من متوسط رو به بالا
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
از ظاهرتون چيزي نگفتيد.
شما عروسي كرديد؟ روابط زناشويي تون چطوره؟ خوبه؟ آيا شوهرتون راضي هست؟
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
راستی راجع به چهرم پرسیدید اطرافیان و دوستام که میگن زیبا هستی، ولی علف باید... به نظر خودم متوسط رو به بالا، البته جوشهای صورتم و رد اونها و لاغر شدن صورتم تو قیافم تاثیر گذاشته، تقریبا از تمام اعضای صورتم تا حالا ایراد گرفته البته به جز چشمام که دوسشون داره، هیکلم و هم قبول داره! که رو اونم ایراد میذاره! مثلا چرا قوز میکنی و ...
آره 4 ساله! هیچ وقت از روابطمون راضی نیست،میگه دوست دارم حس جنسی بالایی بهت داشته باشم که ندارم، کلا تو زندگیش از هیچی راضی نیست، به من میگه تو بی عاطفه ای، عشوه زنونه نداری،زبون بازی بلد نیستی، لطافتت کمه، داما روم عیب میذاره، کلافم کرده، چند شب پیش خیلی جدی بهش گفتم نامردم اگه فردا از این خونه نرم،چرا بمونم جایی که قدرم دونسته نمیشه،اولش گفت آره برو، تو هیچ ویژگی مثبتی به عنوان زن برای من نداری،خیلی بی انصافه،خیییییییلی،ولی بعد اومد منت کشی و غلط کردم و از سرم زیادی و... البته میگه خیلی دوست دارم و بدون تو میمیرم و... ولی خیلی رکه هر چی به ذهنش میرسه میگه اصلا نمیفهمه با این حرفاش داره تحقیرم میکنه
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
در اينكه رفتار همسر شما ناپسند هست شكي وجود نداره ولي خب شما هم ميتوني يه كم به دلش راه بياي...
از يه زاويه ديگه هم به قضيه نگاه كن..
ببين اين روزا خيلي از زن ها و دخترها توي خيابون با چه سر و وضعي ظاهر ميشن..انواع آرايشها و مدلهاي مو ..به نمايش گذاشتن اندامهاشون به تحريك كننده ترين وضعيت ممكن...خب شوهر شما هم مثل بقيه آقايون ميبينه و ناخواسته مقايسه ميكنه و هوس ميكنه...ماهواره و اينترنت هم كه جاي خود...!!
اين وظيفه شما و تمام خانم هاي متاهل هست كه توي خونه تا ميتونيد به خودتون برسيد و شوهرتون رو سيراب كنيد..
البته من با عمل و جراحي مخالفم ولي آرايش و لباسهاي خوب و ورزش كردن و حفظ تناسب و زيبايي اندام رو اصلا كنار نگذازيد...
عشوه هاي زنونه و لطافت و نمك به خرج دادن خيلي واسه مردها مهمه...
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
سلام دوست عزيز
من فكر مي كنم خودتون هم به اندازه كافي ازظاهرخودتون راضي نيستين و اعتماد به نفستون كمه و گرنه ايرادهايي كه همسرتون ازتون ميگره بااينكه خوشايند نيست نبايد اينقدرناراحتتون كنه.
الانم بدون اينكه از حرفهاي همسرت ناراحت بشي هروقت از ظاهرشما ايراد گرفت مثلاً خواست كه بيني تون رو عمل كنين با سياست زنونه (و با ناز) بهش بگو واقعاً به نظرت بيني من نياز به عمل داره خودم تا حالا اينجوري فكر نمي كردم بايد يه وقت بگيرم برم پيش يك متخصص زيبايي تا ببينم به نظر اون بايد عمل كنم يا نه؟
درمسائل ديگه هم نظر اونو بپرس مثلاً درنحوه لباس پوشيدن سعي كن گاهي اوقات به سليقه اون خريد كني ولباس بپوشي.
مي دونم كه چون كارمند هستي فرصت زيادي نداري به خودت برسي ولي حتماً توي كارهاي خونه ازشوهرت كمك بگير درعوض به خودت برس واستراحت كن و برو ورزش ثبت نام كن و... تا روحيه ات و به دنبال اون ظاهرت هم سرزنده تر بشه.
RE: توجه بیش از اندازه همسرم به ظاهر
آقای مهرداد باهاتون کاملا موافقم منم تا حدودی بهش حق میدم خودشم جند بار تا حالا بهم گفته من میخوام همه زیبایی ها رو در تو ببینم، ولی حتی وقتی به خودم میرسم اولش خوشش میاد ولی بعد شروع میکنه به ایراد گرفتن، کلا توی همه ی امور زندگی خیلی دمدمی مزاجه هر لحظه یه حرفی میزنه و یه تصمیمی میگیره.هیچ وقت راضی نمیشه ، از همه فامیلا گلگی میکنه که بی محبتن ما رو تحویل نمیگیرن، منم که تا جایی که میتونم تو محبت کم نمیذارم ولی همیشه میگه من کمبود محبت دارم تو بی احساسی! واقعا خسته شدم از دستش، مثل یه چاهی میمونه که هیچ وقت پر نمیشه، اصلا قدر زن و زندگیش و نمیدونه، بعضی وقتا که خیلی اذیتم میکنه میگم تو زود ازدواج کردی، خانوادم من و مفتی به تو دادن برای همین قدرم و نمیدونی، باور کنید همه خانواده به جز پدر و مادرم میگفتن حیفه منه من خیلی ازش سرم از هر لحاظ،ولی خیلی اعتماد به نفس کاذب داره بهش میگم دچار خودشیفتگی کاذب شدی!!