نمی دونم چی درسته چی غلط؟

گاهی وقتا واقعا نمی دونم کارم درسته یا نه؟راجع به حساسیتم نسبت به مادر شوهرم
بهتره بگم روی استقلالمون.آیا مقدار استقلال مشخصه؟به سن ربط داره؟من 19 سالمه همسرم 25.یعنی من خیلی حساسم؟.گاهی مادر شوهرم یه چیزائی می گه اما من همش احساس می کنم داره جلوی استقلالمون رو می گیره.همسرم که می گه خیلی حساسی و گیر بی خودی می دی.مثلا اگه مادر شوهرم یه کمد داره که می بینه لازم ندارن به ما می گه شما ببرین بذارین تو انباریتون خرت و پرت پر کنید.با اینکه ما به چنین کمدی احتیاج داریم اما من ناراحت می شم و به شوهرم گله می کنم.اونقدر ازین اتفاقا
می یفته.واقعا من دارم زیاده روی می کنم.ازین که اینقدر بهمون مهربونی کنن عذاب می کشم.

سلام عزیزم
اول امیدوارم همیشه زندگی همه جوره بر وفق مرادت باشه

میدونی به عقیده من هرکسی تو زندگیش چه مجرد چه متاهل خودش حد استقلال و وابستگیش رو معین میکنه . اما راستش به نظرمن به خاطر شرایط سنیتون یکم داری حساسیت نشون میدی عزیزم . من در حدی نیستم که بخوام نصیحتی کنم خانمی اما به عنوان یه زن که چند سالی از شما بزرگتره و چند سالی زودتر از شما ازازدواج کرده میگم .....پیش خودت این جور حرفها رو از طرف خانواده شوهرت علی الخصوص از طرف مادر شوهر و پدر شوهرت بزار رو حساب محبت نه دخالت و جلوگیری از استقلالتون ....... شاید اگر مامان خودتون این پیشنهادها رو بدن اصلا همچین فکری تو ذهنت نیاد که داره دخالت میکنه و بزاری رو حساب حس مادرانه ..... پس کارها و حرفهای این چنینی مادر شوهر رو هم بزار رو حساب حس و دلسوزی خاص مادرها .....
به نظر شخصی من شما این کمد رو می خوای بزاری تو انباری...... چون میگید چنین چیزی لازمتون هم هست به طور مثال میتونی برای اینکه دل اونم نشکنه و هم استقلال خودت حفظ بشه بیاریش و تا زمانیکه اون کمدی که خودتون مد نظرتون هست رو بخری از ش استفاده کنی . زمانی که تونسید یکی بخری اینو بزاری بیرون و بگی راستش من از اول کمد این شکلی تو ذهنم بوده و ممنون که شما این مدت اون کمده رو دادی ما استفاده کردیم

میدونی اون احساس نمیکنه که داره دخالت میکنه یا سد راه استقلال شماست ...... اون حس میکنه داره به عروس و پسرش به نحوی کمک میکنه تا مثلا در هزینه هاشون یا وقتشون صرفه جویی کرده باشن.

انشالله وقتی مادر شدی دیدت کلا نسبت به مادر شوهرت و حرفاشم عوض میشه .
ببخشید خیلی نوشتم /

داري حساسيت نشون مي دي. يه كم مشكلات بچه هاي تالار را بخون و اينقدر بيخودي گير نده.

رایحه جان چقدر شما سخت میگیری عزیزم وقتی تاپیک شما رو خوندم خیلی تعجب کردم گفتم حیف واقعا به دلیل یه مساله کوچیک انقدر به شوهرتون سخت میگیرید...رفتار بقیه مادرشوهرا بخونید خدا رو به خاطر مادرشوهرتون شکر میکنید:311:
زندگی به کام خودتون و شوهرتون تلخ نکنید:305:

چرا هیچ کس به من حق نمی ده.وقتی واستون ارزش قائل نشن.حق انتخابتونو از همون اول ازتون بگیرن ،اونوقته که به مسائل کوچیک هم گیر می دین.اگه مثل من مادر شوهرتون خود رای باشه و اصلا نیازی نبینه ازتون نظر بخواد اونوقت مثل من می شید.وقتی از مکه بر می گردید و می بینید اسم بهترین دوستاتون از لیست مهمونا پاک شده اونوقت...

هرکسی فکر میکنه مشکل خودش بزرگترین مشکل دنیاست:confused-new: