بر خورد منطقی با افراد پرتوقع و زودرنج
سلام
راستش مدتیه که به این موضوع فکر میکنم.
مدتیه که با یه دوست جدید (هم جنس) آشنا شدم و خب باید بگم که خصوصیات مثبتی داره مثل اینکه مهربونه، کم و بیش علایق مشترکی داریم، شاد و سر زنده هست و...
ولی یه مشکلی داره اونم اینه که اولاً اصلا به حرف آدم گوش نمیده و حرف خودشو میزنه ثانیاً اینکه خیلی زود رنجه. البته من درک میکنم بخاطر شرایطی که داره خیلی حساس باشه و زود رنج ولی خب از طرفی نمیخام کسی فکر کنه من منفعلم یا میتونه بدون در نظر گرفتن اینکه من چه فکر میکنم حرف خودشو به کرسی بنشونه!
باید بگم اطرافیان ما هم کم و بیش از این رفتار اون ناراحتند. اما من همیشه سعی کردم اگر دلخوری پیش میاد از دلش در بیارم و یه جورایی حواسم بهش باشه که از دست من دلگیر نشه.
می خوام بدونم نظر شما چیه؟ شما با شخص زود رنجی که توقع زیادی هم داره چگونه رفتار میکنید
پیشاپیش از هم فکریتون متشکرم
RE: بر خورد منطقی با افراد پرتوقع و زودرنج
سلام بر دانوب :72:
مهمترين درد افراد زودرنج اين است که توقع آنها هميشه از مردم توقعي مثبت و به فراخور روحيه خودشان بايد باشد که چنين رفتاري هم به ندرت از جانب مردم صورت مي پذيرد.
در ثاني هميشه انتظار دارند که مردم به واقعيات آنها احترام بگذارند که با توجه نوع ديدگاه و سلايق متفاوت افراداين مهم ميسور نيست. با اين تفاصيل درمان اين درد نيز بدست خود افراد زودرنج است چه اين که بايد زودرنجي را در چهارچوب آسيب شناسي شخصيت خود قرار داده و ان را بعنوان يک اسيب اجتماعي تلقي کنند تا بتوانند در براندازي و سرکوب آن موفق شوند. نکته ديگر کنار آمدن و مدارا کردن با نوع ادبيات مردم در هر شکل و شمايلي است چون افراد زودرنج اغلب از طيف افرادي هستند که به نوع ادبيات افراد توجه خاصي دارند و براساس همان قالب هاي ادبي در حرکتند.
يعني با واژه هايي که لباس ادب و متانت و مهر و محبت و خوبي بر تن دارند، هميشه رابطه اي مطلوب و دوستانه برقرار کنند و با واژه هايي که لباس ريا و خودکامگي و دروغ و افترا بر تن دارند، ميانه خوبي ندارند. لذا در چنين شرايطي چون در کشورهاي جهان سوم فرهنگسازي لازم بعمل نيامده و فضايل اخلاقي نيز جايگاه ويژه خود را پيدا نکرده اند، بي ترديد راهي جز اصلاح و يا حداقل مدارا را نمي توان يافت.
RE: بر خورد منطقی با افراد پرتوقع و زودرنج
دانوب جان ببخشید که تو تاپیک شما بحث عیره می کنم اما با این صحبت اقای lord.hamed یکدفعه داغ شدم.
ببخشید اقای lord.hamed صحبتهاتون خیلی خوب بود اما تکه اخرش. یعنی در کشورهای جهان غیر سوم خیلی فرهنگ سازی شده و فضایل اخلاقی جایگاه خودشون رو دارند؟ به نظر من دقیقا بر عکسه اگر چه در کشورهای جهان سوم ، کشورهای جهان اول و دوم سعی دارند با تلقین و ابزارهای دیگه این رو تحمیل کنند تا مردم جهان سوم خودشون هم باورشون بشه که فرهنگ ندارند و روز به روز به سمت بی فرهنگی ای که براشون فرهنگ جلوه داده شده بروند.
اما در خصوص انسانهای زود رنج من فکر می کنم اول باید به شعور این افراد احترام گذاشت و این دو جهت داره. یکی اینکه با ترجم باهاشون بر خورد نشه و همیشه سعی در راضی کردن اونها نداشته باشید بلکه نظر خود رو با احترام بیان کنید . دوم اینکه این رو هم در نظر بگیرید که ممکنه شما اشتباه کنید و حق با ایشون باشه و یا اصلا هر دو طرف حق داشته باشند ولی هر دو باید به حقوق و نظرات یکدیگر احترام بگذارند (نه لزوما عمل کنند). می تونید در این مورد با دوستتون حتی صحبت کنید.